5 بهمن 1389
«انوشه انصاري» در سال 1346 در ايران به دنيا آمد و تا 16سالگي نيز در وطن ماند و سپس همراه خانوادهاش به امريكا سفر كرد و مدرك مهندسي الكترونيك و كامپيوتر خود را از دانشگاه جرج ميسون و فوقليسانس خود را از دانشگاه جرج واشنگتن گرفت.
وي پس از آن به شركتهايي مثل «امسيآي» و «كامست» رفت و عملكرد موفقي از خود نشان داد اما موفقيتهاي تجاري وي از سال 1994 آغاز شد كه «انوشه» به همراه همسر و برادر همسرش شركتي به نام «TTI» را تاسيس كرد. وي در سال 2000 شركتش را فروخت و در همين سال به عنوان كارآفرين ملي امريكا انتخاب شد و در سال 2001 نيز مجله «فورچون» نام وي را در فهرست تاجران موفق ثبت كرد. وي بعدها به همراه همسرش شركت ديگري به نام «پرودي» تاسيس كرد كه انوشه مديرعامل و رئيس آن است. اين شركت مصمم است با همكاري شركت و موسسههاي ديگر فضاپيماهاي تجاري بسازند كه گردشگران فضايي را به ارتفاعهاي زيرمداري ببرند.
«انوشه» در كتابي كه آن را با همكاري يكي از نويسندگان محبوب خود نگاشته است، از علاقه ديرين خود به فضا و ستارگان ميگويد. هرچند او هيچ گاه در زمينههاي مرتبط به فضانوردي تحصيل نكرده بود اما روياي سفر به فضا هيچ گاه او را رها نميكرد. به همين دليل در سال 2004 جايزهاي به مبلغ 10 ميليون دلار تعيين كرد كه به پروازهاي فضايي غيردولتي اختصاص مييافت. فضاپيمايي برنده اين جايزه ميشد كه بتواند دستكم سه نفر را به ارتفاعي بيش از 100 كيلومتر از سطح زمين ببرد و مجدداً به سطح زمين بازگردد و علاوه بر آن طي مدت كمتر از يك هفته يك بار ديگر همين سفر را تكرار كند. 24 تيم از هفت كشور مختلف جهان براي تصاحب اين جايزه ارزشمند با يكديگر رقابت كردند كه در نهايت اين جايزه به يك فضاپيماي كوچك به نام «اسپيس شيپ وان» اهدا شد كه طراحش «برت روتان» بود. هرچند «انوشه» توانسته بود با تعيين و اهداي اين جايزه وارد عرصه مديريت سفرهاي فضايي شخصي شود اما هيچ چيز همانند يك سفر واقعي به فضا او را آرام نميكرد. اشتياقش براي سفر به فضا هر روز بيشتر ميشد. در همين هنگام بود كه وي دريافت ميتوان با پرداخت مبلغ 20 ميليون دلار (حدود 20 ميليارد تومان) با يك موشك سايوز به فضا سفر كرد و چند روزي را در ايستگاه فضايي بينالمللي به سر برد. وي اين مبلغ را پرداخت ميكند و دورههاي دشوار و فشرده فضانوردي را آغاز ميكند تا در بهار سال 1386 به مدار زميني سفر كند. اما اين بار بخت به يارياش ميآيد و وي زودتر از آنچه حتي خودش گمان ميبرد به ايستگاه فضايي رفت. موضوع آن بود كه يكي ديگر از داوطلبان سفر به فضا به نام «دايسوكه انوموتو» كه همه مراحل آموزش فضانوردي را طي كرده بود، در آزمونها و تستهاي پزشكي رد ميشود و انوشه اين فرصت را يافت كه شش ماه زودتر از موعد به فضا سفر كند. شايد برخي گمان كنند شرط آنكه امروزه به فضا سفر كنيم آن است كه مبلغ كلاني را به شركتهاي مربوطه پرداخت كنيم اما ماجراي «انوموتو» به ما ميگويد فقط پول كافي نيست. علاوه بر اين كسان ديگري هم بودند كه براي پرواز نامنويسي كردند اما نتوانستند تمرينات سخت و دشوار و دوره طولاني آموزشي را تحمل كنند و به همين دليل از فهرست داوطلبان حذف شدند. «انوشه» در اين كتاب توضيح ميدهد در دوره آموزشي وي را با انواع و اقسام خطرهايي كه ممكن است در يك سفر فضايي واقعي با آنها رودررو شود، آشنا كردند تا اگر ذرهاي ترديد يا ناتواني در وي مشاهده شد، از فهرست مسافران حذف شود. علاوه بر اينها وي توضيح ميدهد در دوره آموزشي بارها با موقعيتهايي مواجه شده است كه در حالت عادي هيچ گاه نميپذيرفت اما در اين مورد خاص هيچ مخالفتي نميكند تا تنها بخت خود براي سفر به فضا را به مخاطره نيندازد. به اين ترتيب بود كه «انوشه» توانست به عنوان اولين ايراني، چهارمين گردشگر فضايي، اولين زن مسلمان فضانورد، اولين زن گردشگر فضايي و پس از «عبدالاحد مومند» اهل كشور افغانستان، دومين فضانورد فارسيزبان جهان باشد. يكي از موضوعهايي كه در اين كتاب مطرح ميشود، انتقاداتي است كه برخي از سفر وي به فضا دارند و گمان ميكنند وي براي تفريح و سرگرمي به فضا رفته است اما با خواندن اين كتاب متوجه ميشويم شور و شوق انوشه براي درك عظمت جهان، نيروبخش وي در اين سفر بود. علاوه بر اين وي در اين سفر آزمايشهاي علمي بسياري نيز انجام داده است كه پژوهش درباره دليل كمخوني و اثر آن بر سلامت فضانوردان، تغيير ماهيچهها و اثر آن بر كمردرد، تاثير پرتوهاي فضايي بر ساكنان ايستگاه بينالمللي و... از آن جمله است. وي در اين سفر يك مسافر عادي فضاپيما نبود و وظايف بسياري بر عهده داشت. علاوه بر اينها وي نوآوريهاي ديگري هم داشت. مثل اينكه اولين كسي بود كه وبلاگش را در فضا به روز ميكرد و از اين راه با دوستدارانش در ارتباط بود. به جز اينها وي با همكاري ديگر فضانوردان يك فيلم آموزشي تهيه كرد تا دانشآموزان را با چگونگي زندگي در فضا آشنا سازد. «انوشه» از اينكه او را يك توريست يا گردشگر فضايي خطاب كنند، خشنود نبود و بيشتر دوست داشت او را يك «فضانورد همراه» خطاب كنند. در سراسر اين كتاب اطلاعات علمي جالبي درباره پايگاههاي پرتاب فضاپيما، دستگاهها و تجهيزات فني درون فضاپيما و ايستگاه بينالمللي و وضعيت زندگي فضانوردان در ايستگاه هست كه ميتواند براي هر كسي جالب باشد. (راستي ميدانيد فضانوردان چگونه آشپزي ميكنند يا دست و صورتشان را چگونه ميشويند؟) اما اين كتاب براي ما ايرانيان از يك جهت ديگر هم ميتواند جالب باشد آن هم شرح زندگي يك زوج ايراني در غرب است. «انوشه» در اين كتاب رسم و رسومات زندگي خانوادگي ايراني (مثل خوردن چلوكباب ايراني همراه با دوغ در روزهاي تعطيل) و زندگي اجتماعي (مثل برگزاري مراسم سيزده بدر در طبيعت) را توضيح ميدهد و ما را با ويژگيهاي زندگي ايراني آشنا ميكند. اما لابهلاي كتاب يك ويژگي ديگر ايرانيها نيز ديده ميشود؛ هنگامي كه او را متهم ميكنند كه به فكر نيازمندان نيست، سكوت ميكند و از كمكهاي خود به موسسههاي خيريه همانند اداره و حمايت مالي «بنياد اهورا» چيزي نميگويد.
روزنامه شرق
|