چخوف در پستوي مغازه پدر از مشتريان پذيرايي مي كرد.
ميزبان كوچك در نبود پدر، شنونده قصه هاي خشن و لطيفه هاي ركيك در عالم مستي و سستي زبان بود. او در همان حال ناخواسته راوي شخصيت هاي خسته و درمانده داستان هايي شد كه در كودكي به او هشدار مي دادند و اين دفتر نيز زندگي نويسنده بزرگي است كه بي هيچ ادعايي نوشته شده، همان طور كه در كتاب زندگي او نيز با پرهيز از هر گونه زياده گويي براي هميشه بسته گشت.
===============
مجموعه "مفاخر و مشاهير ايران و جهان" با هدف گسترش آگاهي ، نشر وقايع تاريخي پيرامون زندگاني و افكار و آراء شخصيتهاي بزرگ و تأثيرگذار ايران، اسلام و جهان و آشنايي مخاطب حوزه عمومي در حد توان، امكانات و شرايط موجود، تعريف شده و انتشارات "قلم نو" به عنوان موسسهاي فرهنگي و خصوصي كوشيده است تا در حد توان و به دقت، جوانب و حواشي و اصول و فروع اين مجموعه درازمدت و درازدامن را طراحي و اجرا نموده و به ياري نويسندگان و محققاني كه هر كدام مسووليت موضوعي را بر عهده داشته و براي حوزه تحت بررسي خود، طرح و برنامهاي پرداخته بودند، در انتقال مطالب به ذهن و زبان مخاطب خويش، سربلند بيرون آيد.
فهرست:
فهرست مطالب
جان كلام
چخوف
شور و شعور
اولين تجربههاي تئاتري
طبيب و نقاب
بليت شانس
نقش اجتماع در زندگي ادبي
نيمه خداي من
سرنوشت مقدر
نمايشنامه نويس حرفهاي
عقايد چخوف
من ميميرم
گفتههاي ديگران راجع به چخوف:
جملات نغز چخوف:
منابع: