كتاب «ديوانه و چاه» نوشته محمدرضا شمس شامل سه داستان است؛ سه داستان كوتاهي كه در هر كدام ضرب‌المثل‌ها، اصطلاحات، افسانه‌ها و داستان‌هاي عاميانه فارسي همچون دانه‌هاي تسبيح با رشته‌اي به نام داستان به هم متصل شده‌اند.
نويسنده از ضرب‌المثل‌هايي مثل مار از پونه بدش مياد، در خونش سبز ميشه و سيب سرخ واسه دست چلاق خوبه گرفته تا افسانه‌هاي ماه و پلنگ، قصه‌هاي عاميانه حسن كچل، گل خندان، اميرارسلان نامدار، ملك جمشيد و فرخ لقا و چهل گيس و همچنين داستان‌هاي معاصر همچون دختر كبريت‌فروش براي پيشبرد داستان‌هايش استفاده كرده است.
داستان اول؛ «ديوانه و چاه» ماجراي عشق ميان يك ديوانه و چاه است.
ديوانه هر روز سنگي در چاه مي‌اندازد كه صد عاقل هم نمي‌توانند آن را بيرون بياورند. چاه كم‌كم با ديدن هر روزه ديوانه قلبش مي‌لرزد و عاشق او مي‌شود.
داستان دوم؛ «بابا شله‌ زرد» ماجراي عشق ميان «من» و «سايه‌اش» است.
«سايه من» عاشق «من» شده است. اما «من» به او مي‌فهماند كه او نمي‌تواند با سايه خود ازدواج كند. سايه مي‌رود و با سايه ديگري ازدواج مي‌كند.
داستان سوم؛ «من، ملك جمشيد و خاله فرخ لقا» ماجرايش از عروسي شير آب و بشقاب چيني گلدار شروع مي‌شود.
در اين قصه، داستان به صورت تكه‌تكه در مي‌آيد كه تصاويري فرا واقعي موجبات اتصالش را به هم پديد مي‌آورند.
از عناصر مشترك اين سه داستان يكي اشاره‌اي است كه در هر سه به داستان ليلي و مجنون مي‌شود كه به طور ضمني به پاكي و قداست سه عشق در سه داستان اشاره مي‌‌كند.
عنصر مشترك ديگر «عروسي» است كه نويسنده به نوعي «عاقبت خوش» را براي هر سه داستان پيش‌بيني مي‌كند.
مجموعه «ديوانه و چاه» جوايزي چون ديپلم افتخار IBBY 2004، قلم بلورين جشنواره مطبوعات وزارت ارشاد و لوح زرين جشنواره مطبوعات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان را از آن خود كرده است.
پژمان رحيمي‌زاده، تصويرگر كتاب و مژگان كلهر، ويراستار آن هستند.
«ديوانه و چاه» را نشر افق زير نظر شوراي ادبي در 80 صفحه با شمارگان 2500 نسخه و قيمت 3000 تومان منتشر كرده است.

خبرگزاری فارس