صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    13 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 5221
    ديروز: 3913
    جمع کل: 29489367
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: من يار مهربانم (2)
    من يار مهربانم (2)

    بي‌ترديد، شعرهاي كودكانه‌ي عباس يميني شريف را بايد نقطه‌ي عطفي در شعر كودكانه‌ي ايران دانست. او نخستين شاعر كودكان است كه علاوه بر شرودن شعر براي كودكان،‌داراي نظريه، و به تعبيري تئوري شعر، بود. علاقه يميني  به شعر كودك با ورود او به دانش‌سراي عالي شدت يافت؛ به طوري كه خودش مي‌گويد:" از آن پس هرگز نمي‌خواستم درباره‌ي چيزي جز درباره‌ي كودك بينديشم، چيز بنويسم و شعر و سخن بگويم".

    من نغمه‌سراي كودكانم

    شاد است زمهرشان روانم

    عباس يميني شريفم

    گيريد زكودكان نشانم


    زندگي:

    يميني شريف در سال 1298 شمسي در تجريش( مركز شميران) به دنيا آمد. بيشتر دوران كودكي و نوجواني را در دره‌ي دربند، كه در آن زمان هنوز صفاي روستايي خود را حفظ كرده بود، گذراند. به نظر خودش همين صفاي روستايي بود كه بعدها در اشعار كودكنه او متجلي شد.

    خانواده‌ي يميني شريف؛ خانواده‌اي با فرهنگ و علاقه‌مند به شعر و ادب بودند و هر شعر و تصنيفي كه رايج مي‌شد، ياد مي‌گرفتند و براي يكديگر مي‌خواندند و زمزمه مي‌كردند. ديوان‌هاي سعدي و حافظ و نيز روزنامه‌ و مجله در خانه آن‌ها در دسترس بود. اما شايد آن چه بيشتر سبب گرايش عباس يميني شريف به شعر شد، آشنايي او با " محمد فرخي يزدي" شاعر پرشور و آزادي‌خواه آن زمان بود. همان شاعري كه به جرم حق‌گويي، در جواني و در يزد، دهانش را دوختند و باز به همين جرم در زندان قصر تهران به زندگي‌اش خاتمه دادند. آشنايي يميني شريف و فرخي يزدي از طريق خانواده يميني شريف حاصل شد. يميني شريف خود مي‌نويسد:" فرخي آوازخواني را استخدام كرده بود كه اشعار سياسي و انتقادي او را در باغي كه بر روي كوه مشرف به رودخانه و جاده دربند بود، شب‌هاي جمعه و شب‌هاي شنبه، كه جمعيت فراواني براي تفريح در دره‌ي دربند و سربند به آن‌جا مي‌آمدند ، به صورت آواز بخواند و پيام او را به گوش مردم برساند. آوازخوان سواد نداشت و چون من در آن موقع كودكي ده ساله بودم و مي‌توانستم شعرها را بخوانم‌، فرخي آن‌ها را به من مي‌داد و من در كنار ان آوازخوان كه در بلندترين محل باغ مشرف به رودخانه دربند مي‌نشست، مي‌نشستم و شعرها را از روي دست‌نويس‌‌هاي فرخي آهسته مي‌خواندم و او آن‌ها را با صدايي رسا، كه چند بار در كوهستان مي‌پيچيد، مي‌خواند و دره‌ي دربند را در شور و حالي فرو مي‌برد. (2)" . اين اوضاع و احوال، در مجموع در پرورش ذهن و زبان شاعرانه‌ي يميني شريف مؤثر بود و به تدريج ذوق شاعري را در او بيدار كرد؛ به طوري كه در كلاس پنجم دبستان، بدون آن كه هدف خاصي از شعر گفتن داشته باشد، به شعر گفتن روي آورد.

