صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    13 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 56
    ديروز: 3913
    جمع کل: 29484202
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: درباره مامان عزيزم
    درباره مامان عزيزم
    16 فروردين 1389
     
    عشق بدون مرز
     
    مامان عزيزم
    چقدر در انتظار آن سيزده روز رمزآلود بوديم؛ روزهايي كه اگر نگوييم از آغاز سال، از مهر و آبان همه از آن سخن مي‌گويند و شمارش معكوسي طولاني را درون خود آغاز مي‌كنند تا به آن سيزده روز برسند.

    روزهايي كه حالا همه‌اش تمام شده و باز هم فقط خاطراتش مانده و يادش و مزه‌اش كه هنوز زير زبان‌مان است. خاطره‌هايي كه تنها در ذهن و دل‌مان نشسته و اگر نبودند معلم‌هاي انشاء كه به دانش‌آموزان سال‌هاي ابتدايي بگويند: بنويسيد كه «تعطيلات عيد را چگونه گذرانديد؟» شايد هيچ‌كس، هيچ‌گاه اين روزها و آنچه را ديده و شنيده و انجام داده بر كاغذ نمي‌آورد.

    گويا ديگر نوشتن را به دست فراموشي سپرده‌ايم. برخلاف چند دهه پيش كه ما به هر جا مي‌رفتيم، نامه‌اي براي اقوام و دوستان مي‌فرستاديم، از حال خود مي‌گفتيم و از آنجا كه بوديم و آب و هوا و ديگر چيزها. حالا اما سفرها آنقدرها طولاني نيستند، هر چند كه راه‌ها طويل باشند و دوري‌ها رنگ مي‌بازند در پرتو ايميل و تلفن همراه، ما هم اگر جايي برويم حتما به يك پيامك (همان اس ام اس) قناعت مي‌كنيم.

    اما همين ما، هنوز هم كه گاهي نامه‌اي برايمان مي‌رسد، بازش كه مي‌كنيم، وقتي چشمان‌مان روي حروف و كلمات مي‌دوند، چنان به وجد مي‌آييم كه گويا ديگر نمي‌خوانيم، حس مي‌كنيم دوستي را در آغوش كشيده‌ايم، بوسه‌اي بر دستان مادر مي‌نشانيم يا فرزندمان دوباره كوچك شده و بر زانوي‌‌مان نشسته است.

    پس بد نيست، ما هم گاهي نامه‌اي بنويسيم و اين حس زيبا را به ديگران هم بچشانيم.

    ***

    «مامان عزيزم...» مجموعه نامه‌هاي چند نويسنده بزرگ به مادران‌شان است كه نشر ققنوس در آخرين ماه‌هاي سال 1388 با ترجمه مينا دارابي‌امين، آن را روانه بازار كتاب كرد.

    همان‌طور كه مترجم در پيشگفتارش آورده، اين نويسندگان، لحظات كودكي را در كنار مادر سپري مي‌كنند. بعدها مشكلات سر بر مي‌آورند و گاه مادر و پسر از هم جدا مي‌شوند، اما احساس جايگزين ناپذير عشقي بدون مرز، هرگز از بين نمي‌رود..... اين نامه‌ها شاهدي بر ماجراهاي پرشور، مشاجرات و آشتي‌ها، غم‌ها و شادي‌هاي برخي از نويسندگان بزرگ با زني است كه به آنها زندگي بخشيده است.

    اما مهم اينجاست كه اين نامه‌ها از قلم نويسندگاني است كه جهان، آنها را تحسين كرده، نويسندگاني با يك عمر تجربه كه در خدمت قلمي دلنشين قرار مي‌گيرد.

    گابريل گارسيا ماركز براي كتابخوان‌ها نام شناخته شده‌اي است؛ خيلي از مردم دنيا اگر از او كتابي نخوانده باشند، نامش را شنيده‌اند.

    ماركز پس از انتشار يكي از كتاب‌هاي مشهورش به نام «عشق سال‌هاي وبا» در مصاحبه‌اي چنين مي‌گويد:... به گمانم كهولت به من آموخته است كه در نهايت، آنچه اهميت دارد، احساسات است و عواطف، يعني آنچه كه در دل روي مي‌دهد... كتاب‌هاي من همه به نحوي درباره عشق بوده‌اند..... با اين همه، گمان مي‌كنم كه من نمي‌توانستم «عشق سال‌هاي وبا» را زماني كه جوان‌تر بودم بنويسم. يك عمر تجربه عملي در آن است. از تجربه‌هاي بسياري مايه گرفته است، تجربه‌هاي خودم و ديگران. از همه گذشته، ديدگاه‌هايي در آن است كه پيشتر نداشتم. من امسال 60 ساله مي‌شوم... ».

    اين تكه از صحبت‌هاي ماركز را آوردم تا همه بدانيم اين نامه‌ها هم چنين حسي را با خود دارند و چنين تجربه‌اي را؛ شايد ديگران اين‌گونه نبينند و اين‌گونه ننويسند؛ پس خوب است از اين تجربه‌ها بهره‌اي بگيريم. اميدوارم شما هم از خواندن اين كتاب كوچك 102 صفحه‌اي كه با قيمت 2200 تومان قابل خريداري و ساعتي همراه شدن با اين نويسندگان بزرگ است، لذت ببريد. اميدوارم وقتي آن را خوانديد، همه يا قسمتي ‌از آن را، به ياد مادرها هم بيفتيد؛ شايد با يك تلفن، اما اگر دورتر هستيد برايش يك نامه بنويسيد.

    در پايان، چند خطي از يكي از نامه‌هاي «گوستاو فلوبر» را با هم مي‌خوانيم: «.... مامان عزيز، دلبند و نازنينم، حتما الان خوابي. لابد تو هم امشب مثل من گريه كرده‌اي، ولي چه مي‌شود كرد!

    بگو ببينم حالت چطور است؟ چيزي را از من مخفي نكن. مي‌داني اگر سفرم باعث ناراحتي تو شود، بشدت احساس پشيماني خواهم كرد...»

    و همين‌طور كوتاه‌ترين نامه اين مجموعه از آنتوان دو سنت اگزوپري (نويسنده شازده كوچولو): «مامان دلبندم، همين الان فهميدم كه هواپيمايي عازم فرانسه است. اولين و تنها پرواز. خواستم تا با دو خط نوشته از اعماق وجود شما را ببوسم....».

     

     

    روزنامه جام جم/

    كورش اسعدي‌بيگي

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی