صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    3 آذر 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 2050
    ديروز: 7207
    جمع کل: 30540528
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: درباره كتاب «ماجراي بيستون» نوشته پيمان ابراهيمي
    درباره كتاب «ماجراي بيستون» نوشته پيمان ابراهيمي

    ماجراي بيستون

    7 آبان 1389

    كتاب «ماجراي بيستون» به شيوه تصويرسازي دنباله‌دار (كميك استريپ) تهيه شده است. در اين كتاب به آداب و رسوم، لباس‌ها، خوراكي‌ها و شيوه زندگي مردم ايران باستان مي‌پردازد تا بستر داستانش كاملا ايراني باشد. داستان برخاسته از فرهنگ سرزمين كهن ايران است، از اين رو ارزش آن را نبايد ناديده گرفت.

     «ماجراي بيستون» از آن‌جايي آغاز مي‌شود كه «فرناسب»، وزير داريوش هخامنشي، نزد مردم «پلنگان»، روستايي در ميان كوهسارهاي بلند اورامان، مي‌رود و از آن‌ها مي‌خواهد كه شاه را در كندن كتيبه بيستون كمك كنند. داريوش در آن روزگار دشمنانش را يكي پس از ديگري شكست مي‌داد و مي‌خواست نام و پيكره آن‌هايي را كه از پا درآورده است، در دل كوه نقش كند. 

    شماري از پلنگاني‌ها كه پولاد و بامداد و فرياد و تيرباد نام دارند، به وزير مي‌گويند: اين كه كاري ندارد و سخت‌تر از «جنگ ليديه» كه نيست. پس دست به كار مي‌شوند و با زدن داربست و كندن كوه، آرام آرام كتيبه را مي‌نويسند. وزير نيز هر بار تصوير يكي از دشمناني را كه از داريوش شكست خورده است، مي‌آورد و از مردم پلنگان مي‌خواهد كه آن تصوير را در كنار تصويرهاي ديگر، نقش كوه كنند. 

    اما ماجراها به همين سادگي پيش نمي‌رود. بدخواهي و سنگ‌اندازي‌هاي «خبيس»، چهره ي پليد و زشت داستان، هر بار دردسري بوجود مي‌آورد. يك‌بار مي‌خواهد داربست‌شان را خراب كند و بار ديگر فرمانرواي بابل را وادار مي‌كند كه به ايران بتازد. حتي خزانه‌دار داريوش را تحريك مي‌كند تا مزد پلنگاني‌ها را كمتر از آن‌چه داريوش فرمان داده بود، پرداخت كند. 

    اما هر بار تيرش به سنگ مي‌خورد و پلنگاني‌هاي ساده دل، اما خوش قلب، نقشه‌هاي او را نقش بر آب مي‌كنند. روستايي‌ها همدل و يك سخن‌اند و مي‌خواهند هر طور كه شده كاري را كه از آن‌ها خواسته‌اند، به موقع و سر وقت انجام دهند. 

    فرناسب ـ وزير داريوش ـ نيز مرد گوش به فرمان و مهرباني است اما دست و پا چلفتي است و ناخواسته در موقعيت‌هاي خنده‌داري قرار مي‌گيرد. يك بار كه سوار بر اسب، سرگرم امر و نهي است، پاهاي حيوان روي زمين يخ بسته ليز مي‌خورد و وزير بيچاره را محكم به زمين مي‌كوبد. يك بار هم گرفتار دسيسه «خبيس» مي‌شود و پيكره‌اي را كه با زحمت به نزد پلنگاني‌ها آورده بود، گم مي‌كند. 

    وقتي هم مي‌فهمد كه در چه تله‌اي افتاده است، آه و ناله مي‌كند و بر سرش مي‌كوبد و به بامداد و دوستانش مي‌گويد: «حالا چه كار كنم؟... واي اگر در شوش بفهمند كه من كوتاهي كرده‌ام و بيگانه‌اي من را فريب داد...». اما پلنگاني‌هاي زبر و زرنگ نمي‌گذارند كه غصه خوردن‌هاي وزير خيلي طول بكشد و چاره‌اي براي مشكلش پيدا مي‌كنند. 

    پلنگاني‌ها صاف و ساده و خون گرم‌اند اما حواسشان جمع است كه رو دست نخورند. حتي وقتي كه به كاخ شوش مي‌روند و داريوش بزرگ را مي‌بينند كه بر تخت شاهي نشسته است، مي‌گويند: ما فعلا گرسنمان است، بعدا صحبت مي‌كنيم. وزير داد و بيداد مي‌كند كه «مراقب حرف زدنتان باشيد» اما پلنگاني‌هاي دوست داشتني، گوششان بدهكار اين تهديدها نيست. 

