کتاب :: يادداشتي بر گلستان سعدي با ويرايش هوشنگ گلشيري
يادداشتي بر گلستان سعدي با ويرايش هوشنگ گلشيري
21آذر 1389
امروزه كيست كه نداند «گلستان سعدي» كتاب شگفتانگيز همه دوران است و از پيدايي زبان فارسي تا روزگار ما، اثري بوده است كه در كنار رباعيات خيام، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولانا و غزليات حافظ، از شان و اعتباري والا برخوردار بوده و سخت رشكانگيز براي ادبشناسان ديگر ملل و فرهنگها. اثري كه به تقليد از آن آثاري همچون «بهارستان» جامي، «پريشان» قاآني و «ملستان» ميرزا ابراهيم خان تفرشي فراهم آمده و شگفتا بيآنكه به گرد پاي اثر اصلي برسند، به مصداق «اين همه آوازها از شه بود» بازهم خواندني بودهاند. در چندين دهه گذشته، مصححان بسياري سعي در به دست دادن متني پيراسته از آثار سعدي داشتهاند كه جز مرحوم محمدعلي فروغي كه خستگيناپذير به تصحيح تمامي آثار سعدي همت گماشت، ديگران بيشتر به تصحيح گلستان و در مواردي بوستان يا بخشهايي از بدايع بسنده كردند. گلستانهاي تصحيح زندهيادان عبدالعظيم قريب، سعيد نفيسي، رستم علييف و نيز دكتر غلامحسين يوسفي از اين زمرهاند. در اين ميان «گلستان» ديگري داريم كه ويرايش زنده ياد هوشنگ گلشيري است، قصهنويس مطرحي كه در آثارش هم دغدغه نثر داشت و هم فرم و تكنيك. او براساس متن فروغي كه برآمده از ميان ۹ نسخه معتبر خطي، به ويژه نسخه «ابوالحسن بزرگزاد اصفهاني» كه احتمالا در زمان حيات سعدي كتابت شده و ديگر نسخههاي نزديك به زمان سعدي، نسخهاي فراهم آورده و ويرايش كرده كه براي نسل امروز ميتواند آسانخوانتر باشد، چراكه هم رسمالخط امروزي دارد و هم حاشيهها و توضيحاتي بس مفيد كه سخت به كار كساني ميآيد كه با گلستان به بهانه دشوارخواني انس و الفتي نداشتهاند. چاپ سوم گلستان، ويرايش هوشنگ گلشيري، انتشارات ققنوس ۱۳۸۹ اين حسرت را در دل ميانگيزد كه كاش او بود تا «بوستان» را هم بدين شيوه ميآراست... ۲- ميرزا عبدالقادر بن عبدالخالق ادلاس يا (برلاس) متخلص به بيدل (۱۱۳۳-۱۰۵۴) هجري قمري، شاعر پارسيگوي هندي، زاده «عظيمآباد» را امروزه بيشتر شعردوستان ميشناسند. او در سال (۱۰۷۹) هـ.ق ساكن دهلي شد. از آثار او است: چهارعنصر، نكات، رقعات و مثنويهاي محيط اعظم، عرفان، طور معرفت و طلسم حيرت، ديوان اشعار او هم مكرر در ايران و هند و افغانستان و ديگر كشورها چاپ شده و بيدل شناسان كلام او را از بهترين نمونههاي سبك هندي ميدانند و شعر او در ايران، بخشي از تركستان، تاجيكستان، افغانستان و ازبكستان شيدايان بسياري دارد. آخرين تلاش در شناساندن زيباييهاي شعر بيدل و ابيات شگفانگيز كتابي است با عنوان «دريا در بغل» كار شاعر معاصر «كريم رجبزاده» كه اين بار گزيده ابياتي از بيدل را با نگاه شاعرانه خوانده و طرفه اينكه براي گيراتر شدن آن براي خواننده نسل حاضر، با تقطيع پلكاني به شيوه نگارش شعر سپيد، روايتي به دست ميدهد كه در خوانش ابيات حس و حال هايكووار آنها بيشتر نمود پيدا ميكند و به كشف گوشههاي رازناك شعر بيدل و لطافتهاي تصويري و كلامي او ياري ميرساند. براي اينكه سخن بيسند بر زبان نرانده باشيم به نمونهاي از بيتها اشاره ميكنم و باقي را واميگذارم به خواننده تا اصل كتاب را بخواند كه ناشري نوپا با خوشسليقگي (سيميندخت) بهتازگي منتشر كرده است: «... غبار تربت پروانه ميدهد آواز كه ميتوان نفسي بر سر مزارم سوخت...»