    شعر و معلمي

    عباس يميني شريف در 19 سالگي به دانش‌سراي مقدماتي رفت تا با تحصيل در آن معلم شود. در دانشسرا پاي او به كتابخانه باز شد و با كتاب‌هاي كودكانه‌اي كه مانند آن‌ها در ايران وجود نداشت، آشنا گشت. اين كتاب‌ها به زبان‌هاي انگليسي، فرانسوي و عربي بود. يميني شريف با مطالعه‌ي اين كتاب‌ها، به اين موضوع پي برد كه دنياي كودكي ويژگي‌هاي خود را دارد و لازم است كودكان علاوه بر كتاب درسي، كتاب‌هايي متناسببا دنياي ويژه‌ي خود بخوانند تا ذوق آن‌ها شكوفا شود. اين انگيزه‌اي شد تا او كتابي از " افسانه‌هاي پريان" ترجمه كند و به معاون دانشسرا،‌ كه مربي دانايي به نام " دبيري" بود،‌برساند. معاون دانشسرا او را بسيار تشويق و به ادامه‌ي كار ترغيب كرد. از اين‌جا بود كه دوران خلاقيت ادبي عباس يميني شريف شروع شد و او به خصوص سعي كرد استعداد شعري خود را در جهت سرودن اشعاري براي كودكان صرف كند.

    علاقه يميني شريف به شعر كودك بعد با ورود او به دانشسراي عالي شدت يافت؛ به طوري كه خودش مي‌گويد:" از آن پس هرگز نمي‌خواستم درباره‌ي چيزي جز درباره‌ي كودك بينديشم، چيز بنويسم و شعر و سخن بگويم". در همين دوره بود كه او مورد تشويق استاداني چون دكتر عيسي صديق، احمد بهمنيار، علي‌اصغر حكمت، محمد باقر هوشيار، پرويز خانلري و ذبيح‌الله صفا قرار گرفت.

    در سال 1322 اشعار يميني شريف به كتاب‌هاي دبستاني راه يافت و بدين ترتيب شعر او اعتبار تازه‌اي پيدا كرد. در سال 1335،‌به همت او و دوستش جعفر بديعي، مجله‌ي كيهان بچه‌ها تأسيس شد و يميني شريف تا بيست و سه سال بعد، يعني تا اوايل پيروزي انقلاب اسلامي (1358) مسؤوليت انتشار اين مجله را به عهده داشت.

    به نظر مي‌رسد يميني شريف، برخلاف بسياري ديگر از شاعران،‌اين اقبال را داشته است كه همه‌ي كساني كه از سال 1322 تا امروز به مدرسه رفته و مي‌روند، يك يا چند شعر از او را خوانده‌ باشنديا بخوانند. به طور مثال يكي از اولين شعرهاي او، كه شايد هنوز هم در خاطره‌‌ي افراد پنجاه، شصت ساله باقي مانده باشد، شعر سنگ‌نپران است كه نخستين بار در كتاب فارسي اول دبستان در سال 1329 چاپ شد.

    آهاي آهاي آي بچه جان

    در كوچه‌ها سنگ نپران

    سنگ بزني سر بشكني

    خدانكرده ناگهان

    سر كه شكستي شر و شر

    خون مي‌ريزه از جاي آن

    صاحب سر داد مي‌زنه

    آي پاسبان آي پاسبان

    مي‌برنت كلانتري

    به ضرب و زور و كش‌كشان

    آن جا تو را حبس مي‌كنند

    بين تمام حبسيان

    نه خواب خوش كني دگر

    نه اين كه داري آب و نان

    از پدرت پول مي‌گيرند

    به اسم جرم يا كه زيان

    تا بجهي ازين بلا

    كندي تو هفت دفعه جان

    مخر براي خود ستم

    سنگ نپران سنگ نپران

    يميني شريف درباره‌ي چگونگي شروده شدن اين شعر خاطره‌اي نقل مي‌كند:" در ايام تابستان بچه‌ها در كوچه‌ها جمع مي‌شدند و به يكديگر سنگ مي‌زدند يا به خانه‌هاي مردم سنگ مي‌انداختند و شيشه‌ها را مي‌شكستند. ما تصميم گرفتيم در مجله بازي كودكان، كه من سردبيرش بودم، مطلبي بنويسم. در همين انديشه بوديم كه يكي از همين سنگ‌ها به سر فرزند صاحب امتياز مجله، ابراهيم بني احمد، خورد و سر او را شكست. اين اتفاق سبب شد كه من آن مطلب را به شعر درآوردم، به طوري كه وزن آن نشاط‌آور و براي بچه‌ها مناسب باشد. بدين ترتيب شعر سنگ‌نپران ساخته شد."