    سفره‌شان را روي زمين پهن مي‌كنند و به داريوش شاه مي‌گويند: تو هم بيا با ما غذا بخور. داريوش كه بوي غذاهاي خوشمزه پلنگان به دماغش خورده، از تخت شاهي پايين مي‌آيد و كنار سفره روستايي‌ها مي‌نشيند و مي‌گويد: «ما كه گرسنه نيستيم اما براي دل آن‌ها، از همان غذا مي‌خوريم». وقتي هم يك دل سير مي‌خورد، مي‌گويد: «چه غذاهاي خوشمزه‌اي دارند...كاتب را صدا كنيد قرارداد را بنويسيم.» 

    خلاصه، پلنگاني‌هاي سخت‌كوش يك لحظه هم از كار كردن خسته نمي‌شوند اما وقتي مي‌بينند كه نياز به كمك دارند، از بقيه مردم پلنگان مي‌خواهند كه به كمك‌شان بيايند. آن‌ها هم دسته جمعي، با زن و بچه، راه مي‌افتند و به «بگستانه» (بيستون) مي‌آيند و سرانجام با خوشي و شادماني كار را تمام مي‌كنند. 

    پشت همه اين ماجراهاي ريز و درشت، يك راوي و قصه‌گو وجود دارد كه خيلي وقت‌ها صدايش را مي‌شنويم و حرف‌هايش را كه گاهي با مزه و خنده‌دار هم است، مي‌خوانيم. مثلا وقتي كبوترنامه بر پلنگاني‌ها، پا را توي يك كفش مي‌كند و روي تابلويي مي‌نويسد كه از اين به بعد فقط پيام‌هاي كوتاه و سبك را مي‌برد، راوي مي‌نويسد: «توصيه مي‌كنم كه هيچ وقت كار را لنگ نگذاريد.» 

    راست هم مي‌گويد، چون با اين سنگ‌اندازي‌ها و تنبلي‌ها، انگيزه كار كردن ديگران را از بين مي‌بريم. يا وقتي كه پلنگاني‌ها را مي‌بينيم كه سفت و سخت سرگرم كارند، همان راوي مي‌گويد: «كارها خوب پيش مي‌رود، چرا؟ چون همه كمك مي‌كنند». اما در تصوير بعدي به ما مي‌گويد: درست است كه كارها خوب پيش مي‌رود، «اما همه زندگي كه كار نيست». 

    شب چله است و بايد پلنگاني‌ها كار را تعطيل كنند و در كنار ديگر دوستانشان به شادي و جشن بپردازند. وقتي هم به آخر ماجرا مي‌رسيم و داريوش شاه مزد خوبي به پلنگاني‌ها مي‌دهد، راوي باز سر و كله‌اش پيدا مي‌شود و مي‌گويد: «آيا داستان ما تمام شده؟ معلوم است كه نه...» و بدين گونه از خواننده مي‌خواهد كه دنباله داستان‌ها را در كتاب‌هاي بعدي بگيرد. اين را هم مي‌گويد كه «تا موقعي كه كاري باقي مانده باشد كه انجام دهيم، داستان ادامه دارد». 

    «ماجراي بيستون» را پيمان ابراهيمي نوشته، آرمين نوايي طراحي‌اش را بر عهده داشته و امين محمودي طرح‌ها را رنگ آميزي كرده است. حميد خادمي هم ويراستار كتاب بوده است. خيلي‌ها هم محقق و مشاور نويسنده و همكارانش بوده‌اند. آن‌ها دست به دست هم داده‌اند تا اولين كتاب كميك استريپ ايراني را خلق كنند. 

    اما كتاب ابراهيمي، مثل هر سرآغازي، ممكن است كم و كاستي‌هايي داشته باشد. مثلا آن‌جايي كه تيرباد پلنگاني به وزير مي‌گويد كه كندن كتيبه بيستون سخت‌تر از «جنگ ليديه» نيست، نويسنده انگار فرض را بر اين گذاشته كه خوانندگان نوجوان، آن‌قدر اطلاعات تاريخي دارند كه بدانند جنگ ليديه نبردي بين كوروش هخامنشي و كرزوس ـ شاه ليديه ـ بوده است. 

    معلوم نيست كه اين فرض چه اندازه درست باشد. يا آن‌جايي كه داريوش به خزانه دارش مي‌گويد كه «پنجاه دريگ طلا» به پلنگاني‌ها بدهند، هيچ توجه نشده است كه خوانندگان كم سن و سال «ماجراي بيستون» ممكن است ندانند كه «دريك» (نه «دريگ») واحد پول زمان داريوش است. 

