تمام مورخین و سفرنامه نویسان، هارولد لمب و كلاویخو و سایرین در این نكته متفق القول هستند كه تیمور همه جا را غارت می كرد تا بتواند سمرقند را چون یك شهر رویایی بسازد.
ثروت امیرتیمور از طلا و نقره و سنگ های قیمتی و جواهرات، آن قدر زیاد بود كه می توانستند سطح زمین را با سكه طلا فرش كنند و هر روز هزار مثقال طلا خرج آشپزخانه و شربت خانه خصوصی او بود. بی رحم تر از این مرد در جهان یافت نمی شد و اگر مقابل چشم او صد هزار مرد و زن و كودك را سر می بریدند كوچك ترین تاثیری در او نمی كرد. او چون می خواست در یك جامعه اسلامی مورد توجه مردم و علما و دراویش قرار گیرد، خیلی به دینداری تظاهر می كرد. اما در خفا شراب می خورد. تیمور به رسم ایلیاتی درون چادر و یا اگر هم در قصر سلطنتی بود روی زمین غذا می خورد. چون از نسل صحراگردان آسیای مركزی بود غذای او اكثرا كباب گوشت كره اسب بود. او برای ساختن سمرقند و قصرها و مساجد آن از تمام شهرهای ایران هنرمندان و صنعتگران را به آنجا برد. وقتی می خواست شهر زادگاه خویش كش را تجدید بنا كند دو تن از معماران كه به او قول داده بودند كه در موقع معینی ساختمانی را تمام خواهند كرد، موفق نشدند آن دو را گردن زد. در اداره كشور و انتصاب فرماندهان ویژگی هایی داشت كه خوی وحشیگری او را نمایان می ساخت. كسی را به فرماندهی سپاه انتخاب می كرد كه از نظر منش و شخصیت سنگدل تر، بدخوتر و بی رحم تر و فرومایه تر باشد.