من مات و لم يعرف امام زمامه فقد مات ميته الجاهليههر كس بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به تحقيق كه با مرگ جاهليّت مرده است.امروزه، با پيشرفت علم و دانش، اطّلاع داشتن از حوادث و رويدادها، امري ضروري است. با گذشت زمان، نيازهاي بشر نسبت به علوم مختلف فزونتر مي گردد و انسان، بيشتر به موجوديّت و گذشته خود پي مي برد.با كمي تأمّل و تحقيق در مورد مسائل ديني، متوجّه مي شويم كه نياز فطري انسان به دين، امري است كاملا طبيعي و بشر براي شناخت خوشتن و رسيدن به اهداف والاي زندگي خود و نيز شناخت نسبت به آينده و زندگي پس از مرگ(معاد)، از هيچ تلاشي فروگذار نيست.دين، تنها شيوه اي براي رسيدن به اهداف مادّي جامعه نيست؛ بلكه راهنماي انسان است به سوي اخلاقي نيكو و كرداري پسنديده و درك بهتر و جامعتر از خالق هستي و معاد و آنچه كه ما از آنها غافل ايم و از كنارشان بي اعتنا مي گذريم.احساس نياز انسان به دين را با كمي تحقيق مي توان از روزگاران بسيار دور جستجو كرد. قبايل وحشي، بهترين مثال براي اين موضوع است كه با آنكه خوي خشونت و وحشيگري در نهادشان بود، خود را ملزم به داشتن آييني مذهبي مي دانستند و تصوّر مي كردند كه با پيروي از آداب و سنن جاهلي و مثلا رقصيدن با آتش، ارواح شياطين از جسم آنان، بيماران و قبيله شان دور مي شود. آن را وظيفه خود مي پنداشتند و به پرستش انسان و يا درختي مخصوص پرداخته، به زبان خود، آنها را«توتم» مي ناميدند.