03 ارديبهشت 1387
سوم ارديبهشت، روز بزرگداشت يكي ديگر از علما و انديشمندان ايران، شيخ بهايي عاملي است، كه با آثار گرانسنگ خود در عرصههاي مختلف علمي و شعر، برگ زريني بر دفتر تاريخ پرافتخار كشور عالم پرور ايران افزود و نام خود را در اين سرزمين ماندگار كرد.
شيخالاسلام بهاءالدين محمدبن حسين بن عبدالصمد عاملي متخلص به بهايي و معروف به شيخ بهايي از جمله عالمان و شاعران معروف سده يازدهم هجري در سال 953 ه .ق برابر با 1546 ميلادي در بعلبك لبنان ديده به جهان گشود.
او در جبل عامل يكي از مراكز شيعه در مغرب آسيا در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام جبع يا جباع ميزيسته و از نژاد حارث بن عبدالله اعور همداني بوده است.
بهاءالدين در كودكي و در عهد شاه تهماسب صفوي به همراه پدرش شيخ عزالدين از عالمان ديني جبل عامل لبنان به ايران مهاجرت كردند و چون به قزوين رسيدند و آن شهر را مركز دانشمندان شيعه يافتند، در آن سكني گزيدند.
سالهاي ورود شيخ بهايي و خاندانش به ايران با گسترش و نفوذ و پيشرفت علوم رياضي و نجوم و هيات مواجه بود.
شيخ بهايي كه آوازه شهرت و نبوغش در همه جا پيچيده بود، شاه عباس را بر آن داشت كه او را به دربار خود خواند و مقامي شايسته شانش به وي واگذار كند، از اين رو پس از چندي به او لقب شيخالاسلام اعطا كرد.
شيخ بهايي در اين احوال و توجه شاه عباس، از امكانات دولت صفوي نهايت استفاده را براي ترويج تشيع كرد و توانست با آرامش خاطر به تدوين و تاليف كتابهاي گرانقدر و ارزندهاي بپردازد.
وي پس از مدتي قصد سفر كرد و در سال 991 مسافرتي طولاني را آغاز كرد، شايد يكي از عواملي كه باعث اين سفر شد علاقه شيخ به سياحت و ديدن و تجربه اندوزي بوده است.
عامل ديگر كه سهم مهمي در اين سفرها داشت حسادت اطرافيان بود به گونه اي كه خود شيخ نيز در نوشته هايش به اين مطلب اشاره كرده است آنان نمي توانستند موقعيت و احترام شيخ را در دربار صفوي تحمل كنند.
شيخ كه اوضاع را چنين ميديد براي رهايي از حسادت اطرافيان يا عزلت اختيار ميكرد يا براي مدتي دست به سفر ميزد.
شيخ بهايي حدود 30 سال از عمر خود را در سفر گذراند و به شهرها و كشورهاي گوناگون سفر كرد.
اين عالم فرزانه نخستين سفر خود را از بعلبك به اصفهان آغاز كرد و تا رسيدن به مراتب بالاي علمي در آنجا سكني گزيد.
او سپس از اصفهان به عراق و حجاز رفت و عتبات عاليات را زيارت كرد و حج خانه خدا را نيز به انجام رساند.
سفر با پاي پياده از اصفهان به مشهد مقدس همراه با شاه عباس كبير، سفر به مصر، روم، شام، بيتالمقدس، حلب و در نهايت بازگشت دوباره به اصفهان از شيخ دانشمندي اديب و فقيه و منجم و رياضي دان و شاعري توانمند ساخت.
متاسفانه جز چند يادداشت مختصر توسط بعضي اطرافيان و همراهان شيخ، سفرنامهاي از اين سفر 30 ساله شيخ به دست ما نرسيده است تا در كنار ديگر آثار ارزشمند شيخ بهايي و به عنوان يكي از اسناد تاريخي از او ياد شود.
شيخ بهايي علاوه بر اينكه مردي بود با يك جهان بيني شگفت آور، آنچنان كه از خلال آثار ارزشمند او پيداست، دانشمندي برجسته بود كه در علوم مختلف همچون رياضي، هيات، نجوم، هندسه و شيمي (كيمياگري)، تبحر داشت به گونه اي كه با وجود گذشت نزديك به چهار قرن از مرگ او و با وجود ترقي شگفت آور دانش امروز هنوز هم نظرات وي در زمينههاي مختلف علوم قابل تعمق و بررسي است.
