چكيده :
مجموعهاي است از گفتارهاي عاشقانه كه به صورت نثر ادبي ارايه شده است. در اين نوشتار كه از زبان يك عاشق بيقرار نگاشته شده است مجموعهاي از شكوهها، دلتنگيها، تمناها، رؤياها و عذر آوردنهاي يك عاشق نسبت به معشوق خويش به قلم كشيده شده است. نگارنده به شيوه معمول همه عاشقان و دلدادگان، از زبان آنان سخن گفته و درددلهاي آنان را منعكس نموده است.
...................
آشيونه ي ويرون من راهي به سمت گرگ و ميشِ صبح نيلوفري تو نداشت...
هر چي بود و هر چي داشتم زادگاه شب بود و شعله و شروه خوني تقويمهاي بهار شدهي بدون تو!
شايد وقت بيدار شدن از خواب كهنه و بدون آيينهي خيالهاي هميشه مستِ به خاطر تو زنده بودن رسيده باشه؛ شايد...!