اسلام در قرن هفتم ميلادى ظهور كرد و هنوز پنجاه سال از تأسيس آن نگذشته بود كه بسيارى از مناطق خاورميانه را به تسخير خود در آورد. اين گسترش باعث اختلافات فكرى در ميان انديشمندان اسلامى شد و به مرور زمان اين اختلافات تحت تأثير عوامل مختلف فكرى، سياسى، فرهنگى و اقتصادى سرعت گرفت. از اين رو، نياز به تدوين علمى براى بيان عقايد گروه هاى مختلف، بيش از پيش احساس گرديد. از قرن دوم بذر اين علم افشانده شد و در قرن سوم كتاب هاى متعددى در اين باره به نگارش درآمد. المقالات ابوعيسى ورّاق (م 247)، كتاب الفرق ابن سِكّيت (م 244)، المقالات كرابيسى (م 248) و المقالات ابوالقاسم بلخى (م 319) نمونه اى از كتاب هايى است كه در قرن سوم در اين زمينه به نگارش درآمده است.
يكى از كتاب هاى نگارش يافته در قرن سوم كتاب أصول النحل است كه قسمت باقى مانده آن باعنوان مسائل الإمامة به همراه گزيده هايى ازكتاب ديگرى با نام الكتاب الأوسط في المقالات به وسيله جوزف فان اس آلمانى تصحيح و منتشر شده است.
آنچه در پى مى آيد ترجمه بخش مسائل الإمامة از كتاب أصول النحل و قسمت هاى باقى مانده از الكتاب الأوسط في المقالات ناشى اكبر است، كه همراه با متن عربى در اختيار محققان قرار مى گيرد. در اين مجال، توضيح نكاتى پيرامون زندگانى ناشى اكبر و ويژگى هاى اين دو اثر بايسته است.