شيخ بهائي از وجود استادان و عالمان بزرگي بهره مند شد، او تفسير و حديث و عربيت و امثال آن را از پدر و حكمت و كلام و بعضي علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس يزدي مولف مشهور حاشيه بر تهذيب منطق معروف به حاشيه ملاعبدالله آموخت.
رياضي را از ملا علي مذهب ملا افضل قاضي فرا گرفت و طب را از حكيم عمادالدين محمود آموخت و در اندك زماني در منقول و معقول پيش رفت و به تصنيف كتاب پرداخت.
علاوه بر استادان فوق در رياضي، بهائي نزد ملا محمد باقر بن زين العابدين يزدي مولف كتاب مطالع الانوار در هيات و عيون الحساب كه از رياضي دانان عصر خود بوده نيز درس خوانده است.
شيخ بهايي شاگردان بسياري داشته كه بعدها هر يك از آنان خود علماي مشهوري شدهاند كه از جمله اين شاگردان ميتوان به ملا محسن فيض كاشاني، مولا محمد صالح مازندراني، محمدتقي مجلسي معروف به مجلسي اول،سلطان العلماء، صاحب حاشيه بر معالم و شرح لمعه، ملا محمد باقر سبزواري، نظام بن حسين ساوجي و سيد حسن بن سيد حيدر كركي اشاره كرد.
يكي از خصايص شيخ بهايي جامعيت اودر علوم و فنون مختلف است به گونهاي كه شيخ در زمينههاي گوناگون تاليفاتي دارد.
وي نه شاعر درباري بود ونه در زمره كساني كه شاعري را پيشه خود كرده و روزگار ميگذراندند پيشه اصلي او اداي وظيفههايي بود كه عالمان دين داشتند، و اشتغال خاطرش بيشتر تاليف و تعليم و تربيت شاگردان متعدد بود از اين رو وي هيچ گاه ديواني بزرگ ترتيب نداد ولي آنچه گفت با همه اثرپذيري از علم و اطلاع از زندگاني متشرعانه او خالي از لطف نيست.
شيخ بهايي مردي بود ذي فنون و عالمي مذهبي كه خواست استعدادش را در شعر نيز بيازمايد، پس شاعري متوسط از كار در آمد كه چون مايه علمياش از ديگران بيشتر بود، ميان همطرازان نامي برآورد و شهرتي يافت.
بيشتر شهرت شيخ مرهون دانشهاي ديني و مقام بلند اجتماعي و مذهبي اوست.
وي زباني درست اما پر مبالغه در شعر خود دارد و انديشههاي خويش را كه هيچ يك از آنها در عالم ادب و عرفان ايراني تازه و بديع نيست تنها با بياني ساده و روان و تحت تاثير زبان رايج عهدش اظهار كرده است .
يكي از علتهاي رواج اشعار بهايي چاشني تند عرفاني آنهاست. اين ذوق عرفاني درسخن او تازگي ندارد و تنها وجه اهميت اشعار او در اين است كه يك عالم شرعي متنفذ آنها را سروده است.
نمونهاي از شعر او براي اطلاع بيشتر آورده شده است:
مرحبا اي پيك فرخ فال من مرحبااي مايه اقبال من مرحبا اي عندليب خوش نوا فارغم كرديز قيد ماسوي اي نواهاي تو نار موقده زد به هر بندم هزار آتشكده مرحبا اي بلبل دستان حي كآمدي از جانب بستان حي بازگو از نجد و از ياران نجد تا در و ديوار را آري به وجد
بهايي آثار برجستهاي به نثر و نظم پديد آورده كه عمدتا شامل مثنويات، غزليات و رباعيات است.
وي در غزل به شيوه فخرالدين عراقي و حافظ، در رباعي با نظر به ابوسعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصاري و در مثنوي به شيوه مولوي شعر سروده است از مثنويات معروف شيخ ميتوان به نان و حلوا يا سوانح سفر الحجاز، نان و پنير بر وزن و سبك مثنوي مولوي، شير و شكر، اولين منظومه فارسي در بحر متدارك با لحن حماسي اشاره كرد.
