87/06/04
كتاب «عزيزم چه رنگي بپوشم؟» نوشته شهرام شفيعي كه در فضاي فانتزي با شخصيتهاي غير واقعي و نوشتاري طنزگونه نوشته شده است دنياي شيريني را براي نوجوانان خلق ميكند.
نويسنده در بخش «يك قرار مهم» از زبان دكتر خميازه، يكي از شخصيتهاي قصه مينويسد بدين وسيله گواهي ميشود آقاي كلانتر كه بر اثر حمله گربهاي به نام تهوع دچار شكستگي شديد قفسه سينه و پارگي پرده حاجب شده است، داراي هيچ گونه علايم حياتي نيست. بنابراين دفن نام برده در گورستان شهر بلامانع بوده، ايشان از نظر من مرده است. هرگونه مخالفت با اين موضوع جنبه علمي نداشته و بياهميت است. در اين كتاب، تصويري كه نويسنده پيش از شروع قصه از شخصيتهاي خود به خواننده ميدهد در نوع خود جالب و منحصر به فرد است. كلانتر بازنشسته، هنوز توي ننوي زمان بچگياش ميخوابد؛ مادربزرگ كلانتر، محكوم به حبس ابد افتخاري به خاطر يك عمد خلافكاري است؛ كلانتر، گربهاي كه هميشه سادهترين راهحلها را انتخاب ميكند؛ فرماندار شهر هميشه ميگويد فرصتي براي تشريفات نداريم؛ فرفره، اسب تيزروي كلانتر كه ميتواند در جا روي يك پا دور بزند؛ قوز بزرگ، مالك مؤسسه خدمات كفن و دفن شهر به همراه برادرش قوز كوچك. نوشتههاي كتاب با تصاويري همراه شدهاند كه به فضاي طنز اثر كمك بسياري كرده است. اين داستان در بخشهاي بهم پيوستهاي كه هر كدام نام جداگانهاي دارند، آمده است: گربهاي با دستكشهاي توري، دفاع شخصي با چتر آفتابي، دِ ... مثل دستا بالا، جوراب رو فراموش كردم، سفارشي بزن!، حالت تهوع، تغيير رشته، بفرماييد سنگ كيسه صفرا!، بوي پاي مرغ سمت چپ. كتاب «عزيزم چه رنگي بپوشم؟»از مجموعه قصههاي غرب وحشي است. از اين مجموعه تاكنون «به دنبال دماغ خيس»، «مرغ سوخاري براي جنازه»، «گربه در جوراب زنانه»پيش از اين منتشر شده بود. از آثار ديگر شفيعي ميتوان به داستان بلند و طنز «عشق خامهاي»، «در نوجواني»، «داستانهاي پاشنه طلا»، «دستمال توالتهاي بيمارستان مركزي»، «چرا كچلها عاقبت به خير ميشوند؟» اشاره كرد. تصويرگري كتاب «عزيزم چه رنگي بپوشم؟» را رضا مكتبي بر عهده داشته است. اين داستان طنز را كه چهارمين كتاب از مجموعه پنج جلدي «قصههاي غرب وحشي» است انتشارات سوره مهر در 116 صفحه با شمارگان 2200 نسخه و قيمت 1500 تومان منتشر كرده است.
خبرگزاری فارس
|