    جايگاه يميني شريف در شعر كودك در ايران

    عباس يميني شريف زماني قدم به عرصه شعر كودك گذاشت كه كسي به نام شاعر كودك در ايران شناخته نمي‌شد. او خود در اين باره مي‌گويد:" پنجاه سال پيش كه به سرودن شعر براي كودكان و نوجوانان پرداختم، كس ديگري به نام شاعر كودكان وجود نداشت. تنها چند شاعر مانند ايرج ميرزا، يحيي دولت‌آبادي، مهدي قلي خان هدايت، ملك‌الشعراي بهار، حبيب يغمايي، پروين اعتصامي، گل گلاب و يكي دو تن ديگر چند شعري براي كودكان سروده بودند."

    بنابراين، بايد گفت يميني شريف نخستين كسي است كه از همان آغاز تمام هم و غم خود را در مورد شعر كودك صرف كرد و جز شعر كودكانه نسروده و جز به كودك فكر نكرد. به اين دليل، بايد او را نخستين شاعر كودك در ايران بدانيم؛ شاعري كه شعرهايش فراتر از شعرهاي كودكانه‌اي است كه شاعران مذكور، بر حسب ذوق و علاقه و شايد تفنن، براي كودكان شروده يا ساخته بودند. علاوه بر اين‌ها، يميني شريف نه تنها شعرهاي كودكانه بسياري سرود، بلكه اشعارش از نظر فضاي كودكانه‌اي كه داشت، از اشعار پيشين ممتاز بود. با اين حال، اگر با معيارهاي " شعر كودك"، كه امروزه مورد نظر است، نگاه كنيم، شعر يميني شريف " نقطه‌ي بلوغ" شعر كودك در ايران نيست. زيرا ما اين اين مرحله‌ي بلوغ را بعدها در شعر محمود كيانوش و پروين دولت‌آبادي مي‌بينيم و اين دو تن بودند كه شعرهاي كودكانه را به درجه‌اي از كمال رساندند كه به حق بايد آن‌ها را بنيان‌گذاران شعر كودك در ايران به معني واقعي دانست. يميني شريف البته خود به اين نكته توجه داشت كه شعر كودك بايد خيال‌انگيز و داراي ابهام باشد؛ ولي نمي‌توانست بپذيرد كه شعر كودك تنها خيال‌انگيز و ابهام‌آميز باشد. او مي‌گفت: " من نمي‌توانم با آن عده‌اي كه مي‌گويند زبان شعر بايد هميشه زباني از ابهام داشته، مرموز و به طور حتم خيال‌انگيز باشد، هم عقيده باشم. به خصوص در مورد شعر كودك. زبان شعر مانند زبان نثر زباني است قابل كاربرد براي انديشه‌ي شاعر و بيان نظر او درباره‌ي هر چيزي از چيزها و امري از امور و موضوعي از موضوعات. اين كه عده‌اي حدود شعر را محدود و دامنه آن را كوتاه مي‌كنند، كاري به‌جا نيست. در حالي كه زبان شعر زباني زيبا، موزون، خوش‌آهنگ،‌جالب، جاذب و تيزنفوذ است كه سريع تأثير مي‌گذارد، چرا از آن براي امور زندگي استفاده نشود و اگر استفاده شد بگويند شعر نيست. پس چيست؟ اگر مي‌گويند نام آن نظم است، كلمه‌ي نظم از ارزش اين گونه شعرها نمي‌كاهد."

    به هر حال، چه با نظر يميني شريف موافق باشيم و چه نباشيم، يك واقعيت مهمخ را نمي‌توانيم ناديده بگيريم كه يميني شريف تنها شاعري است كه بيش‌ترين تعداد از اشعار او طي بيش از پنجاه و پنج سال به طور مرتب در كتاب‌هاي دبستاني آمده است؛ تا جايي كه هم اكنون نيز تنها در كتاب‌هاي فارسي دبستان شعر او وجود دارد.

    عباس يميني شريف، اين نغمه‌سراي كودكان، عمري دراز نيافت و پس از طي 69 بهار، كه به قول خودش " نيم قرن" آن به گشت و گذار " در باغ شعر كودكان" سپري شده بود، به بيماري سرطان مبتلا شد و سرانجام در 28 آذر سال 1367 جان به جان‌آفرين تسليم كرد. رحمت خداوند بر او باد.

