چكيده :
مجموعهاي از رهنمودها، حكمتها و كلمات قصار حضرت علي (ع) است كه به صورت موضوعي طبقهبندي شده است. اين اثر فقط به گردآوري تعدادي از مفاهيم سه كلمهاي در معارف و احاديث امام علي پرداخته و مجموعهاي از اين كلمات را از غررالحكم، عيون الحكم، بحارالانوار و اكمال غررالحكم استخراج و ترجمه نموده است. از لحاظ موضوعي طيف متنوعي از موضوعات اخلاقي، عقيدتي و تربيتي و اجتماعي در اين كلمات كوتاه انعكاس يافته است.
-----------
يا على، اى تبسم هستى / ذكر خيرت، ترنّم مستى
تو گل آفتاب گردانى / محور مهر و مرد ميدانى
سيرتت سبز و رسم، رحمانى / به خدا، تو خداى را مانى
با تو عرفان به حد كافى بود / از تو دل را شراب، صافى بود
تو ز هستى سترگ تر بودى / ز بزرگى بزرگ تر بودى
با تو عيساى زنده دم گردد / هر چه منهاى تو عدم گردد
عشق منهاى تو همان صفر است / هر چه منهاى تو همان كفر است
========
مقدمه
حمد و سپاس خدايى را كه چشمه هاى بيان را بر شيرينى زبان انسان جارى ساخت. اولياى خويش را از چشمه هاى حكمت سيراب نمود و سخن آنان را به جامع كلمات مزيّن ساخت. و سلام و صلوات بر خاتم پيغمبران محمد مصطفى(صلى الله عليه وآله) و خاندان پاك و مطهّر او كه سرچشمه و مخزن حكمت و دانش بى كران الهى مى باشد; و درود و سلام بر رهبر پرهيزكاران، باب مدينه علم و دانش نبى، مصدر دُرَرِ كَلِم و نورانى كننده آئينه حكمت، حضرت اميرالمؤمنين، على بن ابيطالب(عليه السلام).
اى امير عرب، اى آن كه خطيب خطبائى***خطبا بنده شرمنده، سخن را تو خدائى
خدا را شاكرم كه باز توفيقى ديگر حاصل شد و به لطف حضرت حق، كتابى ديگر در مورد مولايم، حضرت على(عليه السلام)، به رشته تحرير در آمد. كتابى كه شگفتى كلمات زيباى آن، توجه هر خواننده اى را به خود جلب مى نمايد و آن را متحيّر و مبهوت خود مى سازد.
آرى، جملاتى كه تنها در سه كلمه، دريايى از معارف و حقايق را به دنبال دارد و آن نيز جز از سرچشمه پرفيض سيّد اوصياء، امير سخنوران و امام شيعيان، حضرت مولى الموحّدين على بن ابيطالب(عليه السلام)، نشأت نگرفته كه حكيمان و سخنوران را به دقت و تعجّب در آن وا مى دارد و عظمت علم بى انتهاى حضرت حق را بارى ديگر تجلّى مى دهد.
امّا نوشتار حاضر
مجموعه اى از كلّ كلمات قصار سه كلمه اى حضرت على(عليه السلام)مى باشد، كه به توفيق الهى، اين كلمات از كتبى همچون: «غررالحكم و دررالكلم»، آيت الله مرحوم عبدالواحد آمُدى، از علماى قرن پنجم هجرى; «عيون الحكم و المواعظ»، على بن محمد ليثى واسطى، از علماى قرن چهارم هجرى (م 457 هـ); «بحار الأنوار»، علامه محمد باقر مجلسى (م 1111 هـ); «اِكمال غررالحكم»، حجت الاسلام مهدى انصارى قمى;
جمع آورى شد و پس از بررسى و بازبينى در موضوعات مختلف ذكر گرديد.
امّا مزاياى اين كتاب
1 ـ انتخاب موضوع جديد با محور فقط كلمات سه كلمه اى امام على(عليه السلام)، كه براى حفظ و آشنايى احاديث كارى بس سهل و آسان مى باشد.
2 ـ تشكيل خانواده حديثى براى هر مفهوم، بدين صورت كه همه احاديث سه كلمه اى هر موضوع در كنار هم آورده شد تا معنا و مقصود آن موضوع و مباحث آن به خوبى قابل فهم باشد، و بر اهل علم نتايج و اثرات چنين روشى پوشيده نيست.
البتّه با توجه به دقت در مفاهيم، موضوعاتى كه مى شد آنها را با هم در يك خانواده حديثى قرار داد را جداگانه ذكر نمودم و در پاورقى، اشاره به خانواده ديگر حديثى آن نموده ام.
