فرهنگ مصور ضرب المثل ها و اصطلاحات ایرانی با توضیح و معادل انگلیسی
..................
مجموعه حاضر كه تركیبی از ادبیات فارسی و هنر است، با هدف ارتقای فرهنگ اصیل فارسی و جهت بهخاطرسپاری راحتتر و مؤثرتر ضرب المثلهای فارسی به عنوان بخشی از فرهنگ عظیم ایران است.
ردههای مختلف سنی اعم از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان و همچنین سالخوردگان میتوانند به صورت مشترك از این مجموعه استفاده كنند.
معادل انگلیسی ضرب المثلهای فارسی باید با احتیاط استفاده شوند. برای مثال توضیح ضربالمثل "جوجه را آخر پاییز میشمارند" با مصداق و مضمون معادل انگلیسی كه معمولاً برای این ضربالمثل ارائه میشود (Don't count your chickens before they are hatched.) متفاوت است. به همین خاطر این معادلها در پانوشت آمده است. هرچند در برخی موارد معادل انگلیسی مناسبی یافت نشد.
ممكن است دانستن ریشه های این ضربالمثل برای عدهای جالب باشد و ما به این افراد كتاب امثالوحكم مرحوم دهخدا (ره) را پیشنهاد میكنیم.
در نگارش این كتاب از كتابهای متعدد و همچنین از برخی سایتهای اینترنتی بهره گرفته شده است كه جا دارد بدینوسیله از ناشرین محترم و پدیدآورندگان این كتابها قدردانی شود.
ارائه تمامی ضربالمثلهای فارسی در یك مجموعه، آن هم به صورت مصور مقدور نبود، البته جلد دوم این مجلد كه در دست تدوین است بهزودی با همین عنوان به بازار عرضه خواهد شد، با این امید كه مورد توجه و عنایت علاقمندان و دوستداران زبان فارسی قرار بگیرد.
فهرست:
مقدمه
آب در هاون كوبیدن
آب از سرچشمه گلآلود است
آب كه از سر گذشت، چه یك وجب چه صد وجب
آب كه سربالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه
آب پاكی را رو دست كسی ریختن
آب در كوزه و ما تشنه لبان میگردیم
آب كه یه جا بمونه، میگنده
آبشون تو یك جوی نمیره
آدم تا چیزی رو داره، قدرش رو نمیدونه
آدمِ گرسنه، دین و ایمان نداره
آدم وقتی بد میاره، پشت سر هم بد میاره
آدم پول رو پیدا میكنه، پول آدم رو پیدا نمیكنه
آدم سیر از گرسنه خبر نداره
آدم گرسنه خواب نان سنگك میبینه
آردمونو بیختیم، الكمونو آویختیم
آسیاب به نوبت
آش كشك خالته، بخوری پاته، نخوری پاته
آشپز كه دو تا شد، آش یا شور میشه یا بینمك
آفتابه خرج لحیم كردن
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
آنقدر مار خورده كه افعی شد
آنچه كه خوار آید، روزی به كار آید
احتیاط شرط عقل است
آرزو بر جوانان عیب نیست
از آبِ گلآلود ماهی گرفتن
از اون نترس كه های و هو دارد/ از اون بترس كه سر به تو دارد
از اینجا مونده، از اونجا رونده
از این ستون به اون ستون فرجه
از سر سوزن رد میشه، اما از دروازه رد نمیشه
از در میندازیش بیرون، از پنجره میاد تو
از روی ظاهر كسی نباید قضاوت كرد
از هر دست بدی، از همون دست پس میگیری
اسب پیشكشی رو دندوناشو نمیشمارن
آسه برو، آسه بیا،كه گربه شاخت نزنه
آستین نو، بخور پلو
اگر خالهام ریش داشت، آقا دايیم بود
این رشته سرِ دراز دارد
با دست پس میزنه، با پا پیش میكشه
با وجود دوستاني مثل شما، ديگه احتياجي به دشمن نيست
با یه دست نمیشه چند تا هندوانه برداشت
با یه گل بهار نمیاد
باد آورده رو باد میبره
بار كج به منزل نمیرسد
بازی اشكنك داره، سر شكستنك داره
بچة سرِ پیری، زنگوله پای تابوته
بر خرمگس معركه لعنت
بُزك نمیر بهار میاد، كنبزه با خیار میاد
بعد از هر خندهای، گریه است
به جای اینكه به كسی ماهی بدهی، ماهیگیری یادش بده
بهترین دوستها مفیدترین آنهاست
بهترین علم، علمی است كه به عمل آید
بیخبری، خوش خبری
بین بد و بدتر، بد رو انتخاب كردن
پا تو كفش كسی كردن
پا رو دم شیر گذاشتن
پا تو كفش بزرگترها كردن
پا را از گلیم خود فراتر نهادن
پسر كو ندارد نشان از پدر
پُزِ عالی، جیبِ خالی
پول كه علف خرس نیست
پولدار به كباب، بیپول به بوی كباب
پیاده شو با هم بریم
پیش توپچی ترقه در میكنی؟
پیش قاضی و معلق بازی!
