22 دي 1387
سناء شایان: نویسنده تكلیف خودش را از همان اول مشخص میكند. او مینویسد كه نوشته شده باشد، چون كسی او را ننوشته؛ و این است ماجرای تمام كتاب و ماجرای «درست مثل نوشتن». نویسنده «غزل داستان پری چل گیس» را مینویسند تا از یك پری با پولكهای نقرهای و بالههای كوچك كه ماهی بر پیشانی دارد، بگوید. نویسنده «طرح یك داستان كوتاه» را مینویسد تا بگوید «آدم فقط باید زنده باشد تا بمیرد». نویسنده میگوید «ذوالجناح» و میرود در فضای پرده و پردهخوانی و از سفرش به درون پرده میگوید و از مصایب عاشوراییان. نویسنده، «هانریش اولر» را مدیون «باد» است؛ بادی كه میوزد و پرتش میكند وسط داستانی كه هیچ ندیده و نشنیده است، ولی با این وجود مینشیند پای صبحت هانریش بل (نویسنده عقاید یك دلقك، آبروی از دست رفته كاترینا و...) و با او بر سر شخصیتهایش گپ میزند. اما «آوای نهنگ» كه در سراسر كتاب پیچیده، از طعم و بوی ماندگی و درماندگی پیرمردی است كه مثل یك نهنگ خسته به گل نشسته است و هیچ راه فراری جز تحمل ندارد، و نویسنده به فكر داستانی است نانوشته، كه انگار دارد نوشته میشود. در «ذهن دوم» باز هم پری چلگیس میچرخد و راه میرود، اما در نقشی دیگر، شاید نقش یك اهداكننده و یك نجاتدهنده. و این داستانها بخشی از دفتر اول كتابیاند كه در سه دفتر نوشته شده. دفترهای دوم و سوم كوتاهترند و داستانهای كمتری دارند. از لحاظ نگارشی هم كمی سادهتر به نظر میرسند. «لولا عشق العالی»، «آن وقت كه باران بارید»، «یك اتفاق ساده»، «آخرین قطار شبانه» داستانهای دفتر دوماند و «پل»، «سپیده سحری»، «جنگ» و «مرگ دیگری» داستانهای دفتر سوم.
«آوای نهنگ» بیشتر از اینكه خواننده را در داستان غرق كند، راهكارهای تازه داستاننویسی را یادش میدهد. مثلاً داستان خود «آوای نهنگ» به شیوه نقدنویسی نوشته شده و «هانریش اولر» به شیوه مقالهنویسی. آنچه در اكثر داستانها دیده میشود، وامگرفتن از حرفها و سخنان آدمها و نویسندههاست، چه در ابتدا (درست زیر نام داستان) و چه در متن داستان؛ طوری كه نویسنده میگوید «دلایلی قطعی وجود دارد كه من و بورخس در هزاره نخستین همزاد یكدیگر بودهایم.» نویسنده بارها كوشیده به وسیله زیر نویسها داستانهایش را تكمیل كند و خواننده را به بازخوانی وا دارد، به این طریق كه اول به خواننده اجازه بدهد بدون زیر نویس داستانها را بخواند و بعد زیر نویسها را، و داستان را بازخوانی كند. این شیوه در «ذهن دوم» به اوج خود رسیده است. نویسنده اغلب داستانها را در یزدانشهر (نجف آباد) نوشته و بنا بر تاریخی كه آخر داستان خورده، هر كدام را بارها بازنویسی كرده است. و همه اینها تلاشی بوده برای خلق داستانهای آرمانی.
احمد بیگدلی، بیست و شش فروردین ماه 1324 در اهواز به دنیا آمد. جوانیاش را در آغاجاری (از شهرهای استان خوزستان) گذراند و بعد از آن به آموزش و پرورش لاهیجان پیوست و به نوشتن روی آورد. اولین داستانش را در مجله «فردوسی» چاپ كرد. سپس رو به نمایشنامهنویسی آورد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه هنرهای درآماتیك رفت. بیگدلی از دهه شصت تا كنون ساكن نجفآباد اصفهان است. از او كتابهای «آنای باغ سیب»، «اندكی سایه»، «شبی بیرون از خانه» و «آوای نهنگ» به چاپ رسیده كه در میان آنها «اندكی سایه» موفق به دریافت جایزه كتاب سال جمهوری اسلامی در سال هشتاد و پنج شده است. «آوای نهنگ» آخرین اثر به چاپ رسیده بیگدلی است كه بعد از چهل و دو ماه مجوز نشر گرفته و در 135 صفحه به قیمت 2600 تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است. طرح روی جلد كتاب را هم اردشیر رستمی طراحی كرده است.
بیگدلی رمان آماده دیگری نیز در انتظار چاپ دارد با عنوان «رمانی برای پنهان شدن» كه توسط نشر آگه به چاپ خواهد رسید. در این رمان، بیگدلی از جنگ و دفاع مقدس میگوید. او كه برای نوشتن تازهترین رمانش میخواهد به جنوب سفر كند، به نویسندهها توصیه كرده اگر میخواهند درباره غزه بنویسند، به فلسطین سفر كنند.
خبرآنلاین
|