    كارنامه‌ي يميني شريف

    يميني شريف در طول فعاليت‌هاي ادبي خود علاوه بر سرودن شعر به كارهاي متنوعي در اين زمينه دست زد از جمله : نوشتن قصه‌هاي منظوم، نمايش‌نامه‌‌هاي كودكانه، ترجمه اشعار كودكانه خارجي به فارسي،‌قصه‌ها و نمايش‌نامه‌هاي منثور، ترجمه‌ي داستان،‌مطالب علمي و مطالب اجتماعي، و نوشتن كتاب اول ابتدايي براي دبستان‌ها. اولين كتاب او با نام آواز فرشتگان در سال 1325 منتشر شد و بيست و هفتمين و آخرين كتاب او نيز سياهك و سفيدك بود كه با نقاشي پرويز كلانتري در سال 1363 انتشار يافت.

    در ادامه‌ي گزيده‌اي از شعرهاي او را كه در طي نزديك به 55 سال، در كتاب‌هاي فارسي ابتدايي آمده است انتخاب كرده‌ايم كه مي‌خوانيد:

    خدا

    دانا خداي مهربان

    اندر زمين و آسمان

    هر چيز يا هرگونه كار

    باشد به پيشش آشكار

    هركس بگويد حرف زشت

    جايش نباشد در بهشت

    آهسته گويي يا بلند

    داند خداي ارجمند

    هر روز و شب نامش بخوان

    منما خدا دور از زبان

    يزدان هميشه يار تو

    خشنود باد از كار تو

    فارسي سوم- 1322


    دينداري

    ‌ تو را بهترين مايه دينداري است

    كه دين رهنماي نكوكاري است

    تو را دين نمايد ره زندگي

    خداي جهان را كني بندگي

    هر آن كس كه باشد خرد رهبرش

    نهد سر به فرمان پيغمبرش

    كند ار بدي‌ها دل خويش پاك

    زدانش كند جان خود تابناك

    نصيبش در اين گيتي آسايش است

    در آن گيتي‌اش بهره بخشايش است

    چهارم- 1333


     

