موضوع: رمان - رمان خارجي نويسنده: پل استر مترجم: خجسته كیهان ناشر: افق نوبت چاپ: اول تعداد صفحات: 224 صفحه تيراژ: 2000 نسخه قطع: رقعی قيمت: 48000 ريال
معرفي کتاب:
كتاب مردی در تاریكی نوشته پل استر اثر جدید نشر افق است كه تا كنون به بیش از سی زبان ترجمه شده است.این كتاب در مورد منتقد ادبی 72ساله ای است كه پس از سانحه ی اتومبیل ،حوادث جالبی را پدید می آورد...«
فهرست:
پل استر نویسنده ای است كه دیگر نیازی به معرفی ندارد؛نویسندهء آمریكایی كه شهرت و محبوبیتش در كشورهای اروپایی بیشتر از محل زندگی اش،بروكلین،است.او در رمان های عموما" كوتاهش نگاه متفاوتی به كشورش و در نهایت به جهان اطرافش دارد و بدون هیچ اعراقی می توان گفت كه او یكی از نویسندگان تراز اول ادبیات امروزاست.
استر در رمان"مردی در تاریكی" دوباره جهانی را می آفریند كه ساخته نگاه خاص خودش است و ما با خواندن همان صفحات اول كتاب با نویسندهء كتاب هایی چون سه گانه نیویورك روبرو می شویم.كسی كه در رمان نویسی از قابلیت های تعلیق و مفاهیم خاص فلسفی اش بهره می برد. استری كه به سینما علاقه مند است،به طوریكه حتی در این رمان از یك سری از فیلم های محبوبش نام می برد و با مرور روایت فیلم به تحلیل آن ها نیز می پردازد،استری كه به فلسفه امروز علاقه مند است، و مطالعات كافی و وسیعی كه دارد در در كارهایش سعی می كند معنایی فراگیر تر از آنچه كه در دل رمان است به خواننده نشان می دهد و در نهایت استری كه در بیشتر كارهایش از شیوه های پلیسی و جنایی استفاده می كند تا رمانی پر تعلیق و جذاب به خوانندگانش ارائه دهد.
رمان" مردی در تاریكی" داستان نویسنده ای است كه روی صندلی چرخدارش نشسته و در خاطرش قصه ای را شكل می دهد كه شخصیت های آن دل خوشی از آفریننده اش ندارند و با استخدام مردی در جهان بیرون داستان قصد كشتن او را دارند.در این داستان جهان واقعی(یا واقعیت بیرونی) با شكل خاصی با جهان ذهنی نویسنده اش به هم تنیده می شود و استر با استادی تمام سعی می كند تا به ورطهء كلیشه های موجود در چنین داستان هایی نیفتد.
آگوست بریل نویسنده ای كه در ابتدا ما اسمش را نمی دانیم در سن هفتاد و چند سالگی زنش را بعد از فراز و نشیب هایی از دست داه است و دخترش،میریام، نیز به سرنوشتی شبیه مادرش دچار شده و همینطور نوه اش،كاتیا،كه او هم شوهرش را در جنگ عراق از دست داده، با هم زندگی می كنند و ما آرام آرام با تراژدی تنهایی این شخصیت ها آشنا می شویم.شخصیت هایی كه هر كدام دنیای تاریك مقابل شان را در نوردیده اند اما چیزی جز ماندن،پذیرفتن و زندگی كردن نیافته اند.در واقع استر بی آنكه مرثیه ای رای زندگی بخواند تلخی و واقعیت ها را بخشی از زندگی می داند كه از آن جدا شدنی نیست.تلخی هایی كه هر چند به طور تصادفی برای آن ها پیش می آید اما روی دیگر این تصادف نیز شیرین تر از آن نیست.این روی دیگر تصادف را استر در بخش دیگر رمانش نشان می دهد وقتی كه شخصیتش وارد جهانی می شود كه در آن آمریكا نه وارد جنگ عراق شده و نه حادثه یازده سمپتامبری اتفاق افتاه است.بلكه این بار آمریكا وارد جنگی داخلی شده كه حاصلی جز مرگ و میر و ویرانی و در نهایت جدا شدن انسان ها از یكدیگر ندارد.جهانی كه در آن باز هم مردان و زنان از هم جدا می شوند و قادر ادامهء رابطهء عاشقانه ای كه در ابتدا با هم ساخته اند نیستند.
استر در جایی گفته است كه زندگی جز رویداد نیست،ولی تصادفاتی هم كه روی نمی دهند برای من بسیار جالب توجه اند.او در رمان"مردی در تاریكی"آن طرف سكه را هم نشان می دهد تا به خواننده اش نشان دهد سكه به هر طرف كه بیفتد باز چیزی به نام خوشبختی به بار نمی آورد و توقع از زندگی تنها خیالی است كه با آن بتوان به رفتن ادامه د اد.