صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    7 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 5946
    ديروز: 9008
    جمع کل: 29456112
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: درباره مجموعه داستان «روزي كه هزار بار عاشق شدم»
    درباره مجموعه داستان «روزي كه هزار بار عاشق شدم»

    16 اسفند 1387

    روزي كه هزار بار عاشق شدم 

    توانايي در نوشتن مجموعه‌ای از داستان‌هاي كوتاه كه بتواند در يك يا دو صفحه خواننده را متحير كند و او را به سرانجام ِ داستان برساند كار ساده‌ای نيست. در نگاه اول به علت حجم كم داستان‌ها نگارش آنها راحت تر از رمان‌هاي بلند به نظر می‌رسد. اما رمان كه آغاز می‌شود تا پايان آن وقت براي بسط و گسترش دادن قصه زياد است. می‌توان هزار و يك ماجرا وارد آن كرد. هزاران شخصيت را به دنيا آورد و برد. و هزاران بار خط داستان را تا انتها تغيير داد. چه بسا داستان هرچه بلندتر، جذاب‌تر و پرخواننده‌تر. گرچه درين عصر شتاب و سرعت همه به دنبال كوتاه كردن قصه‌ها هستند، اما هنوز هم رمان‌هاي قطور و طولاني خواننده‌هاي عاشق ِكتاب را به خود جذب می‌كند و آنچه كتابخوان‌ها را به مطالعه مجموعه داستان تشويق می‌كند يا نويسنده سرشناسي است يا ترجمه‌ای خوب يا تعدد چاپ كتاب و يا تنگ حوصلگي براي خواندن رمان‌هاي بلند.

    سال 82، زماني كه كتاب اول روح‌انگيز شريفيان «چه كسي باور می‌كند، رستم» برنده جايزه گلشيري شد كسي فكر نمی‌كرد خاطرات غربت و اندوه دوري از ايران كه سوژه اصلي داستان‌هاي اوست، تا اين حد مشتاق داشته باشد و حتي مجموعه داستان‌هاي كوتاه او نيز به چاپ سوم برسد.

    «روزي كه هزار بار عاشق شدم» مجموعه‌ای از داستان‌هاي پراكنده شريفيان است كه باز هم خط اصلي بيشتر آنها درد غربت، به خصوص بي روحي و سرماي زندگي انگليسي است. اگر در داستان‌هاي بلندش تلويحا به زخم‌هاي دلش اشاره می‌كرد، در اين داستانها به وضوح دل گرفتگی‌اش از مهاجرت و زيستن در لندن را بيان می‌كند.لحن نگارش او مثل هميشه ساده و خالي از فلسفه‌بافي‌ها و زياده گويي‌هاست.

    گويي قلم كه به دست می‌گيرد، او نيست كه می‌نويسد بلكه قلم ِ از غربت گرفته‌اش براي او كاغذ را پر می‌كند و او به دنبال داستان‌هايش می‌رود.

    زيستن در سزرميني كه دوست ندارد به خاطر نامردمانش آنقدر غرور ايرانی‌اش را شكسته كه آن را به راحتي می‌توان در نوشته‌هايش پيدا كرد. از 19 داستان كوتاهش چند قصه آن در ايران می‌گذرد و حسرت او را بيشتر نمايان می‌كند براي نفس كشيدن ِ هواي وطنش.

    شریفیان آنقدر نزديك و طبيعي فضاي ايران و كوچه پس كوچه‌ها و علايقش را بيان می‌كند كه گمان می‌بري در همين نزديكي‌هاست.

    داستان اول شايد خيلي مخاطب را جذب نكند، اما كمي كه پيش می‌روي، نه خيلي، از همان داستان دوم آنچنان در 2 يا 3 صفحه و پايان يك جمله‌ای داستان ميخكوبت می‌كند كه بايد مدتها به صفحه كاغذ خيره شوي تا از فضاي كوتاه ولي عميق داستان خودت را خارج كني.