     بچه‌ي خوب

    بچه‌ي خوب و عاقل و هوشيار

    اول صبح مي‌شود بيدار

    مي‌رود از اتاق خود بيرون

    مي‌برد آب و حوله و صابون

    مي‌كند دست و روي خود را پاك

    خوب دندان خويش را مسواك

    مي‌زند شانه‌ي تميز به موي

    صاف و براق مي‌كند سر و روي

    مي‌نمايد لباس تميز دربر

    مي‌رود با ادب به پيش پدر

    سخن اول و شروع كلام

    مي‌كند با پدر به مهر سلام

    مي‌رود با دهان خندان پيش

    مي‌زند بوسه دست مادر خويش

    مي‌نشيند براي صبحانه

    بعد از آن ترك مي‌كند خانه

    به دبستان براي كسب كمال

    بچه‌ي خوب مي‌رود خوشحال

    فارسي دوم- 1322

    سه دزد

    دو نفر دزد خري را دزديدند

    سرتقسيم به هم جنگيدند

    آن دو بودند چو گرم زد و خورد

    دزد سوم خرشان را زد و برد

    فارسي دوم- 1322
     
    من بابا را خيلي دوست دارم

    باباي خوب و پيرم

    دستش را من مي‌گيرم

    چه خوب و مهربان است

    چه قدر خوش‌‌زبان است

    آن ريش مثل برفش

    بامزه كرده حرفش

    چين و چروك رويش

    رنگ سفيد مويش

    بابا را كرده زيبا

    اندازه‌ي يك دنيا

    شب‌ها كه آيد خانه

    با گفتن فسانه

    در چشم ما كند خواب

    تا صبح پيش از آفتاب

    به احترام بابا

    با هم مي‌كشيم هورا

    اول دبستان- 1329

    اسب

    اسب است كه مركب‌سواري است

    حيوان نجيب و هوشياري است

    يابو بود اسب آب‌ بشكه

    وان اسب كه ميكشد درشكه

    فارسي دوم- 1322

     سگ

    اين سگ كه بود رفيق چوپان

    همراه شود به گوسفندان

    گرگي اگر از كمين درآيد

    تا از گله طعمه‌اي ربايد

    عوعو كند و شبان بخواند

    تا از گله گرگ را براند

    گاو

    با ياري گاو برزگرها

    كاوند و كنند دشت ودرها

    از گاو چو زاد، شير گيرند

    و ز‌آن كره و پنير گيرند

    گاو است اگر چه رام و هموار

    شاخت زند ار كنيش آزار

    خر

    خر جانوري بود بي‌آزار

    آماده براي بردن بار

    چون نرم بود به راهواري

    گويند بود خر سواري

    نام دگرش درازگوش است

    گويند كه بي‌شعور و هوش است

    فارسي دوم- 1322
     
    جوجه طلايي

    من جوجه را گرفتم

    او را بوسيده گفتم

    جوجه جوجه طلايي

    نوكت سرخ و حنايي

    تخم خود را شكستي

    چگونه بيرون جستي

    گفتا جايم تنگ بود

    ديوارش از سنگ بود

    نه پنجره نه در داشت

    نه كس زمن خبر داشت

    ديدم چنين جاي تنگ

    نشستن آورد ننگ

    به خود دادم يك تكان

    مثل رستم پهلوان

    تخم خود را شكستم

    زود به بيرون جستم

    اول- 1329
     بلبل با گل‌ها

    من در دبستان

    مي‌كنم بازي

    دل شاد و خندان

    او در گلستان

    من در دبستان

    • • •

    پروانه خوش‌رنگ

    چابك و زرنگ

    مي‌كند بازي

    مي‌پرد قشنگ

    او در گلستان

    من در دبستان

    • • •

    گل باشد اگر

    خوش‌رنگ و خوش‌بو

    من هستم اما

    خوش‌رو و خوش‌خو

    او در گلستان

    من در دبستان

    اول ابتدايي- 1329
     
    كار آزاد

    كار آزادم و آزاده‌پرست

    گنج عالم همه در دست من است

    طالب من نكشد منت كس

    اعتمادش به خدا باشد و بس

    به كسي نيست نيازش هرگز

    نيست در زندگي خود عاجز

    دولت و بخت مددكار وي است

    فكر و نيرو همه جا يار وي است

    بي‌خبر گوش وي از چون و چراست

    نخورد هيچ غمي از كم و كاست

    كس نگويد به وي كه آن‌جا بنشين

    نه چنان كن، نه چرا شد، نه چنين

    هست آقاي خود و نوكر خويش

    از كسي نيست دلش در تشويش

    كس برايش نشود كارگزين

    كار او را نكند كس تعيين

    آخرين پايه بود پايه‌ي او

    هست ماهانه او مايه‌ي او

    هر كجا خوب بود جاي وي است

    حد او عالم و پهناي وي است

    كار هر زنده‌دل آزاد بود

    هر كه آزاد بود شاد بود

    اي جوان بشنو و غافل نشوي

    از پي كار اداري نروي

    چهارم-1330
     حمد خدا

    حمد بر كار كردگار يكتا باد

    كه مرا شوق درس خواندن داد

    آشنا كرد چشم من به كتاب

    داد توفيق خيرم از هر باب

    در سر من هواي درس نهاد

    در دل من محبت استاد

    چهارم - 1333

