11 دی 1389
تهران امروز
فيروزه جزايري با همان كتاب اولش «بامزه در فارسي» كه اينجا در موطنش با عنوان «عطر سنبل،عطر كاج» چاپ شد،ميان علاقهمندان به كتاب و كتابخواني و بهخصوص آثار طنز، توانست در داخل كشور و بين هموطنانش هم كلي محبوبيت كسب كند.
حالا با سري دوم از نوشتههاي تا حدودي شخصي اين نويسنده خوشذوق و قريحه روبهروييم كه گرچه به خودي خود خوب و خواندنياند،اما آن خوشمزگي و طنازي كتاب قبلياش را ندارند. با اينحال،«لبخند بيلهجه» هم از جهاتي ارزشمند است و نبايد شانس خواندن آن را از دست داد.دراين مجموعه،27 خاطره يا شرح سرگذشت از زندگي شخصي فيروزه جزايري جاخوش كردهاند كه البته همه آنها هم طنز نيستند.حتي برخي از آنها روايتگر موقعيتهايي از زندگي رفتار و آداب و كردار ايرانيان در غربت هستند كه بسيار تاسفبرانگيزند و هر خواننده ايراني با خوانش يكي از آنها،دچار شرمساري و سرخوردگي ميشود. براي نمونه رجوع كنيد به داستانهاي «تاسفي دوباره»،«444 روز»،«روتختي قرمز» و «دعواي قبل از كريسمس» در همين كتاب.اين داستانها الگوهاي مناسبياند براي تطبيق و مقايسه تفاوتهاي فرهنگي و شرايط اجتماعي دو كشور ايران و آمريكا و آدمهايش. با آنكه نيش انتقاد فيروزه جزايري،گيرم به شوخي و زبان طنز،رو به ايرانيان و بيشتر متوجه خانواده خود است،اما در دل داستانها خبري از طعنه و كنايه نيست و با مطالعه لبخند بيلهجه در واقع خودمان را بهتر ميشناسيم و درمييابيم ريشه اين همه مشكلات و دعوا و مرافعهها و بيحوصلگيهاي ما كجاست. باقي داستانهاي كتاب، بازگويي خاطراتي صرفا خندهدار و بانمك از زندگي اين خانم ايراني است.«يك خريد بهيادماندني»،«غذاي مورد علاقه من»، «فقط موز و ديگر هيچ» و «ساخت ايران» بهترين و سرگرمكنندهترين قصههاي كتابند كه لبخند را بر لبانتان مينشانند.دو داستان انتقادي هم با نام «هشت روز هفته» و «كنار گذاشتن تلويزيون» در اين مجموعه هست كه باعث ميشوند در انتخاب سرگرميها و محيط آموزشي خود و فرزندانتان بيشتر دقت كنيد و همينطور يك داستان پندآموز كه از خواندن آن پشيمان كه نميشويد هيچ،كلي هم چيزهاي تازه و خوب ياد ميگيريد:«افزودن به ارزشها».
«لبخند بيلهجه» از ترجمه خوبي برخوردار است.غلامرضا امامي با زباني ساده و روان كتاب را ترجمه كرده،طوري كه به نظر ميرسد نويسنده آن را به زمان مادري نوشته است.در حالي كه چنين نيست و متن اصلي كتاب به زبان انگليسي بوده. با وجود اين،انتقادي كه به ترجمه و اصولا شكل چاپ كتاب وارد است،نام اثر و نويسنده است.اين كتاب برگردان عبارت «Laughing Without an Accent» بهمعني «خنديدن بدون لهجه» است.دو چاپ ديگر از همين كتاب نيز در بازار نشر و با اين اسم درست موجود است ولي آنها ازترجمه نامناسب در متن و طراحي جلد بيسليقهاي رنج ميبرند.جاي خوشحالي است كه نشر هرمس از همان تصوير نسخه خارجي كتاب براي جلد آن استفاده كرده؛اتفاقي كه درمورد كتاب نخست جزايري نيفتاد.
نكته دوم،نام نويسنده است كه به شكل «فيروزه دوما» و درون پرانتز به اين صورت: (جزايري) نوشته شده و در شناسنامه كتاب هم آمده «آمريكاييان ايرانيتبار»! گرچه اين تركيب دراصلِ معني آن اشكالي ايجاد نميكند اما بهتر بود در معرفي صاحب اثر،از عبارت «ايرانيان مقيم آمريكا» استفاده ميشد تا مليت وي تحريف و تحقير نشود.بيش از سه دهه زندگي در آمريكا، به هيچ وجه نميتواند توجيه مناسبي براي آمريكايي جلوهدادن يك فرد مهاجر باشد،همانطور كه داشتن همسر فرانسوي،نميتواند و نبايد نام خانوادگي اصلي شخص را داخل پرانتز بفرستد! لبخند بيلهجه از آن تيپ كتابهايي است كه ازكودك 9ساله تا آدم 90ساله با آن ارتباط خوبي ميگيرند و از خواندن آن سر ذوق ميآيند.توصيه ميكنيم اين كتاب را در اولين فرصت بخوانيد و به ديگران هم توصيه كنيد.
«لبخند بيلهجه» در 222 صفحه و به قيمت 4000تومان با ترجمه غلامرضا امامي و توسط نشر هرمس از كتابفروشيهاي معتبر قابلتهيه است.
احمدرضاحجارزاده /
|