كتاب «هنر نمايش در ايران تا سال 1357» كه به بررسي نمايشهاي آييني در ايران، خصوصيات كلي انواع نمايشهاي ايراني و روند ورود تئاتر اروپايي به ايران ميپردازد، تأليف تاجبخش فنائيان است.
مداحي، معركه، پردهخواني، لعبتبازي يا نمايش عروسكي و تعزيه اشكال گوناگوني از نمايش در ايران هستند كه فنائيان با ذكر نقلقولهايي از «مولانا حسين واعظ كاشفي»، تحت عنوان نمايشهاي سنتي ـ مذهبي در فصل نخست اين كتاب آورده است. اين فصل با نام «نمايش وارهها در ايران باستان» آمده است. در فصل بعدي به روند ورود تئاتر اروپايي به ايران و چگونگي پيگيري نويسندگان و مترجمان از اين تئاتر نگاهي دوباره شده است. در اين فصل كه با نام «تئاتر اروپايي در ايران» آمده است، تأثير تئاتر ارامنه بر روند حركتهاي هنري در استانهاي مركزي و شمالي ايران و تشكيل «باشگاه تئاتر» بررسي ميشود. حركت بعدي در جهت استمرار هنر نمايش و تئاتر به شيوه اروپايي در ايران به مرحوم علي خان ظهيرالدوله اختصاص دارد. فعاليتهاي او كه منجر به شكلگيري دومين تشكيلات تئاتري با نام «انجمن اخوت» شد از نظر مؤلف دور نميماند. در ادامه اين فصل فنائيان به حضور ميرزا فتحعلي آخوندزاده به عنوان اولين نمايشنامهنويس، ميرزا آقا تيريزي و محمدطاهر ميرزاي قاجار و ذكر آثار ايشان اكتفا كرده است. در «ايران پس از ناصرالدين شاه» روند شكلگيري هنر تئاتر بر اساس ترقيات رهبران انقلاب مشروطه به صورت كيفي از نظر خواننده ميگذرد. در اين فصل به تأسيس «شركت علميه فرهنگ» به وسيله محمدعلي فروغي، سليمان ميرزا اسكندري، عبدالله مستوفي، محمودخان منشي باشي و سيدعلي خان نصر اشاره ميشود. «شركت علميه فرهنگ» به اجراي نمايش در خانهها و پاركهاي شخصي ميپرداخت و عوايد آن را نيز به منظور تأمين مخارج و هزينههاي ضروري فعاليتهاي فرهنگي، امور خيريه و ايجاد مدارس جديد صرف ميكرد. تأسيس شركت «تئاتر ملي» كه عبدالكريم محقق الدوله آن را تأسيس كرد و در طول پنج سال و اندي نمايشهاي بسياري را بر روي صحنه برد، بخش ديگري از اين كتاب است. فنائيان در ادامه اين فصل به تأسيس و چگونگي فعاليت گروههايي چون «كمدي ايران»، «كلوپ موزيكال»، «كمدي اخوان»، «جامعه باربد»، «تئاتر سيروس»، «تئاتر نكيسا» و «استوديو درام كرمانشاهي» ميپردازد و در هر بخش ميزان تأثير اين جامعههاي كوچك تئاتري را بر روند رو به رشد تئاتر ايران آن روز بررسي ميكند. مؤلف سپس به حضور دولت در شكلگيري تئاتر ويژه هزاره فردوسي با حضور افرادي چون محمدعلي فروغي، عبدالحسين نوشين، مجتبي منيوي و علياصغر گرمسيري ميپردازد. در اين فصل همچنين به شكلگيري اولين كلاس باله در سال 1315 و اولين كانون تئاتري بانوان در سال 1314 و اولين حركات اساسي آموزشي تئاتر در ايران در سال 1317 پرداخته ميشود. در فصل چهارم «موقعيت نمايشي در حكومت رضاخاني» به حضور هنرمنداني چون ميرزا احمد خان محمودي (كمال الوزراء)، ميرزاده عشقي، ابوالقاسم لاهوتي و رضا كمال شهرزاد پرداخته ميشود. در اين فصل وضعيت اجتماعي و سياسي دوران هر يك از اين هنرمندان و آثار آنها بررسي ميشود. عبدالحسين نوشين و فعاليتهاي تئاتري او، نمايشهاي اجرا شده در تماشاخانه فرهنگ كه بعدها به نام تماشاخانه سعدي معرف شد، تماشاخانه فردوسي، تماشاخانه شهرزاد، تماشاخانه باربد و پارس عناوين بخشهايي است كه در فصل «موقعيت تئاتر در دوره نخست حكومت محمدرضا شاه» به آنها پرداخته ميشود. پيدايش گروه هنر ملي و تئاتر آناهيتا بخشهاي ديگر فصل پنجم را تشكيل ميدهند. «موقعيت نمايش در دهههاي 40 و 50» شمسي با تأسيس وزارت فرهنگ و هنر در سال 1343 پي گرفته شد. در اين دوران تئاتر در انحصار دولت درآمد و سياستها و برنامهريزيهاي دولت در زمينه تئاتر به طور مستقيم اعمال شد. در همين زمان از اعتبارات عمراني و عمومي در مجموع مبلغي حدود 700 ميليون ريال براي اجراي برنامههاي فرهنگي و هنري منظور شده بود. سياست فرهنگي ايران از سال 1348، برنامه پنجم، پژوهش فرهنگي و زنده كردن ميراث فرهنگي و تشكيل بنياد فرح بخشهاي ديگر فصل ششم هستند. در فصل «تئاتر در صحنه»، فنائيان تئاترهاي اجرا شده از سال 1344 تا سال 1357 را به صورت موردي با ذكر نام نويسنده، كارگردان، بازيگران، محل اجرا و خلاصهاي از داستان نمايشنامه آن آورده است. در فصل «آموزش» اين كتاب با مقدمهاي كه بر تاريخچه تأسيس دارالفنون آمده است، گروهها و مراكز آموزشي، چگونگي تشكيل تئاتر به سبك اروپايي، تأسيس دانشكده هنرهاي زيبا، تأسيس اداره كل هنرهاي زيباي كشور كه بعدها وزارت فرهنگ و هنر ناميده شد، تأسيس گروه نمايش دانشگاه تهران و گروه تئاتر دانشكده هنرهاي زيبا و تأسيس گروههاي آموزشي هنرهاي نمايشي بررسي ميشود. دروس گروه هنرهاي نمايشي كه طي سالهاي 1350 به بعد مورد تصويب قرار گرفت و نيز فارغ التحصيلان سالهاي مختلف دانشكده هنرهاي زيبا با ذكر عنوان و نمره پاياننامهشان در فصل هشتم به صورت جزئي و كامل آمده است. در فصل «چگونگي تأسيس راديو در ايران» به تاريخچه حضور راديو پرداخته شده است. در اين فصل به شناسنامه آثار همراه با خلاصه داستان نمايشهاي اجرا شده در راديو از سال 1351 تا 1357 به عنوان مقطعي از تاريخ نمايشهاي راديويي كه طي آن نمايش راديويي به اوج شكوفايي خود رسيده بود، اشاره ميشود. در فصل «تأسيس تلويزيون ايران» نيز به تاريخچه نصب نخستين فرستنده تلويزيوني ايران پرداخته ميشود و نمايشنامههاي تلويزيوني از سال 1345 تا سال 1357 با ذكر نام نويسنده، كارگردان، بازيگران و تاريخ دقيق اجرا و در بعضي موارد خلاصه داستان نمايشنامهها در ادامه فصل دهم آمده است. گفتگو با منير وكيلي، خواننده مشهور اپرا كه بيشترين آثار اپراي جهان را در مشهورترين و بزرگترين تالارهاي اپراي جهان خوانده است، در فصل «ورود اپرا به ايران» آمده است. در اين فصل به اپراهايي كه از سال 1345 تا سال 1355 به اجرا در آمدهاند با ذكر جزئيات اشاره شده است. در فصل «باله در ايران» به باله ملي ايران و بالههاي اجرا شده در سالهاي 1347 تا 1357 پرداخته ميشود. بخشي از فصل دوازدهم به چهارمين جشنواره باله در تهران اختصاص يافته است. فصل پاياني كتاب با نام «جشن هنر شيراز» آمده است. جشن هنر شيراز از آغاز شكلگيري آن با تنظيم و تدوين اساسنامه سازمان جشن هنر شكل گرفت. اين جشن از سال 1346 تا 1356 در يازده دوره برگزار شد. در اين بخش به برنامههاي هر دوره اشاره شده است. در فصل سيزدهم مؤلف تحت عنوان «نگاهي به نمايشنامهنويسي نوين ايران (1300 - 1357)» نمايشنامههاي ايراني را به تفكيك هر دهه و هر سال چاپي و موضوع نمايش تقسيمبندي كرده است. در اين بخش ميتوان به صورت آماري نمايشنامهنويسهاي فعال، مضامين مورد توجه در هر سال يا در هر دهه و نيز تعداد نمايشنامهها را به صورت آماري مشاهده كرد. همچنين وضعيت سياسي، اجتماعي، مذهبي و تاريخي به تفكيك قابل بررسي هستند. كتاب «هنر نمايش در ايران تا سال 1357» را انتشارات دانشگاه تهران در 433 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قيمت 4500 تومان منتشر كرده است.