ميل به واقعگرايي در شعر امروز به طور چشمگيري وضعيت سرايش را تحتالشعاع خود قرار داده به حدي كه گاهي آثار را از برخي المانهاي زيباشناسانه تخليه كرده و به سمت يك شاخصه زيباشناختي سوق ميدهد مثلاً در برخي شعرها غلبه المان تخيل، در برخي پررنگ شدن انديشه، گاهي توجه اكيد
به خروج از نرم زباني يا استفاده از تكنيكهاي خاص و در برخي ديگر صرفاً ايجاد فضاي حسي از طريق توصيف يا تشريح وضعيت شخصي را ميتوان شاهد بود. البته واضح است كه تعميم اين ادعا به همه آثار مدرني كه ميل به واقعگرايي و به خصوص خردورزي دارند، صحيح نيست و ما در همين وضعيت هم شاهد سرودههايي هستيم كه از آميختگي شاخصههاي زيباشناختي بهره ميبرند و واقعيتپردازي در آنها ظرفيتهاي هنري را مخدوش نميسازد. با همه اين احوال بايد پذيرفت كه سوژهيابي توسط انسان معاصر به واقعيتنگري گرايش بيشتري يافته تا مفهومپذيري و كلينگري و كلانروايتي جاي خود را به جزءبيني و سوژههاي عينيتر داده است. پس بايد پذيرفت كه نگاه انسان كنوني معطوف به مصاديق و معيارهايي است كه در ذات از پتانسيل كمتري براي هنري شدن برخوردارند. هنرمند امروز كمتر با لطافت طبيعت، ترنم باران، عشق عارفانه و... روبهروست و بيشتر درگير تناقضات پيرامونش است. مجموعه شعر «
گم شدن در اتاق» دفتري است از سرودههاي
احسان عابدي كه توسط نشر پايان در سال 1389 به چاپ رسيده. اين دفتر شامل آثاري است كه توجه به مفاهيم كلان يا حتي واقعيتهاي جزء عمومي در آنها كمتر ديده ميشود و در عوض ميل به پيرامون شخصي و فضاي فردي كه گاهي براي شاعر، آرام و گاهي كسالتبار است در سرودهها به چشم ميخورد.
آرام بودن فضاي ذهني شاعر باعث ارائه آثاري حسي و رمانتيك شده و كسالتباري ذهن او به سرودن شعرهايي گلايهوار و شكوهگر منجر شده است.
«سرانجام جوجه تيغي ميشوم/ كنار درختي كه روياهايم را پوشانده» (ص15)
«.../ ديگر چيزي برايم نمانده/ به جز دلشورههاي نيمه شب/ كه تو تكرارش ميكني»(ص8) «هنوز اين جايي/ در جاسيگاري كوچك من/ روي فيلتر وينيستون/ ردي ... مانده» (ص 40) «چيزي شبيه همه/ در قدمهاي توست./ جلوتر كه بيايي/ با ديگران فرق داري» (ص 31) شعرهاي اين مجموعه از زباني نسبتاً صميمي و سالم برخوردارند كه با محتواي رمانتيك آنها همخواني دارد اگرچه گاهي نياز به پرداخت نحوي، كه ظرفيت هنري زبان را افزايش دهد، در برخي از سرودهها به چشم ميخورد.
«بازيگوشتر از آني/ كه در شعر بيايي/ يا سطرهاي كوتاه و بلندي/ كه دنبال هم ميدوند» (ص53)
«براي دلخوشيام/ همين كافيست/ كه خيالهايمان به هم نزديك است» (ص 28)
فضاي سرودهها نيز بيانگر يك دنياي نسبتاً آرام و ملايم است كه كمتر ميتوان نشاني از دلالتهاي عمومي و دغدغههاي وسيع جمعي در آنها يافت، با اين حال گاهي ارجاعاتي در برخي سرودهها وجود دارد كه تداعيكننده دنياي واقعي هستند.
«قطب شمال/ فقط در زمستان زيباست/ آنقدر كه با آستين كوتاه/ بدوم دنبال قورباغهها» (ص 36)
«فردا هم روز خداست/ مثل ديروز/ كمي بنفش/ قسمتي باراني» (ص 37)
«.../ قول ميدهم كه هيچ گربهاي را نترسانم/ قول ميدهم كه مرد باشم/ و آدمها را بترسانم» (ص19)
«.../ معجزهاي نيست/ همه سيبهاي اين باغ را/ كرم خورده است» (ص 32)
همانطور كه اشاره شد دنياي سرودههاي احسان عابدي در مجموعه شعر گم شدن در اتاق، دنيايي نسبتاً آرام است و به همين مناسبت با دنياي پر از چالش و دغدغه كمي بيگانه مينمايد. علاوه بر اينكه همين موضوع ميتواند يك تهديد جدي براي اين دنياي صرفاً شاعرانه، احساسي و نسبتاً شخصي تلقي شود يكي از آسيبهاي متوجه آثار اين مجموعه كمرنگ شدن المان انديشه در آنهاست كه اين خود شايد معلول پررنگ شدن شاخصه خيال در سرودهها باشد؛ انديشهاي كه متناسب با واقعيتهاي بيروني به يك وجه نقادانه گرايش پيدا كرده باشد و براي مخاطب سرشار از دغدغه امروز ايجاد فكر و همذاتانگاري كند. ضروري است كه به تخيل خوب و ميل تصويري سرودهها نيز به عنوان يك امتياز هنري توجه شود. وجود همين خصيصهها ميتواند دليلي باشد براي اين انتظار كه احسان عابدي در سرودههاي بعدي همزمان با استفاده از آنها و توجه بيشتر به واقعيتهاي پيرامون، موفقتر عمل كند.