نبرد با بربرهاي درون
كوتزی «در انتظار بربرها» را به زبان حال روایت میكند، نه بازگشت به گذشتهاي وجود دارد نه گرههای تكنیكی، نه رگههای سورئالیسم و نه جریان سیال ذهن. خلاصه آن كه هیچ گیر و گرهي در متن «كوتزی» نیست.
در شهري كه يك شهردار بيانگيزه دارد عنان اختيار ناخواسته به دست مردي به نام «جول» ميافتد كه هيچ كس علاقهاي به او ندارد.
«جول» با سوء استفاده از موقعيت خود آن قدر در جفا به اهالي شهر پيش ميرود كه بالاخره شهردار را هم عاصي ميكند و او تصميم ميگيرد بر تمام كمبودهاي خود فائق آيد و در برابرش بايستد....
«كوتزی» در اين اثر گويي سفری طولانی را تنها با یك اسب و خورجینی آذوقه آغاز كرده و به اتمام رسانده است، او نه حكمت میگوید و نه با حاشیه سازيهاي بي مورد خواننده اش را آزار ميدهد.
كوتزي در اين كار تنها و تنها روایت میكند، روایتی آرام و ادامهدار با فرمی شبه خطی و عجیب اين كه بسيار هم موفق است.
یك مشخصه جالب در رمان كوتزی هویت پرسوناژهای داستان بر مبنای نقش آنهاست، غالب پرسوناژها به جز شخصيت «جول» فاقد اسم هستند، حتی شخصیت اصلی داستان(آقای شهردار) تنها با سمت شناخته میشود و دیگر قهرمانها با عناويني چون: «دختر آشپز»، «سرباز»،«دختر بربر»، «مهمانسرادار»، «دختر طبقه بالا»، «افسر دستیار جول» و ... معرفی میشوند.
سمبولیك بودن رمان «در انتظار بربرها» كاملاً هویداست و جای توضیح ندارد اما زیبایی كار اینجاست كه در متن رمان نیز كردار قهرمانان به عمد چون سمبولی از شخصیت آنها پردازش شده است.
كوتزی با وجود ساختن شخصيتي زبون و تحقیر شده اما داراي قلبی مهربان چون «شهردار» ناشی و تنبل، نقطه قوتی نیز باقی میگذارد، زیرا آنچه مسلم است شهردار بارقه انسانی خود را هنوز در كنه سلولها و اعماق روحش حفظ كرده است.
شهردار درست در جایی كه مخاطب حالاش از بیعرضگی و تحملهاي بیش از حدّ او به هم خورده دست به سفری دشوار و باز هم سخت و ناشیانه میزند تا دختر كور و چلاق را از زير شكنجه محبتهاي ترحمآمیز خود خلاص كند و به آغوش نه چندان گرم خانوادهای كه قبلاً به خاطر نقص عضو رهایش كردهاند، بازگرداند.
يكي از سويههاي بارز اين رمان توفيق شهردار در مبارزه عليه خود و يافتن شخصيتي ديگر گون است، او حالا مردی بیتعلق است زیرا دلیلی برای ترسیدن ندارد.
شخصيت شهردار حالا كه از همه چیز گذشته همواره با شجاعت هر چند ناشیانه خویش در سفر است و بر همين اساس در برابر «جول» میایستد و حتي او را حیوان درنده خطاب میكند و میگوید كه ديگر هرگز از مرگ نمیهراسد.
در رمان «در انتظار بربرها» هیچ چیز قطعی نیست، كوتزي در اين اثر بر آن است كه بگويد هیچ قدرتی خصوصاً كه به زور آمده باشد ماندگار نیست و انسان موجودی فراموشكار است.
كوتزی از كسانی است كه به حق استحقاق برد جايزه ادبي نوبل را داشته و اين حق را با نوشتن «در انتظار بربرها» ثابت كرده است.
رمان «در انتظار بربرها» توسط نشر مركز منتشر شده است.
|