مجموعه پژوهش هایی در زمینه ادیان و تاریخ ایران باستان
كتاب حاضر، كه بر اساس عنوان يكى از مقالات آن، «قوم آريا» ناميده شده، در دو بخش فراهم آمده است. بخش نخست شامل شانزده پژوهش جداگانه در سه حوزه ى: اساطير واديان، تاريخ، و مردم شناسى و زبان شناسى است، كه در هر كدام تلاش گرديده به گونه اى روش مند و اصولى، بخش و وجهى از تاريخ و فرهنگ درخشان ايران باستان بررسىو بازنمايى شود. بخش دوم حاوى ترجمه ى فارسى دوازده مقاله ى برگزيده شده از دانشنامه ى معتبر و گران سنگ «ايرانيكا» در همان زمينه است.
سرزمين كهن سال ايران، در اعصار باستانى خود، به سبب برخوردارى از دولت هايى سرآمد، مداراگرا و مدبر، و با دارا بودن، درآميزى و به كارگيرى سرمايه ها و دست آوردها و فرآورده هاى ساكنان بومى و بيش تر مهاجر خود، تمدنى پويا، بزرگ و بالنده را بنيان نهاد و به بار نشاند و به جهان عرضـه داشت و در فراسوى مرزهاى خويش، چه بسيار مردمانى را كه وام دار و پذيرفتار انديشه ها و شيوه هاى فرهنگى و دينى و مدنى خود ساخت. اصالت و واقعيتِ وجود چنين تمدن بزرگ و درخـشانى در ايران پـيش از اسلام است كه برجستگى و شكوفايى تمدن ايران پس از اسلام را مواجه و تبيين پذير مى گرداند; اين نكته بديهى است فرهنگ و تمدن بزرگ ايران اسلامى نمى توانسته است از هيچ و بر هيچ برآمده باشد.
تهى پنداشتن ايران باستان از هرگونه فرآورده ى درخشان علمى و انديشگانى و هنرى، كه آواى آن هر از چندگاهى از جانب برخى نويسندگانِ قوم پرست بر مى خيزد، نه تنها با انبوه اسناد و مدارك تاريخى موجود، تصريحات منابع داخلى و اعترافات منابع بيگانه، كه با هيچ توهم توطئه اى نمى توان اصالت آن ها را مخدوش ساخت، در تقابل و تضاد كامل است، بل كه تداوم نيرومند و استوار فرهنگىِ بومى در ايران پس از غلبه اى اعراب، برخلاف غالب كشورهاى مسلمان ديگر، بطلان و بى اعتبارى تصورِ موهومِ بى بارى فرهنگى و تمدنى ايران باستان را نيك برملا مى سازد. چنين است كه گفتمانِ انكارگرانِ غناى تمدن ايران باستان، به سبب تهى بودن از مبانى علمى ـ عقلى، تنها بر سفسطه گرى و پرخاش جويى و قلب حقايق، و در نهايت، بر توطئه باورى، استوار و مبتنى است.
درروزگارى كه «هويت ملى» به عنوان تجلى خودآگاهى تاريخى يك ملت و آن چه به مردمان كشورى واحد، تشخص و منزلتى ريشه دار، قابل اتكا و فراگير مى دهد، گاه مورد بى اعتنايى غافلان و گاه مورد هجمه ى بيگانه پرستان واقع گرديده است، شناختن و شناساندن دست آوردها و ميراث افتخار برانگيز تمدن ايرانى، يكى از مهم ترين روش هاى موجود و ممكن براى احيا و تقويت هويت ملى و در نتيجه، برقرارى و استوارى روحِ خودباورى وميهن دوستى، و تحكيم اتحاد و يك پارچگى در ميان آحاد ملت ايران است.
اهميت آگاهى از رازورمز ديرپايى واستوارى وپرآوازگى فرهنگ وتمدن ايران و آشنايى با سرچشمه ها و خاستگاه هاى شكل گيرى و پيدايش آن، و ضرورت احيا و تقويت هويت ملى، تلاشى شايسته و مداوم را در جهت روشن گرى وشناسايى ميراث وابعاد شكوه مند تاريخوفرهنگ ايران،برهمه ى اصحاب فرهنگ و قلم بايسته مى سازد. نويسنده ى كتاب حاضر نيز با درك ضرورت و اهميت اين رسالت، اينك و بدين سان، پاى در اين راه نهاده است.