این كتاب در 67 فصل نوشته شده است كه عنوان برخی از آنها عبارتند از مردی از ناكجا آباد، دو خدمتكار جدید، معمای بیجواب، جانشین، تمامی ماجرا تاكنون، برگشت روز شادی، در تاریكی، دام گستری، فریاد كمك و دو جای خالی.
به نظر منتقدان این اثر بیش از دیگر آثار نویسنده به موضوع پول و نقش آن در زندگی پرداخته است آنچنان كه در آن روابط شخصی انسانها تا حد تلاش برای كسب قدرت كاهش مییابد. در این داستان دیكنز با ذكر سخنان شخصیتها، پوچی آنها را به نحو تحسینانگیزی آشكار میكند و حقیقت وجود آنها را پیش چشم خواننده به تصویر میكشد.
در بخشی از «دوست مشترك ما» میخوانیم: در آن هنگام كه بلا در خیابانهای تنگ شهر ره میسپرد شهر (لندن) به اندازه كافی نومید كننده به نظر میرسید. بسیاری از كارخانههای پولساز آن بادبان فروهشته بودند و دست از كار كشیده بودند یا كار آن روز را به پایان رسانده بودند. صاحبان كارخانهها همه رفته و مسافران نیز راه افتاده بودند.