15 مرداد 1387
محمد عبدالحي محمد شعبان در كتاب «فراهم آمدن زمينههاي سياسي و اجتماعي نهضت عباسيان در خراسان» كوشيده است به بررسي نهضت عباسيان، ماهيت و پيشرفت عقيدهاي كه اتخاذ كرده بودند و همچنين موفقيت نهضت در رسيدن به اهدافش بپردازد.
در كتابهاي تاريخي وضعيت و شرايط خراسان بزرگ و بخصوص وقايع تاريخي آن در دو برهه زماني بررسي شده است؛ يكي در زمان انتقال قدرت از حكومت ساسانيان به حكام اموي و ديگري در انتقال خلافت بنياميه به شاخهاي از خاندان پيامبر (ص) به نام بنيعباس. در كتاب «فراهم آمدن زمينههاي سياسي و اجتماعي نهضت عباسيان در خراسان» نوشته محمد عبدالحي محمد شعبان به دلايل و علل انتقال خلافت از بنياميه به بنيعباس پرداخته شده و چگونگي فراهم آمدن مقدمات آن به تفصيل شرح داده شده است. شعبان خود مدرس عربي در مركز تحقيقات شرق و آفريقاي دانشگاه لندن است. وي براي درك بهتر نهضت عباسيان معتقد است زمينههاي سياسي و اجتماعي اين نهضت را بايد تجزيه و تحليل كرد. به عقيده وي، اين نهضت نقطه عطفي در تاريخ پيشرفت جامعه اسلامي است، هر چند مؤلف در اين راه بنابر گفته مترجم، گاهي با ديدي متعصبانه به نقش عرب و ايرانيان نگريسته است. پروين تركمني آذر، مترجم كتاب معتقد است مؤلف به نقش ايرانيان در نهضت عباسيان و فراهم آمدن زمينههاي طرفداري از خاندان پيامبر (ص) در خراسان و جنبشهايي كه به رهبري اعضاي خاندان پيامبر (ص) يا افرادي كه خواهان وضع مساعدتري براي تازه مسلمانان و برقراري عدالت بودند توجه نكرده و فقط به صورت گذرا و مختصر اشارهاي به مطالب مذكور دارد. با وجود اين، مترجم در سراسر كتاب امانت در ترجمه را حفظ كرده و در انتقال عقايد مؤلف كوتاهي نكرده است. فقط در موارد ضروري توضيحاتي را بر اساس اسناد موجود در پانويس آورده است. در فصل اول اين كتاب به جغرافياي سياسي خراسان و شرق پرداخته شده است و تصويري از وضع شرق در زمان فتح عرب ارائه داده ميشود. خراسان دوره ساسانيان، حضور هپتالها در خراسان كه قبايل چادرنشين ايرانينژاد بودند و با حركت از آسياي مركزي در اين ناحيه سكني گزيده بودند، خراسان در زمان ملوك طخارستان و نيز سرزمين سغد و ارتباط آن با خراسان مطالب فصل اول را تشكيل ميدهد. فصل دوم به چگونگي غلبه عرب بر خراسان ميپردازد. شروع اين فتح در منابع عربي، زمان خلافت عثمان بن عفان ذكر شده است. شعبان مينويسد پس از رسيدن عبدالله بن عامر به حكومت بصره، رشته عمليات جنگي منظمي براي تسلط گسترش عرب در سمت شرق و رسيدن به خراسان طرحريزي شد. در ادامه اين فصل به معاهدات صلح انجام شده در اين زمان، ساختار سپاه عرب در اين دوران، شورشهاي خراسان و سپس استقرار مجدد اقتدار عرب و نيز نقشه زياد بن ابي سفيان در خصوص استقرار دائمي پنجاه هزار خانوار عرب در خراسان پرداخته ميشود. فصل سوم با عنوان «حكومت مركزي و مردم قبايل» تداوم طرح زياد بن ابي سفيان را در زمان معاويه پيگيري ميكند. در اين فصل به كوششهاي حكومت براي ايجاد هماهنگي ميان مردم قبايل مختلف و قدرت روبه رشد حكومت مركزي اشاره ميشود. همچنين وضعيت سيستان، همسايه خراسان از نظر