    باز مي‌توان گفت كه در هيچ كجاي داستان گفته نمي‌شود كه خائنيني كه از داريوش شكست خورده‌اند و وزير هر بار تصوير يكي از آن‌ها را مي‌آورد، چه كساني هستند و چه خيانتي كرده‌اند. بكارگيري واژه‌ها و اصطلاحاتي مانند سهيم شدن (ص 1)، رسومات (ص 6) و حسن انجام كار (ص 8) هم خيلي با حال و هواي داستاني كه براي نوجوانان و كودكان است، سازگار نيست. اما اين انتقادهاي جزيي چيزي از زيبايي و اهميت كار نويسنده و همكارانش نمي‌كاهد. در اين داستان به ظاهر ساده، آموزش‌هايي به بچه‌ها داده مي‌شود كه بسيار ضروري است. مانند كار و اهميت تعاوني و همكاري گروهي. 

    همساني‌هاي كوچكي هم ميان يكي از شخصيت‌هاي «ماجراي بيستون» با چهره‌هاي مشهور ماجراهاي «تن تن و ميلو» مي‌توان يافت. پولاد شايد نقش كم رنگي از «كاپيتان هادوك» ماجراهاي تن تن باشد. نه تنها قيافه‌اش شبيه اوست، بلكه مثل او كند ذهن است و پرخوري مي‌كند (هادوك زياد مي‌نوشد) و ناخواسته كمك‌هاي بزرگي مي‌كند تا كارها لنگ نماند. هميشه هم ذهنش درگير مفهومي است كه ديگران به سادگي درمي‌يابند. اين مفهوم ساده، در «ماجراي بيستون»، كلمه «رئيس» است كه پولاد تا آخر ماجرا هم نمي‌فهمد معنايش چيست. 

    نوجوانان ايراني براي نخستين‌بار كميك استريپ‌ها را با «ماجراهاي تن تن» شناختند. بعدها «ماجراهاي آستريكس» و «ماجراهاي چهار نخاله» هم ترجمه شد و در ميان بچه‌هاي ايراني (و حتي بزرگترها) شهرتي به دست آورد. پيمان ابراهيمي همه آن كتاب‌ها را مي‌بيند و از سال 1382 تحقيقش را آغاز مي‌كند تا اولين كتاب كميك استريپ ايراني را بيافريند. ابراهيمي براي آن كه بتواند حال و هوايي ايراني به كتابش بدهد، فولكلور و فرهنگ عامه ايران را بررسي مي‌كند و خواندن افسانه‌ها و اسطوره‌هاي ايراني را از ياد نمي‌برد. 

    او در كتاب «ماجراي بيستون» به آداب و رسوم، لباس‌ها، خوراكي‌ها و شيوه زندگي مردم ايران مي‌پردازد تا بستر داستانش كاملا ايراني باشد. هر كدام از شخصيت‌هاي داستان او هم ويژگيي دارند كه آن‌ها را از بقيه متفاوت مي‌كند. براي نمونه بامداد مردي مدير و دقيق است، فرياد انديشمند و متفكر، مهرداد هنرمند و حساس، تيرباد كدخداي ده و دوست وزير داريوش، پولاد هم آهنگر دل رحم و مهرباني است كه به بقيه كمك مي‌دهد. يك كبوتر نامه‌رسان هم هست كه اسمش را «كبوتر پيام كوتاه» گذاشته‌اند. چون حاضر نيست خودش را به زحمت بياندازد و پيام‌هاي مفصل و سنگين اهالي پلنگان را برساند. 

    ابراهيمي در كنار مطالعات ميداني و كتابخانه‌اي، از كمك‌هاي تخصصي باستان‌شناسي، زبان‌هاي باستاني، روان‌شناسي و جامعه‌شناسي هم استفاده كرده است. كتاب بعدي او از اين مجموعه «عقرب‌هاي معبد ايزيس» نام دارد و قرار است كه دنباله ماجراهاي پلنگاني‌ها را در دو كتاب بعديش «خدايان كوه المپ» و «دور ايران در يك‌صد روز» بياورد. همان‌طور كه گفتيم كار ابراهيمي زمينه و داستاني ايراني دارد و قصه‌اش برخاسته از فرهنگ سرزمين ماست. از اين رو ارزش آن را نبايد ناديده گرفت. 

    چاپ نخست «ماجراي بيستون» نوشته پيمان ابراهيمي و طراحي آرمين نوايي، با شمارگان 2000 نسخه و در 24 صفحه با بهاي 8 هزار و 500 تومان به كوشش انتشارات ابريشمي‌فر چاپ و منتشر شده است.
     
     
     
     
     
     
     
    ایبنا
    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی