حكایت «سلیم جواهری» از داستان های عامیانه ایرانی است كه هر چند شهرت حكایت هایی چون «قصه حسین كرد شبستری» و «سمك عیار» و «اسكندرنامه» را نداشته اما از نمونه های خواندنی ادبیات عامیانه است. آنچه اخیراً توسط انتشارات مازیار و به كوشش «محمد جعفری (قنواتی)»، منتشر شده دو روایت از این داستان عامیانه است، همراه با دو مقاله از «اولریش مارزلف» و «مارگارت میلز» درباره این حكایت. «سلیم جواهری» حكایت مردی است كه در دوران حجاج یوسف، به بارگاه او احضار می شود و حجاج به دلیل عارضه بی خوابی به او امر می كند كه برایش داستان زندگی واقعی خود را بازگو كند و شرط حجاج هم این است كه؛ «آن سرگذشت نه از دفتر دیده باشد و نه از كس شنیده، می باید كه بر سر او گذشته باشد نه افسانه باشد.» الگوی حكایت «سلیم جواهری» مانند بسیاری از داستان های عامیانه، قصه هزار و یكشب است و در این حكایت هم هر چند نه به آن گستردگی، سنت داستان در دل داستان آوردن، پی گرفته شده، هر چند در این حكایت نه چندان طولانی از آن تو در تویی هزار و یك شبی اثری نیست اما در آن لحظه هایی هست كه از قدرت تخیل و داستان پردازی پدیدآورنده این داستان حكایت می كند. نظیرش آنجا كه «سلیم جواهری» به سرزمین بوزینگان می رود یا وقتی كه می خواهد از سرزمین پریان به شهر خود بازگردد یا گرفتار شدن «سلیم» در چنگ «دوالپایان» كه اینها همه از بخش های خواندنی این حكایت هستند. تفاوت روایت اول و روایت دوم در این كتاب، آن است كه در روایت دوم، «سلیم جواهری» پس از پایان حكایت خود حجاج یوسف را می كشد ولی در روایت اول، حجاج پس از پایان حكایت به سلیم خلعت می دهد. آن گونه كه در مقدمه كتاب آمده، روایت اول معروف تر از روایت دوم است. «اولریش مارزلف» در مقاله یی مفصل كه در پایان همین كتاب هم آمده، درباره اهمیت این حكایت می نویسد؛«من پیشنهاد می كنم سلیم جواهری را نه به عنوان داستانی عامیانه كه مجموعه یی از عناصر غیرواقعی را كه تنها به منظور سرگرمی در هم می آمیزد، بلكه به مثابه مدركی آگاهانه از قواعد اساسی آداب اجتماعی مطالعه كنیم.» مارزلف آنگاه به بررسی برخی مفاهیم محوری در داستان سلیم جواهری پرداخته است. مفاهیمی چون «تقدیر»، «تسلیم» و «بهره گیری از فرصت» از جمله مفاهیمی هستند كه مارزلف در تحلیل خود از داستان سلیم جواهری به آنها اشاره كرده است. مارزلف معتقد است؛«داستان سلیم جواهری به سختی نمونه شاخص ژانر داستان های عامیانه محسوب می شود، چون قهرمان آن از تبار شاهان نیست و علاوه بر این از كوتاه ترین داستان ها است. زبان داستان مزین به اصطلاحات كلامی پالوده و فرهیخته نیست و پیرنگ و مضامین آن برگرفته از جایگاه عامه پسندی است كه خوانندگان و شنوندگان با آن آشنایی كامل دارند.» آنچه در شیوه داستان پردازی «سلیم جواهری» قابل توجه است، طرح نسبتاً منسجم آن به رغم حكایت های متعددی است كه از پی هم می آیند و همچنین حضور یك راوی در دل یك راوی دیگر كه این نیز خصلتی است هزار و یك شبی. بخش اول این حكایت تا پیش از حضور «سلیم جواهری»، تاریخی است اما از آن هنگام كه «سلیم جواهری» روایت خود را آغاز می كند، حضور عناصر فانتزی در حكایت پررنگ می شود.