همچنين مثنويهاي ديگري از جمله نان و خرما، شيخ ابواليشم ورموز اسم اعظم را نيز منسوب به او دانسته اند.
بهائي در عربي نيز شاعري چيره دست و زبان داني صاحب نظر است و آثار نحوي و بديع او در ادبيات عرب جايگاه ويژهاي دارد.
مهمترين و دقيق ترين اثر او در نحو، الفوائد الصمديه معروف به صمديه است كه به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو كتب درسي در مرحله متوسط علم نحو در حوزههاي علميه است معروفترين و مهمترين قصيده شيخ به زبان عربي موسوم به وسيله الفوزوالامان في مدح صاحب الزمان (ع) در 63 بيت است كه هر گونه شبههاي را در اثناعشري بودن وي مردود ميسازد.
بهائي در ارجوزه سرايي نيز مهارت داشت و دو ارجوزه شيوا يكي در وصف شهر هرات به نام هراتيه يا الزهره و ديگر ارجوزهاي عرفاني موسوم به رياض الارواح از وي باقي مانده است.
دوبيتيهاي عربي شيخ نيز از شهرت و لطافت بسياري برخوردار بوده كه بيشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زيارت روضه مقدسه معصومين (ع) است.
از بررسي شيوه نگارش بهائي در اكثر آثارش، اين نكته هويداست كه وي مهارت فراواني در ايجاز و بيان معما آميز مطالب داشته است به گونهاي كه اين هنر در آثاري چون رسائل پنجگانه الاثناعشريه، خلاصه الحساب، تهذيب البيان و الوجيزه في الدرايه به وضوح ديده ميشود.
بهائي تبحر بسياري در صنعت لغز و تعميه داشته و رسائل كوتاه و لغزهاي متعدد و معروفي به عربي ازجمله لغزالزبده، لغزالنحو،الغز الكشاف، لغز الصمديه، لغزالكافيه و فائده از وي باقي مانده است.
نامدارترين اثر بهائي الكشكول، معروف به كشكول شيخ بهائي است كه مجموعه گرانسنگي از علوم و معارف مختلف و آينه معلومات و مشرب بهائي محسوب مي شود.
بهائي در شمار مولفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او كه تماما موجز و بدون حشو و زوايد است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماري از آنها شروح و حواشي متعددي نگاشته شده است. خود بهائي نيز بر بعضي تصانيف خود حاشيهاي مفصل تر از اصل نوشته است.
از برجستهترين آثار چاپ شده بهائي ميتوان از اينها نام برد: مشرق الشمسين و اكسير السعادتين كه ارائه فقه استدلالي شيعه بر مبناي قرآن (آيات الاحكام) و حديث است.
جامع عباسي، از نخستين و معروفترين رسالههاي علميه به زبان فارسي حبل المتين في احكام احكامالدين در فقه كه تا پايان صلوه نوشته است و در آن به شرح و تفسير بيش از يكهزار حديث فقهي پرداخته شده است.
الاثنا عشريه در بابهاي طهارت، صلات، زكات، خمس، صوم و حج است. بهائي دراين اثر بديع، مسائل فقهي هر باب را به قسمي ابتكاري بر عدد 12 تطبيق كرده و خود وي نيز بر آن شرح نگاشته است.
زبده الاصول اين كتاب تا مدتها كتاب درسي حوزههاي علمي شيعه بود و داراي بيش از چهل شرح و حاشيه و نظم است.
الاربعون حديثا معروف به اربعين بهائي،مفتاح الفلاح،حدائق الصالحين مشتمل بر شرحي بر صحيفه سجاديه، حديقه هلاليه شامل تحقيقات و فوائد نجومي ارزنده از ديگر آثار مهم شيخ بهايي است.
در عرف مردم ايران، شيخ بهائي علاوه بر تاليف كتابهاي با ارزش و پرمحتوا به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت ميدهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه ميگويند وي ساخته است.
در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است.
ايرنا
|