دور نميماند. حال آنكه وضعيت خراسان در طول جنگهاي داخلي با وجود اينكه با اغتشاشات بسياري همراه بود، كمك كرد تا عربهاي پيروز و ايرانيان مغلوب گردهم جمع شوند و مرحله آميخته شدن دو ملت شروع شود. به نظر مؤلف، مشكلات حاصل از اين عمل سرنوشت تاريخ خراسان را در چند دهه آينده رقم زد. فصل چهارم، به حجاج و شرق اختصاص دارد. حجاج، حاكم عراق به دليل لياقتي كه از خود براي خلفاي عباسي نشان ميدهد ايالت خراسان را ميگيرد. فصل پنجم نيز به اقتدار مخالفان حجاج يعني سليمان بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزيز و يزيد بن مهلب ميپردازد. سليمان به دليل آگاهي كه از مخالفت عمر بن عبدالعزيز با سياست حجاج داشت با وجود اعتراض شديد اعضاي خانوادهاش، عمر بن عبدالعزيز را به جانشيني خود منسوب كرد و اگرچه عمر در حكومت سليمان پستي نگرفت، اما همچون وزير او عمل كرد. شعبان ميگويد عمر دوم يك بنياميه و يك عرب بود. اما سليمان وي را در درجه اول دولتمردي مسلمان ميدانست. طبيعتاً اولين اقدام او ترغيب اتباع غير مسلمان به مسلمان شدن بود و اين درست همان انديشهاي بود كه وي آن را در ماوراءالنهر، خراسان و بقيه امپراتوري اسلامي پي گرفت. حكومت عمر دوم نقطه عطفي در تاريخ خراسان به شمار ميآيد. پس از مرگ وي روند وقايع در خراسان و به تبع آن در سراسر امپراتوري اسلامي شتاب ناگهاني گرفت تا آنجا كه به نهضت عباسيان انجاميد. فصل ششم پيروزي طرفداران حكومت امپراتوري را بررسي ميكند و منافع متفاوت عربها و ايرانيان را در شرق بر ميشمرد. در اين دوران حكمرانان و نمايندگان جديد سياستهاي متفاوتي را پيش ميگيرند. برخي با مطالبه اختيارات بيشتر از حكومت مركزي و ايجاد منصبي جديد، امور محوله را بهتر اداره كردند. فصل هفتم به تهديد تركان و روزگاران ناكامي اعراب ميپردازد. در اين دوران، حاكم وقت كوششهايي را براي اتحاد با هپتالها، دشمنان ديرينه تركان انجام ميدهد كه همگي بي ثمر ميماند. سپس براي فراهم آوردن كمك خارجي براي سپاه خراسان و رفع تهديد تركان، عدهاي سرباز شامي و در رأس آن اشرس سلمي، به خراسان آورده ميشود. به علت مشاورههاي گمراه كنندهاي كه به اشرس داده شد فعاليتهايش به شكست انجاميد و به نفع فرمانده ديگري به نام جنيد بن عبدالرحمان مري كنار گذاشته شد. عاقبت جنيد توانست بر تركان غلبه كند و جنگ را به نفع اعراب به پايان رساند. فصل هشتم، به اصلاحات هشام بن عبدالملك اختصاص دارد. در اين دوره براي رسيدگي به وضعيت قبايل عرب، اصلاحات خاصي در خراسان انجام شد. در اين فصل همچنين به شورش حارث بن سريج در اعتراض به فرستادن عدهاي از خراسانيان به مرو پرداخته ميشود. فصل پاياني اين كتاب نيز به ماهيت جنبش عباسيان، حضور ابومسلم (عبدالرحمان بن مسلم) خراساني و عاقبت حضور عباسيان در مسند قدرت به اختصار اشاره ميكند. كتاب «فراهم آمدن زمينههاي سياسي و اجتماعي نهضت عباسيان در خراسان» را پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در 239 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و با قيمت 2000 تومان منتشر كرده است.
خبرگزاری فارس
|