    طول داستان‌هاي او كوتاه است، نوشته‌هايش سبك و بي كينه است ولي سرشار از غصه و دلتنگي. قلمش گوياي دردهايش است، دردهايي كه نشان می‌دهد از روز پرواز از ايران ديگر «زندگي نكرده  بلكه اداي زندگي را در آورده» (ص22)

    نام كتاب براي آنها كه از اسم هرچيز، آن را انتخاب می‌كنند بسيار گيراست. هزار بار عاشق شدن در يك روز هر رهگذري را در كتاب فروشي جذب خود می‌كند. ولي در واقع داستان‌ها صرفا عاشقانه و رمانتيك نيست. همه گونه عشق در قصه‌ها ديده می‌شود. عشق مادر و فرزند، عشق به هم نوع، عشق به جنس مخالف و در زمينه همه عشق‌ها عشق به وطن است كه به وضوح می‌توان لمسش كرد. غرور ايراني برايش رنگ وبويي دارد كه در هيچ جاي دنيا پيدا نمی‌شود. غصه ترك وطن در لحظه لحظه زندگي و نوشته‌هاي شريفيان نقش اصلي را دارد؛ وطني كه «خود از آن آمده‌اند حالا سنگ آبرويش را به سينه می‌زنند، اگر دلشان سوخته بود می‌ماندند و درستش می‌كردند‌.» (ص34)

    حالا كه اينجا نيست راحت تر اعتراف می‌كند كه
    « ايراني غرور دارد، ايراني گدايي نمی‌كند. شايد آدم توي خانه اش نان خالي بخورد ولي جلوي مهمانش شيريني می‌گذارد.» (ص35) اين همان ايرانيزه بودني است كه او به قلمی‌ ساده تصويرش می‌كند.

    سخن از اعتمادي است كه در ايراني كه او تركش كرده بود، می‌شد به هر كسي داشت. اعتماد به نام هم وطن، به رنگ نگاه او كه آشناست و خنجري ندارد. و چه سخت است اعتماد كردن به غريبه‌ای كه نام كشورش را تو يدك می‌كشي و پاسپورت مملكت او را داري و با او يكي نيستي. شريفيان به هيچ كجاي تاريخ آنها تعلق ندارد. آنقدر با حسرت از اتوبوس‌هاي ايراني می‌نويسد كه دلت می‌خواهد قدرت داشتي تا حتي يكبار سوارش كني و از تجريش تا راه آهن او را ببري و بياوري و همراه سال‌هاي از دست رفته‌اش باشي.

    وقتي سال نو مسيحي را با غذاي ايراني و فرنگي  با خانواده‌ای ايراني جشن می‌گيرد نگراني‌هاي كوچكي آزارش می‌دهدكه دركش براي خودش هم سنگين است چه رسد به آنها كه غربت را نچشيده اند آن‌هم اينگونه تلخ.

    شريفيان آدم شجاعي است. از اين رو تنهاست. «آدم شجاع تنها می‌ماند، شجاعت واقعي  آن است كه آدم‌ها را ببيني و اهميت ندهي و راه خودت را بروي.»  (ص121)  او نمی‌ترسد كه از پشيماني رفتنش بگويد. نمی‌ترسد كه ديگران بدانند او لندن را دوست ندارد، او وطنش را می‌پرستد، او از هجرتش هميشه شكسته است. و اين نوشته‌هايش را متفاوت می‌كند. و كوبندگي پايان قصه‌هايش قلب هر خواننده‌ای را  می‌لرزاند. او در داستان «پنجره» كه به نوعي سرنوشت خود اوست در يك صفحه و نيم آنقدر با لغات و اعداد ماهرانه بازي می‌كند و هزاران هزار بار دلتنگی‌اش را می‌نويسد كه خواننده آرزو می‌كند اي كاش پاياني براي قلم كوبنده او نبود. در آخرين داستان كه همان پنجره است او به روشني و بي ريا غم دوری‌اش را تصوير می‌كند. او در اين داستان «زندگی‌اش را نقاشي می‌كند» «(ص22)، نمی‌نويسد. «ولي هرگز جوابي پيدا نكرده براي هزاران بار ياد ايران افتادن، خواب ايران را ديدن و هر بار كمي از خود را از دست دادن.»(صفحه138)

    فقط در يك كلام او دلتنگ است؛»دلتنگ كوچه و خانه و شهري كه سال‌ها پيش آن را ترك كرده، دلتنگ محله‌هاي آشنا. كوچه‌هايي كه در آن بوي غذاها با بوي خاك همراه بود، دلتنگ جايي كه هيچ كس و هيچ چيز غريبه نبود.» (ص38)

    * نام شعري از فريدون مشيري

     

     

     

    مانلی فخریان

    روزنامه فرهنگ آشتی

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی