داستان نويسي نوين نوشته ديمون نايت ترجمه مهدي فاتحي نشر چشمه چاپ اول-1387
طي چند سال اخير اقبال به كلاس هاي داستان نويسي نسبت به سال هاي گذشته بيشتر و بيشتر شده و دانش آموختگان و در نهايت نويسندگان نوپاي زيادي از اين محافل وارد عرصه ادبيات مان شده اند. كلاس هايي كه با وجود بي ادعا بودن شان از بيرون، در داخل كلاس، ادعا هاي زيادي دارند كه درست يا نادرست به هر شكل براي ادبيات ما ضروري اند و باعث پويايي بيشتري در اين عرصه مي شوند؛ چه قوي و چه ضعيف، چه با نام هايي مثل نويسندگي «خلاق»، «تجربي»، «رمان» و... چه بي نام و نشان.اما كتاب هايي كه در اين زمينه نوشته يا ترجمه مي شود به نسبت كتاب هاي ديگر اندك است، و كتاب هاي موجود يا ترجمه هاي قديمي از كتاب هاي قديمي و اصول قديمي هستند يا تجديد و ويرايش جديدي از همان كتاب هاي قديمي هستند. كتاب «داستان نويسي نوين» كه به تازگي توسط نشر چشمه به چاپ رسيده است از معدود كتاب هايي است كه هم از نويسنده يي متفاوت و معاصر تر حرف مي زند (ديمون نايت بيشتر يك نويسنده داستان هاي علمي - تخيلي است) و هم نگاه او به داستان نويسي و روش آموزشش در كتاب (كه از نظر خودش فرقي با نشستن در كارگاه هاي داستان نويسي اش ندارد) متفاوت از تمام كتاب هاي موجود است.در سراسر كتاب، از فصل ها گرفته تا زيرفصل ها، تمرين هايي گذاشته شده كه به اعتقاد نويسنده مي توان آنها را انجام نداد ولي بهتر است كه ناديده نماند. تمرين هايي براي نوشتن يا چيزهاي بديهي كه شايد فكر كنيم به طور پيش فرض همه آنها را مي دانيم ولي او تعريف جديدي از آنها به ما مي دهد مثل؛ تمريني براي ديدن؛ كه از نظر او فقط داشتن چشم دليلي براي توانايي ديدن نيست مثل دوربيني كه تا شخصي يا سوژه يي پشت آن قرار نگيرد فعل ديدن يا ديده شدن صورت نگرفته است، يا تمرين هايي براي شنيدن، احساس كردن، به خاطر آوردن.در بخش آخر كتاب با عنوان «نويسنده شدن» توصيه هاي جالب و بكري به نويسندگان حرفه يي و كساني كه با آنها در ارتباطند مي كند؛ از قبيل ازدواج نويسنده، ارتباط با ناشر يا مجلات ادبي و رنج ها و خوشي هايي كه يك نويسنده در زندگي با آنها مواجه است.ديمون فرانسيس نايت كه حاصل تجربيات پنجاه ساله اش در نويسندگي و برگزاري كارگاه هاي داستان نويسي اش را در اين كتاب به جا گذاشته از شهرت زيادي برخوردار است؛ از تعدادي از رمان هايش فيلم هايي تهيه شده كه خودش زياد از آنها راضي نبود و بعد از مرگش نيز جايزه ادبي به نام او بنا نهاده شده كه هرساله به كتاب هايي از اين نوع داده مي شود.
او در كنار اينكه مي گويد مي توانست اين كتاب نوشته نشود به كساني كه به آموزش داستان نويسي معتقد نيستند يادآوري مي كند كه؛ نوشتن مثل دوچرخه سواري است؛ وقتي دوچرخه سواري مي كنيم همه چيز راحت و طبيعي به نظر مي رسد، ولي اغلب فراموش مي كنيم كه چقدر زمين خورده ايم تا دوچرخه سواري را ياد گرفته ايم.اين كتاب كه مدت ها در رديف پرفروش ترين كتاب هاي آمازون قرار داشت در شيوه آزاد و غيرمتعصبانه اش و دادن تمرين ها و مثال هاي متفاوتي كه از نويسندگان ناآشنا براي ما مي آورد (نويسندگان مشهوري كه ما هنوز نامي از آنها نشنيده ايم و مترجمان ما به فكر ترجمه آنها نيز نيفتاده اند) حرف هاي زيادي چه براي دوستداران داستان نويسي و چه براي مدرسان آن دارد.