تا گوساله گاو شه، دل صاحبش آب شه
تا نباشد چیزكی مردم نگویند چیزها
تخم مرغ دزد، شتر دزد میشه
تر و خشك با هم میسوزند
ترحم بر پلنگ تیز دندان/
ترس، برادر مرگ است
تو انبار كاه دنبال سوزن گشتن
تو اول بگو با كيان زيستي/ من آنگه بگويم كه تو كيستي
تو این ور جوی، من اون ور جوی
تو دهن شیر رفتن
جا تره و بچه نیست
جایی نمیخوابه كه زیرش آب بره
جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعته
جوابِ های، هوی است
جوانی كجایی كه یادت بخیر
جوجه را آخر پاییز میشمارند
جیبش تار عنكبوت بسته
چاقو دسته خودش را نمیبره
چاه كن همیشه ته چاه میمونه
چوبِ دو سر طلا
چار دیواری، اختیاری
حادثه خبر نمیكنه
حكایت گاو نُه من شیرده
خانه از پای بست ویران است/خواجه در فكر نقش ایوان است
خرِ ما از كُرّهگی دم نداشت
خروسِ بیمحل
خندة تلخِ من از گریه غمانگیزتر است
خواب زن چپه!
خواست ابروشو برداره، چشمشو كور كرد
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو
در دروازه رو میشه بست ولی دهن مردم رو نمیشه
در نومیدی بسی امید است/پایان شب سيه سپید است
درخت هر چه بارش بیشتره، سر به زیرتره
دزدی اونم شلغم
دست تو لونه زنبور كردن
دست كسی رو تو پوست گردو گذاشتن
دستت را تا آرنج بكنی تو عسل، بذاری دهنش، بازم گاز میگیره
دستش نمك ندارد
دستشون تو یه كاسه است
دستی كه نمیتونی ببری،
دعوا نمك زندگی است
دل به دل راه داره
دلا خو كن بهتنهایی كه از تنها بلا خیزد
دوری و دوستی
دوست، پیدا كردنش آسونه، نگه داشتنش سخته
دوستی خاله خرسه
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
دیوار موش داره، موشم گوش داره
دیواری كوتاهتر از دیوار ما گیر نیاوردی؟
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
ز گهواره تا گور دانش بجوی
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
سحرخیز باش تا كامروا باشی
سر پیری و معركه گیری
سرش تو لاك خودشه
سگ زرد، برادر شغال
شاهنامه آخرش خوشه
شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
شتر دیدی، ندیدی
شترسواری كه دولا دولا نمیشود
شتری است كه در خونه هر كسی میخوابه
شكم مرد، قلب دوم اوست
صد تا چاقو میسازه، یكیش هم دسته نداره
عجله كار شیطونه
عشق، آدم رو كور میكنه
عقل كه كامل شد، سخن اندك گردد
عقل چون نباشد جان در عذاب است
علاج واقعه قبل از وقوع باید كرد
علف باید به دهان بُزی شیرین بیاید
علف زیر پای كسی سبز شدن
علی موند و حوضش
عاقبت، گذرِ پوست به دباغخونه میاُفته
عقل كل
قبل از انجام هر كاری به عاقبت كار بیندیش
قدر عافیت كسی داند كه به مصیبتی گرفتار آید
قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود
كار نیكو كردن از پر كردن است
كبوتر با كبوتر باز با باز
كلهاش بوی قورمه سبزی میده
كم بخور، همیشه بخور
كور از خدا چه میخواهد؟ دو تا چشم (بینا)
كوزهگر از كوزه شكسته آب میخوره
گر اگر طبیب بودی، سر خود دوا بكردی
گرهای كه با دست باز میشه، با دندون چرا؟
گل بود ، به سبزه نیز آراسته شد
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
لقمة بزرگتر از دهان برداشتن
لقمه را دور سر چرخاندن
لنگه كفشی در بیابان نعمت است
مار از پونه بدش میاد، در لونش سبز میشه
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه
مال دنیا بیوفاست
ماست مالی كردن
ماستشو كیسه كرده
ماه همیشه پشت ابر نمیماند
مته به خشخاش گذاشتن
مثل گربه هفت تا جون داره
مثل دو تا سیبی كه از وسط نصف كرده باشند
مرغ از قفس پرید
مرغ یه پا داره
من چندتا پیراهن بیشتر از تو پاره كردهام
مو را از ماست كشیدن
موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش میبست
مهره مار داره
میخ آهنین نرود در سنگ
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
نان كسی را آجر كردن
نردبون دزدها
نزن بر سر ناتوان دست زور/ كه روزی دراُفتی به پایش چو مور
نگاه نكن من كیم، ببین چی میگم
نمك خوردن و نمكدان شكستن
نمك به زخم كسی پاشیدن
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
نه سرِ پیازه، نه تهِ پیاز
وسط دعوا حلوا خیرات نمیكنند
وعدة سرِ خرمن دادن
وقت طلاست
هر چقدر پول بدی آش میخوری
هر سری یه عقلی داره
هر كسی را بهر كاری ساختهاند
هر كسی یه سلیقهای داره
هر كه بامش بیش، برفش بیشتر
هر گردی گردو نیست!
هر گلی زدی به سر خودت زدی
هم خر رو میخواد، هم خرما رو
همه كاره و هیچ كاره
هیچ جا خونة خود آدم نمیشه
یك دست صدا نداره
یه سیب رو بندازی بالا، تا پایین بیاد، هزار چرخ میخوره
یه قرون بده آش، به همین خیال باش
یه مو از خرس كندن غنیمته
یه گوشش دره و یه گوشش دروازه