"من مردي بيمارم... مردي بدخواهم. مردي ناخوشايندم. فكر ميكنم ريهام سالم نيست."
اين انسان زير زمينيِ داستايفسكي است، قهرمان بينام "يادداشتهاي زيرزميني"، نمونهاي از خود نويسنده و هم نسلان او.
اجداد داستايفسكي كشيش بودند. به نظرشان نميآمد كه اولاد ذكور، غير ازحرفه آباء اجدادي استعداد ديگري داشته باشند اما با وجود خشم آخرين كشيش، فرزندش ميخائيل آندرهيي، چرخشي متمايز در خانواده ايجاد كرد و در پانزده سالگي جنجال و داد و قال پدر را به جان خريد و با حمايت مادر، اجازه سفر از اوكراين به مسكو و تحصيل در دانشكده طب را گرفت و وارد دانشكده طب و جراحي شد. در زمان جنگ 1812 ناپلئون، به عنوان پزشك در جنگ شركت كرد و پس از فارغالتحصيلي پزشك ارتش شد. مأموريتهاي ارتشي او را از شهري به شهري و از پادگاني به پادگاني ديگر كشاند تا اينكه در سال 1821 با درجة سرگردي از ارتش استعفا داد و به استخدام بيمارستان فقراي مسكو درآمد و با زن و ...
فهرست:
فهرست مطالب
جان كلام
سالهاي نخست
فاجعه
دوران شور و اندوه
شاهكار سرنوشت و شاهكارهاي نويسنده
تبعيد خود خواسته
كاميابي
اوج افتخار
منابع: