مروري بر كتاب
در سر فصل كتاب، دنيايي جديد به ما معرفي مي شود.
دنيايي پرآشوب و پرهيجان، دنيايي كه در آن زور حكومت دارد، شهرهاي عظيم به دست غارت سپرده مي شود و بقاياي آن طعمه حريق مي گردد.
آن گاه صحنه عوض مي شود؛ كوروش، شاهنشاه هخامنشي، پادشاه رئوف و مهربان، پادشاه مقتدر و سياس شخصيت بزرگ و شايسته احترام خود را بر جهان باستان تحميل مي كند، همه چيز را تحت الشعاع قرار مي دهد و صحنه اي جديد در تاريخ جهان مي گشايد.
.....................
آلبر شاندور – كورش بزرگ :
شاهنشاهی ایران كه پایه گذار او كورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد . بلكه عكس آن صادق است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد . پارسیها با مساعدت یكدیگر و به یاری پادشاهان مقتدر خود عظمت وشكوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند كه نشانه نبوغ و نژاد پاك آنان است . نژادی كه حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریكی نشان میدهد . آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند كه برای آیندگان نیز خواهد ماند .
.....................
ویل دورانت – تاریخ تمدن ویل دورانت – مشرق زمین :
كورش از افرادی بوده كه برای فرمانروایی آفریده شده بود . به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند . روش او در كشور گشایی حیرت انگیز بود . او با شكست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود . بهمین دلیل یونانیان كه دشمن ایران بودند نتوانستد از آن بگذرند و درباره او داستهای بیشماری نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسكندر مینامند . او كرزوس را پس از شكست از سوختن در میان هیزمهای آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان در بند را آزاد نمود . كورش سرداری بود كه بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه های شاهنشاهی اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت .
فهرست:
• دو هزار و پانصد سال قبل
• جواني افسانه اي كوروش
• پايان سلطنت مادها
• كرزوس، پادشاه ليدي
• هق با هاتف معبد دلف بود!
• و...