    من پسرم

    من كه از گل بهترم

    پسرم من پسرم

    حرف‌هاي مادرم

    نرود از نظرم

    در دبستان همه را

    محترم مي‌شمرم

    از خوش‌اخلاقي من

    هست راضي پدرم

    من دخترم

    بچه‌ها من دخترم

    در خوش‌زباني نوبرم

    در خانه‌داري ماهرم

    شريك كار مادرم

    چهره‌ي شاد من ببين

    شيرين به مثل شكرم

    اول –1339
     
    فريدون

    فريدون مهربان است

    عزيز كودكان است

    به نرمي مي‌زند حرف

    هميشه خوش‌زبان است

    به هر جا كودكان‌اند

    فريدون در ميان است

    فريدون نيست ترسو

    خودش يك پهلوان است

    نمي‌گويد مگر راست

    كه حسنش در همان است

    فرزندان ايران

    ما گل‌هاي خندانيم

    فرزندان ايرانيم

    ما سرزمين خود را

    مانند جان مي‌دانيم

    • • •

    ما بايد دانا باشيم

    هوشيار و بينا باشيم

    از بهر حفظ ايران

    بايد توانا باشيم

    • • •

    آباد باش اي ايران

    آزاد باش اي ايران

    از ما فرزندان خود

    دل شاد باش اي ايران

    دوم - 1340

    ميهن خويش را كنيم آباد

    سر زد از پشت ابرها خورشيد

    باغ و بستان دوباره زيبا شد

    فصل سرما و برف و باد گذشت

    موقع گردش و تماشا شد

    • • •

    در چمن بر درخت گل بلبل

    وه چه شيرين ترانه‌اي دارد

    هست خشنود و شادمان زيرا

    وطني، آشيانه‌اي دارد

    • • •

    كودكان اين زمين و آب و هوا

    اين درختان كه پرگل و زيباست

    باغ و بستان و كوه و دشت همه

    خانه ما و آشيانه‌ي ماست

    • • •

    دست به دست هم دهيم به مهر

    ميهن خويش را كنيم آباد

    يار و غم‌خوار همدگر باشيم

    تا بمانيم خرم و آزاد

    چهارم – 1341

     فروردين ماه گل‌ها

    فروردين ماه گل‌ها 

    دنيا دارد تماشا

    اردي‌بهشت

    از سبزه

    زيبا مي‌گردد صحرا

    خرداد آيد پياپي

    ميوه‌هاي گوارا

    • • •

    تير آرد با خود گرما

    گرمك مي‌گردد پيدا

    مرداد از هندوانه

    پر مي‌شود همه جا

    شهريور آيد انگور

    با خوشه‌هاي زيبا

    • • •

    مهر آرد برگ‌ريزان

    كم‌كم مي‌بارد باران

    آبان انار رنگين

    آويزد از درختان

    آذر به و خرمالو

    پيدا شود فراوان

    • • •

    دي پرتقال و ليمو

    آيد خوش‌رنگ و خوش‌بو

    بهمن برف و يخ‌بندان

    آيد با سوز از هر سو

    اسفند آيد بنفشه

    سبزه دمد لب‌جو

    فارسي دوم- 1341

    چشمك بزن ستاره

    شد ابر پاره پاره

    چشمك بزن ستاره

    كردي دل مرا شاد

    تابان شدي دوباره

    ديدي كه دارمت دوست

    كردي به من اشاره

    چشمك بزن ستاره

    شد ابر پاره پاره

    در روز ناپديدي

    شب روشن و سپيدي

    در ابرهاي تيره

    چون نقطه‌ي اميدي

    پنهان اگر شوي باز

    ديدي مرا، نديدي

    چشمك بزن ستاره

    شد ابر پاره پاره

    با هر مسافري يار

    با دوستان وفادار

    شب‌هاي سرد و خاموش

    من خوابم و تو بيدار

    با نور آسماني

    بر ما شوي پديدار

    چشمك بزن ستاره

    شد ابر پاره پاره

    دوم - 1344
     
    درخت

    به دست خود درختي مي‌نشانم

    به پايش جوي آبي مي‌كشانم

    كمي تخم چمن بر روي خاكش

    براي يادگاري مي‌فشانم

    • • •

    درختم كم‌كم آرد برگ و باري

    بسازد بر سر خود شاخساري

    چمن رويد در آن جا سبز و خرم

    شود زير درختم سبزه‌زاري

    • • •

    به تابستان كه گرما رو نمايد

    درختم چتر خود را مي‌گشايد

    خنك مي‌سازد آن جا را زسايه

    دل هر رهگذر را مي‌ربايد

    سوم- 1347

     كتاب

    من يار مهربانم

    دانا و خوش‌بيانم

    گويم سخن فراوان

    با آن كه بي‌زبانم

    هر مشكلي كه داري

    مشكل‌گشاي آنم

    پندت دهم فراوان

    من يار پند دانم

    من دوستي هنرمند

    با سود و بي‌زيانم

    از من مباش غافل

    من يار مهربانم

    فارسي دوم- 1346
     

     


     

    منابع:

    كتاب‌هاي قارسي ابتدايي از سال 1322 به بعد.

    يميني شريف، عباس. نيم قرن در باغ شعر كودكان، چاپ پنجم، تهران: 1371.

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی