87/06/09
كتاب «تئاتر و دين» كه در چهارمين جشنواره سراسري تئاتر ماه عرضه شده است شامل دو مقاله از گابريل كتاب «تئاتر و دين» كه در چهارمين جشنواره سراسري تئاتر ماه عرضه شده است شامل دو مقاله از گابريل مارسل و يك مقاله از جلال ستاري درباره هنر ديني است.
دو نوشته آغازين اين كتاب گواه بر انديشه قدرتمند گابريل مارسل هستند. گابريل مارسل (1889-1973) فيلسوف، درامنويس و منتقد تئاتر در سال 1929 ايمان آورد و به گفته جلال ستاري مترجم كتاب «كاتوليك مذهبي دو آتشهاي شد كه در قلم زدن و قدم برداشتن در راه تبليغ هنر ديني، هيچ فروگذار نكرد.» دو نوشته ترجمه شده، متن دو سخنراني مارسل هستند. اين دو سخنراني يكي در بروكسل در سال 1956 و ديگري در كوبورگ آلمان در سال 1957 ايراد شدهاند. جلال ستاري، مارسل را در عالم فلسفه يكي از نمايندگان برجسته و شاخص اگزيستانسياليسم مسيحي در فرانسه ميداند. وي درباره مارسل ميگويد: او در تفكراتش پيرامون وجود عيني انسان متعهد در جهان و ارتباط با ديگر همنوعان، رمز و راز موجود را برتر از همه چيزهايي ميدانست كه انسان ميتواند به دست آورد و طبيعتاً از دست بدهد. از نظر ستاري در انديشه مارسل «بودن» اصل بود، نه «داشتن» و انسان در دامان ايمان، مقامي شامخ دارد. گابريل مارسل در سال 1948 جايزه بزرگ ادبي آكادمي فرانسه را دريافت كرد و در 1952 به عضويت انستيتوي فرانسه درآمد. وي سال 1956 شهر هامبورگ جايزه گوته را در آلمان برد و سال 1958 جايزه بزرگ ملي ادبيات به او تعلق گرفت. در مقاله «دين و كفرگويي در تئاتر معاصر فرانسه» آمده است: در مهمترين نمايشنامههايي كه در اينجا به آنها خواهيم پرداخت، دين ديگر به مثابه مضمون بحث و گفتوگو ظاهر نميشود، بلكه همچون زندگاني ژرفي رخ مينمايد كه شيوه بيان اصيل آن يقين محسوب ميشود. مارسل معتقد است كه ريشههاي كار دراماتيك در همه جا بايد مدنظر قرار داشته باشد تا ما شاهد بازگشت درام به ريشههاي آن باشيم. در اين متن، آثار درامنويساني چون ژرژ برناسيون (1888-1948)، فرانسوا دوكورل (1854-1928)، هانري لاوران (1859-1940)، اميل اوژيه (1820-1889) و بسياري ديگر از نگاه ديني مارسل مورد كندوكاو قرار ميگيرند. مقاله دوم «مفهوم درام مسيحي و ارتباطش با تئاتر كنوني» است. در اين مقاله، مارسل درام را در ذات ديانت مسيحيت ميداند و به همين دليل وجود درام مسيحي را امكانپذير ميشمارد. او معتقد است درام نه تنها در قلب دين مسيح لانه كرده، بلكه هر انساني در اين چشمانداز، بهرهمند از زندگاني و بهرهياب از درام مسيح است. در بخش سوم كتاب، جلال ستاري، سخن خود را در مقالهاي به نام «هنر ديني» آورده است. وي ميگويد: نگارنده بيگمان دو سخنراني مارسل را كه دين باور است در خور توجه و شايان تأمل ميداند. اما اين امر به معني موافقت با همه نظرياتش و قبول و تصديق آنها نيست و از اين رو براي رفع هرگونه سوءفهم، سخن خود را نيز به عنوان «هنر ديني» آوردهام. او در اين مقاله اولويت هنر را در كيفيت آن ميداند و نه صفت آن و زيباييدوستي و عشق به كائنات را لازمه آفرينش هنر ديني ميشمارد. به عقيده ستاري، هنر ديني بايد مظهر جلال و شكوهي باشد كه اقتضاي مقوله فراواقعي است. به نظر او، اين شكوه و جلال بيش از آنكه ظاهري باشد بايد باطني باشد و از دل بتراود. ستاري آثار هنري ارزشمند را تنها بازآفريني واقعهاي تاريخي يا ديني نميداند، بلكه به نظر او اين آثار ميبايد انديشههاي ديني را به شيوههاي مقبول روز و به زبان زمانه ما نقل و طرح كنند، آنچنانكه برانگيزاننده حال و هوايي ديني براي همه انسانها و در همه زمانها باشند. كتاب «تئاتر و دين» را نشر پرسمان در 104 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بازار كتاب عرضه كرده است. مارسل و يك مقاله از جلال ستاري درباره هنر ديني است.
دو نوشته آغازين اين كتاب گواه بر انديشه قدرتمند گابريل مارسل هستند. گابريل مارسل (1889-1973) فيلسوف، درامنويس و منتقد تئاتر در سال 1929 ايمان آورد و به گفته جلال ستاري مترجم كتاب «كاتوليك مذهبي دو آتشهاي شد كه در قلم زدن و قدم برداشتن در راه تبليغ هنر ديني، هيچ فروگذار نكرد.» دو نوشته ترجمه شده، متن دو سخنراني مارسل هستند. اين دو سخنراني يكي در بروكسل در سال 1956 و ديگري در كوبورگ آلمان در سال 1957 ايراد شدهاند. جلال ستاري، مارسل را در عالم فلسفه يكي از نمايندگان برجسته و شاخص اگزيستانسياليسم مسيحي در فرانسه ميداند. وي درباره مارسل ميگويد: او در تفكراتش پيرامون وجود عيني انسان متعهد در جهان و ارتباط با ديگر همنوعان، رمز و راز موجود را برتر از همه چيزهايي ميدانست كه انسان ميتواند به دست آورد و طبيعتاً از دست بدهد. از نظر ستاري در انديشه مارسل «بودن» اصل بود، نه «داشتن» و انسان در دامان ايمان، مقامي شامخ دارد. گابريل مارسل در سال 1948 جايزه بزرگ ادبي آكادمي فرانسه را دريافت كرد و در 1952 به عضويت انستيتوي فرانسه درآمد. وي سال 1956 شهر هامبورگ جايزه گوته را در آلمان برد و سال 1958 جايزه بزرگ ملي ادبيات به او تعلق گرفت. در مقاله «دين و كفرگويي در تئاتر معاصر فرانسه» آمده است: در مهمترين نمايشنامههايي كه در اينجا به آنها خواهيم پرداخت، دين ديگر به مثابه مضمون بحث و گفتوگو ظاهر نميشود، بلكه همچون زندگاني ژرفي رخ مينمايد كه شيوه بيان اصيل آن يقين محسوب ميشود. مارسل معتقد است كه ريشههاي كار دراماتيك در همه جا بايد مدنظر قرار داشته باشد تا ما شاهد بازگشت درام به ريشههاي آن باشيم. در اين متن، آثار درامنويساني چون ژرژ برناسيون (1888-1948)، فرانسوا دوكورل (1854-1928)، هانري لاوران (1859-1940)، اميل اوژيه (1820-1889) و بسياري ديگر از نگاه ديني مارسل مورد كندوكاو قرار ميگيرند. مقاله دوم «مفهوم درام مسيحي و ارتباطش با تئاتر كنوني» است. در اين مقاله، مارسل درام را در ذات ديانت مسيحيت ميداند و به همين دليل وجود درام مسيحي را امكانپذير ميشمارد. او معتقد است درام نه تنها در قلب دين مسيح لانه كرده، بلكه هر انساني در اين چشمانداز، بهرهمند از زندگاني و بهرهياب از درام مسيح است. در بخش سوم كتاب، جلال ستاري، سخن خود را در مقالهاي به نام «هنر ديني» آورده است. وي ميگويد: نگارنده بيگمان دو سخنراني مارسل را كه دين باور است در خور توجه و شايان تأمل ميداند. اما اين امر به معني موافقت با همه نظرياتش و قبول و تصديق آنها نيست و از اين رو براي رفع هرگونه سوءفهم، سخن خود را نيز به عنوان «هنر ديني» آوردهام. او در اين مقاله اولويت هنر را در كيفيت آن ميداند و نه صفت آن و زيباييدوستي و عشق به كائنات را لازمه آفرينش هنر ديني ميشمارد. به عقيده ستاري، هنر ديني بايد مظهر جلال و شكوهي باشد كه اقتضاي مقوله فراواقعي است. به نظر او، اين شكوه و جلال بيش از آنكه ظاهري باشد بايد باطني باشد و از دل بتراود. ستاري آثار هنري ارزشمند را تنها بازآفريني واقعهاي تاريخي يا ديني نميداند، بلكه به نظر او اين آثار ميبايد انديشههاي ديني را به شيوههاي مقبول روز و به زبان زمانه ما نقل و طرح كنند، آنچنانكه برانگيزاننده حال و هوايي ديني براي همه انسانها و در همه زمانها باشند. كتاب «تئاتر و دين» را نشر پرسمان در 104 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بازار كتاب عرضه كرده است.
خبرگزاری فارس
|