3 ـ در كنار برخى مفاهيم، واژه هاى مشترك آن مفهوم از حيث معنا نيز ذكر گرديده است و در حقيقت (در برخى موارد) نوعى واژه شناسى در اين كتاب بيان شده است.
جهت اختصار كتاب، از شرح و تفسير مفاهيم و نيز ذكر آيات مربوط به هر مفهوم خوددارى شد و به جاى آن در كتاب «دو كلمه اى هاى حضرت على(عليه السلام)» همين مفاهيم شرح و تفسير داده شده اند.
در پايان از زحمات و يارى همسر گرانقدرم سپاسگزارى نموده و نيز از اساتيد بزرگوار مركز تخصصى علوم حديث قم و استاد عزيز و ارجمندم، آقاى دكتر محمد على رضايى اصفهانى تقدير و تشكر مى نمايم و سلامتى و طول عمر را براى همه آن عزيزان خواستارم.
از شما خواننده محترم نيز درخواست دارم، چنانچه انتقاد و يا پيشنهادى در هر چه بهتر شدن اين نوشتار داريد، آن را به آدرس انتشارات براى ما ارسال نمائيد.
===========
ـ ألاَْجَلُ حِصْنٌ حَصينٌ : أجل (مهلت آدمى) استوارترين قلعه است.
غررالحكم، ح 549; عيون الحكم و المواعظ، ح 694
ـ اَلاْخِرَةُ بِالاِْسْتِحْقاقِ : آخرت، به شايستگى و عمل است.
عيون الحكم و المواعظ، ح 364
ـ قَدْ يَسْتَظْهَرُ الْمُحْتَجُّ : گاهى حجت آرنده پشتيبان جويد.
غرر الحكم، ح 7361; عيون الحكم و المواعظ، ح 6119
ـ ألدُّنْيا سُوقُ الْخُسْرانِ : دنيا، بازار زيان است.
غررالحكم، ح 450; عيون الحكم و المواعظ، ح 18
ـ أيْسَرُ الرِّيا ألشِّرْكُ : كمترين ريا (هر چند اندك باشد)، شرك به خدا آوردن است.
غررالحكم، ح 3687; عيون الحكم و المواعظ، ح 2611
فهرست:
فهرست مطالب* مقدمه * امّا نوشتار حاضر* امّا مزاياى اين كتاب*l حرف «الف»* أجل * اخلاص* آخرت* اختلاف* اخوان (برادران)* احتكار* احسان* ادب* أذاعت (افشاى اسرار)* اذيت و آزار* استغفار* استظهار (خدا را پشتيبان گرفتن)* اسراف* اسلام* اصرار (پافشارى)* اصلاح* اطراف* إضاعة (فرصت را از دست دادن)* اعتراف* اقتصاد (ميانه روى)* اِفك (تهمت زدن)* الحاح (پافشارى در خواهش)* امانت دارى* امامت* امور* أمل* انسان* انصاف* ايثار* ايمان* ايّام*l حرف «ب»* باطل* بُخل* بذل و بخشش* بِرّ (نيكى)* بِشر (گشاده رويى)* بِطنه (شكم پُر)* بغى (ستم)* بكاء (گريه)* بلاء و گرفتارى*l حرف «ت»* تأنّى (آرامى و احتياط)* تبذير (اسراف كردن)* تجارت* تجربه* تجمّل* تجَنّى (گناه تراشى «براى بى گناه»)* تُخَمَه (شكم خوارگى)* تدبير* تُراب (خاك)* تعاون* تقريع (نكوهش)* تقوا* تفريط* تواضع* توانى (سُستى)* توبه* توحيد* توفيق* توكّل*l حرف «ث»* ثواب*l حرف «ج»* جبّار* جُبن (ترس و بزدلى)* جزع (بى تابى)* جفاء (ستمكارى)* جَنّت (بهشت)* جُنود (لشكريان)* جور (ستم)* جود (بخشش)* جوع (گرسنگى)* جهل*l حرف «ح»* حذر* حرام* حرص* حَزم (دور انديشى)* حزن و اندوه* حساب* حسد* حَصَر (درماندگى در تكلّم)* حكمت* حقّ* حِقد (كينه توزى)* حلم* حياء* حِيلَة (چاره انديشى)*l حرف «خ»* خاطرات* خِذلان (خوارى)* خُرْق (كم خردى، نادانى)* خشيت (ترس از خدا)* خط* خُلف (مخالفتها)* خوش خُلقى* خيانت* خير*l حرف «د»* دعاء* دنيا* دين* دَين (بدهكارى)*l حرف «ذ»* ذكر* ذلّت و خوارى*l حرف «ر»* رأى* راحتى* رجاء* رجال (مردان)* رَحْم* رشد* رضا (خوشنودى)* رغبت (ميل به دنيا)* رِفْق (نرمى)* رياء* رياست* رِيبَه (بدگمانى)*l حرف «ز»* زرع* زمان* زهد*l حرف «س»* ساعات* سامع (شنونده)* سِجْن (زندان)* سُخْف (بى خردى)* سخاء* سَداد (سخن راست گفتن «با قوّت»)* سَفَه (كودنى)* سَفَر* سُرور* سكينَه (وقار و آرامش)* سلامت* سِلم (آشتى و نرمى)* سُلُوّ* سؤال* سَهَر (بيدارى شب)* سهل*l حرف «ش»* شَبَع (شكم خوارگى)* شجاعت* شُحّ (بُخل)* شَرّ* شَرَه (آزمندى)* شِرك* شرَف (بزرگوارى)* شريعت* شك* شكر* شفيع* شوق* شهوت* شَيب (موى سپيد)*l حرف «ص»* صبر* صحّت (تندرستى)* صَدر (سينه)* صدق* صدقه* صَديق (دوست)* صَفْح (گذشت)* صَلَف (لاف زدن)* صلوة (نماز)* صَمت (خاموشى)* صواب (درستى)* صوم (روزه)*l حرف «ض»* ضَجر (دل تنگى)* ضِحْك (خنده)* ضيافت (مهمانى كردن)*l حرف «ط»* طاعت* طلب* طمع* طَيْش (سبك عقلى)*l حرف «ظ»* ظَفَر (پيروزى)* ظلم*l حرف «ع»* عادت* عارف* عافيت* عبادت* عبرت* عتاب* عُجب (خودپسندى)* عجز* عجله* عَجيزه (باسن)* عدل* عدو (دشمن)* عُدوان (ستم نمودن)* عذر* عزّت* عُزْلت (گوشه گيرى از مردم)* عُسر (دشوارى)* عفّت (پاكدامنى)* عفو* عِقاب* عقل* علم* عمر* عمل* عيب* عَين (چشم)*l حرف «غ»* غَدْر (مكر و حيله)* غربت* غُرور (فريب)* غِشّ (ناپاكى)* غضب* غفلت* غم* غِنى (توانگرى)* غيبت* غيب (نهان)*l حرف «ف»* فتنه* فَخر* فجور* فرار* فُرصت* فساد* فضل* فقر* فكر* فوت* فهم*l حرف «ق»* قبر* قُحَّه (بى شرمى)* قَدَر (تقدير خداوند)* قدرت* قرآن* قريب (نزديك)* قِسط (عدالت)* قلب* قناعت* قَنُوط (نااميدى)* قِنيت (توانگرى)*l حرف «ك»* كافر* كبر* كتاب* كثرت* كتمان (رازدارى)* كذب (دروغ)* كرم* كُسر (شكستگى شخصيت)* كظم غيظ* كلام*l حرف «ل»* لَبَن (شير)* لجاجت* لِسان (زبان)* لفظ* لهو* لِئام (دون و پست)*l حرف «م»* مال* محبّت* محروم* مدارا كردن* مُراد* مراء (ستيزه خوى)* مرض* مروّت (مردانگى)* مزاح* مُستَبِد (خودرأى)* مشورت كردن* مصائب* مظلوم* مَطَل (سستى و كاهلى)* معرفت (شناخت)* معروف و نيكوكارى* معصيت* مُقِرّ (اقرار كننده)* مكر (فريب)* ملوك (پادشاهان)* ملالت (آزرده نمودن)* منايا* منّت* مواساة* موت (مرگ)* مودّت* موعظه* مؤمن*l حرف «ن»* نار (دوزخ، آتش)* نجات* نَدم (پشيمانى)* نَزاهت (پاكى از آلودگى)* نساء (زنان)* نصيحت* نعمت* نفاق* نَميمَه (سخن چينى)* نيّت*l حرف «و»* وثاقت* ورع* وعده* وفاء* وقار* وقت* ولايت* ولد*l حرف «هـ »* هدايت* هديه* هَذَر (سخن پوچ و هرزه)* هَمّ* هَمّاز (زشتگو)* هوى* هيبت*l حرف «ى»* يأس (نااميدى)* يقين* يُمن**