موضوع: داستان - تاريخ ايران نويسنده: محمدحسن نظرنژاد ناشر: سوره مهر نوبت چاپ: بیست ویكم تعداد صفحات: 520 صفحه تيراژ: 2500 نسخه قطع: رقعی گالینگور قيمت: 99000 ريال
معرفي کتاب:
خاطرات شفاهی شهید محمد حسن نظرنژاد به همراه درد دل های پرویز پرستویی در باره كتاب بابانظر ضمیمه كتاب به صورت CD
..........
پرستویی پیش از این نیز در یادداشتی در مراسم رونمایی این كتاب نوشته بود: با زخمهای بابانظر، با مقاومتها بابانظر، با جدیتهای بابانظر، با گرسنگیها و بیمارستانها، بستری شدنها چه در ایران و آلمان نهایتا باز با درگیریهای او با مجاهدین در بیمارستان آلمان و دستبند به دست در كنار رودخانه راین همراه شدم...فقط تقاضا دارم به هر شكلی كه ممكن است این كتاب در اختیار كل ملت ایران قرار بگیرد، تا شاید یادآوری شود كه بابانظرها چه كردند و ما چه میكنیم. و امیدوارم شرایطی فراهم شود، حداقل این اثر جاودانه كه حاصل هشت سال دفاع مقدس است به تصویر كشیده شود. و خود بنده كوچكترین، حاضرم علیرغم نقد و انتقادها كه در خصوص كلیشه شدن من در این نوع كارهاست، نقش كوچكی در این اثر جاودانه، كه پر از حماسه، خودسازی و پر از اعتقاد و ایمان است داشته باشم.
حالا او در درددلهایش میگوید: من این كتاب چهار صد و چند صفحهای را خواندم و احساس كردم یك فیلم سینمایی است كه بازیگرانش بابانظرند و شریفیها و قالیبافها و همه عزیزانی كه اسمشان در این كتاب آمده است و كارگردانش خداست. وقتی بابا نظر از سنگر خودش بیرون میزند و یك كبك میزند و میخورد من می فهمم كه چقدر گرسنگی به او فشار آورده است، آن هم با بدنی تكه پاره شده بدنی كه بدون هیچ توقعی، ادعایی، طلبی، میزی، مسندی و پستی آمد و این كارها را كرد.
شایان ذكر است خاطرات شفاهی شهید نظرنژاد جانباز 95 درصد كه 140 ماه حضور در جبهههای جنگ را در كارنامه خود داشته، حاصل گفت و شنود 36 ساعته سید حسین بیضایی با اوست كه مصاحبهها در سال 1374 و اوایل 1375 ضبط ویدیویی شده است. محمدحسن نظرنژاد كه بعدها به بابانظر معروف شد فعالیتهای مبارزاتی و انقلاب خود را از دوران پیش از انقلاب آغاز كرد. بعد از پیروزی انقلاب از همان روزهای اول عازم جبهههای جنگ شد. اولین بار در سال 1358 عازم جبهه كردستان شد و تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت.
بابانظر در بُستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد. در فكه كمرش شكست. در فاو قفسه سینهاش شكافت، گازهای شیمیایی به ریههایش رسید و...وقتی جنگ تمام شد، 160 تركش در بدن داشتكه تنها 57 تركش را از بدنش خارج كردند اما 103 تركش همچنان در پیكر قوی و نیرومند او كه روزی از پهلوانان خراسان بود، به یادگار ماند. آن روزها بود كه برایش 95 درصد مجروحیت نوشتند؛ مردی كه در مرداد سال 75 به همرزمان شهیدش پیوست..