دینو بوتزاتی، نویسنده ای ناشناخته است و برای خوانندگان یكی دو نسل قبل تر، نویسنده ای فراموش شده. دیگر الان كسی به یاد نمی آورد كه نویسنده رمان"بیابان تاتارها" كیست، كه اتفاقاً فیلمی به همین نام هم در ارگ"بم" ،البته آن زمان كه به ویرانه ای تبدیل نشده بود،از روی آن ساخته شده است.
پس از چاپ كتاب"تصویر بزرگ" ترجمه"بهمن فرزانه" توسط انتشارات"امیركبیر" در سال 1356 كه بعد از كتاب"بیابان تاتارها" ترجمه"سروش حبیبی" (انتشارات نیل) در سال 1349 به بازار آمد، دیگر از "بوتزاتی" كتابی در ایران چاپ نشد و نویسنده ای توانمند و حرفه ای و بسیار بلندآوازه در ایران، به فراموشی سپرده شد. (البته گویا چند وقت پیش كتاب دیگری از داستانهای كوتاه او بجز كتاب حاضر در ایران چاپ شده ولی من تاكنون آن را ندیده ام.) این اتفاقی است كه برای بسیاری از نویسندگان ایتالیایی در ایران رخ داده؛ مثل"چزاره پاوازه" كه دلیل آن برمن روشن نیست. شاید مترجمان ما، كسانی مثل"بهمن كشاورز" كه سالها قبل آثاری از این دست را ترجمه می كردند، به سراغ نویسندگان دیگری رفتند كه هم شهرت داشته باشند و هم این كه قبلاً آثاری از آنان به فارسی چاپ شده باشد تا هم مخاطبان با نامشان آشنایی داشته باشند و هم این كه از تجربه آن كتابها در جلب استقبال مردم استفاده كنند. بگذریم.... "عمران صلاحی" در پشت جلد یكی از كتابهایش ،نقل به مضمون،نوشته بود كه نوشته های پشت جلد یك كتاب فقط به این درد می خورد كه خریدار به این عنوان كه دارد نوشته ها را می خواند، نگاهی به قیمت كتاب بیاندازد. در این كتاب هم تقریباً همین طور است، چون تنها قسمتی كه در پشت جلد نكته دندان گیری دارد، آن قسمت است كه آورده:"یك هنرمند حساس و نازك بین نمی تواند متوجه زندگی انسانهای عصر حاضر نشود و نمی تواند هم درباره آن سكوت كند. چه، اگر سكوت كند، به رسالت هنرمندانه اش خیانت كرده است" و جز این نكته، قیمت كتاب است كه برای اینكه ذوق زده نشوید، از ذكر آن صرف نظر می كنم. "دینو بوتزاتی" (1972-1906) پس از گذراندن رشته حقوق در دانشكده حقوق دانشگاه میلان، به ادبیات روی آورد. البته، از جوانی شعر می سرود و 22ساله بود كه خبرنگار روزنامه"كوری یره دلاسرا" شد و بعد از آن خبرنگار جنگی در نیروی دریایی ایتالیا.
پس از جنگ ساكن میلان می شود و به نویسندگی و نقاشی می پردازد و نقاشیهایش در فرانسه با استقبال فراوان روبرو می شود. "بیابان تاتارها" را در 1949 منتشر می كند كه چنانكه گفته شد، فیلمی از آن ساخته می شود و یكی از نمایشنامه هایش به نام "قضیه ای جالب توجه" در 1956توسط"آلبركامو" تنظیم و در پاریس بر صحنه برده می شود. دیگر نوشته های "بوتزاتی" جز دو كتاب"بیابان تاتارها" و"یك عشق"، یا داستان كوتاه است و یا نمایشنامه. اما ویژگی خاص او كه در آثارش كاملاً مشهود است و باعث شهرت وی شده، یكی اندیشه های خاص اوست كه با طنز مخصوص ایتالیایی به صورت نوشته به خوانندگان عرضه شده و دیگری ایجاز و كوتاهی عجیب و حتی شگفت انگیز داستانهای اوست؛ داستانهایی كه موضوعات مهمی را تنها در ده یا دوازده صفحه گنجانده است. به عبارتی، داستانهای او"اگرچه در قالب ظاهری گاه تخیلی و دور از ذهن است، ولی محتوای آن حقیقتهای تلخ زندگی روزمره همه ماست كه وقتی از زیر قلم اعجازگر هنرمندی مثل بوتزاتی بیرون می آید، چشم اندازی شگفت انگیز پیدا می كند." به اعتقاد بسیاری"بوتزاتی" به هنگام نوشتن، هم نویسنده است و هم فیلسوف و هم نقاش؛ نقاشی كه خصوصیات اخلاقی، جسمی و روحی قهرمانانش را تصویر می كند و در عین حال فیلسوفی ژرف نگر و تلخ اندیش كه برنوك قلمش جز"حقیقت، حقیقت تلخ" چیزدیگری جاری نمی شود.
مسائل جدی زندگی انسان، بخصوص مسائل اجتماعی و از همه بالاتر موضوع مرگ و زندگی در زبان او شكل تخیل و طنز را به خود می گیرد، و حقیقت و خیال گاه چنان تنگاتنگ به یكدیگر تنه می زنند كه تشخیص آن دو ازهم، تقریباً محال است. "سفر به دوزخ" مجموعه ای از 20 داستان كوتاه"بوتزاتی" است كه در 234 صفحه به چاپ رسیده است؛ البته داستان بیستم كه نام این مجموعه نیز برگرفته از نام این داستان است، خود شامل 8 بخش است و هر بخش نیز شامل همان ویژگی خاص ده یا دوازده صفحه دیگر آثار نویسنده. البته، لازم است این نكته عنوان شود كه "بوتزاتی" مجموعه ای به این نام ندارد. برای روشن شدن قضیه،"پرویزشهدی" در مقدمه ای عنوان كرده كه:"داستانهای ارائه شده در این مجموعه را از سه مجموعه ترجمه آثارش به زبان فرانسه با عنوانهای"كا"،"شبهای دشوار"و"رؤیای پلكان" انتخاب كرده ام. هیچ كدام از عنوانهای یادشده، یك نام كلی برای مجموعه نیست بلكه عنوان یكی از داستانهای هر مجموعه است و من هم عنوان مجموعه حاضر را بر همین روال انتخاب كرده ام. در گزینش داستانها از سه مجموعه، سعی كرده ام زیباترین و شگفت انگیزترین شان را انتخاب كنم، بدون این كه قصد داشته باشم آنها را بر سایر نوشته هایش ترجیح بدهم. چه هر كدام از آنها بس كه غنی و پر محتوا است، بر دیگری ترجیحی ندارد، اما با به میان كشاندن نام بوتزاتی، پس از چند سال ماندن در بوته فراموشی، بر این تصور بودم كه ارائه این داستانها در این مجموعه مناسب تر است، تا اگر عمری باقی بود و موقعیتی مناسب، سایر داستانهای دلپذیر او را نیز در مجموعه های دیگر ارائه دهم" ما هم امیدواریم این اتفاق بیفتد و شاهد انتشار كارهای دیگری از این نویسنده متفاوت و ژرف و تأثیرگذار باشیم.