کتاب :: به بهانه چاپ مجموعه شعر «خانمي كه شما باشيد» حامد عسكري
به بهانه چاپ مجموعه شعر «خانمي كه شما باشيد» حامد عسكري
5 آبان 1389
نيازي به شناختِ از نزديك حامد عسكري هم نيست. پيش از آنكه دفتر آخري او را حتي دست بگيري، از همان پشت ويترين هم بوي صميميت كممثال كلمات يك شاعر جنوبي از لابهلاي صفحات كتاب برخواهد خاست و بر مشام جانت خواهد نشست. بهراستي صداقت و صميميت را بايد مهمترين مولفه اشعار حامد عسكري دانست. از حامد عسكري رباعيهايي شنيدهايم و بسياري او را با ترانة معروفش شناختهاند. اما غزل، يگانه قالبي است كه بايد حامد عسكري را با آن شناخت. بسياري بر اين باورند كه غزل در سالهاي اخير ساحتهاي عاطفي و انديشگاني بسياري را تجربه كرده است و اين از افتخارات اين قالب ظريف و باظرفيت است. اما بسياري همچنان اصليترين رسالت غزل را تغزل ميدانند. گذشته از اين اختلاف نظر يا سليقه، همگان در بيرقيبي اين شاعر غزلسرا در سواري بر مركب تغزل اتفاق نظر دارند. بيشك تغزل اصليترين ويژگي دفتر «خانمي كه شما باشيد» است و براي شناخت بهتر شعر عسكري بايد به سراغ مضموني رفت كه با آن يك عمر ميتوان سخن از زلفيار گفت. با نگاهي به دفتر اخير عسكري، شايد بتوان گفت تنها مضموني كه پس از تغزل توانسته است كمي انديشه و زبان اين شاعر جنوبي را به خويش بازخواند، حادثه غمبار و تاثربرانگيز زلزله بم است. حادثهاي كه پسلرزههاي آن، گاهگاه و بهصورت پراكنده نيز در اشعار عسكري رخ نموده است و بخشي از واژگان و تصاوير شعري او را به خويش خوانده است.
تا آنجا كه در نهايت شاهد سرريز غزلمثنوي تاثيرگذار و حزنانگيز «داغ داريم» هستيم؛ سوگوارهاي كه در پي فاجعه زلزله بم سروده شده است:
داغ داريم نه داغي كه بر آن اخم كنيم/مرگمان باد اگر شكوهاي از زخم كنيم...
اما در اين شعر نيز همچنان شاهد غلبه نگاه عاشقانه بر ديگر وجوه انديشگاني شعر او هستيم و تاثيرگذارترين لحظات اين مرثيه را نيز ابياتي تشكيل ميدهند كه راوي عاشقانههاي شاعر جنوبي هستند. نكته ديگري كه در اشعار عسكري به چشم ميآيد علاقه و البته چيرهدستي او در استفاده از صنعت تضمين است. دوباره به شاهد قبلي توجه كنيد. تصوير گذر از كوچه معشوق به نحوي در مشت شاعر درآمده است كه گويي از ابتدا براي مصرع اول همين شعر سروده شده است. عسكري در صنعت تضمين هيچگاه اكتفا به اشعار قدما نكرده است و نمونههايي از شعر معاصر نيز مورد توجه اين شاعر جوان قرار گرفته است.
«من و تو آن دو خطيم آري موازيان به ناچاري»/كه من شبيه كوير لوت، كه تو شبيه دماوندي
مسئله ديگري كه تا حدودي در مثالهاي ذكرشده نيز پيداست، ارتباط سريع خواننده در مواجهه با شعر عسكري است. براي صميميت زبان شعر عسكري دلايل بسياري را ميتوان برشمرد. گذشته از سلامت زباني و تسلط او بر نحو جملات، يكي از مهمترين عوامل را شايد بتوان غنيسازي زبان شعر با نشانههاي فرهنگي و سنتي جامعه ايراني دانست. تهور و شهامت عسكري در بهكارگيري برخي واژگان و تصاوير دور از دسترس و دستيافتني كردن آنها به نحوي شگفت، خود نكته ديگري است كه نمونه آن را در همين مثال اخير نيز ميتوان ديد. در سالهاي اخير شاعران جوان بسياري در طمع تصاوير و واژگان بعيد و كماستعمال در سنت غزلپردازي، ذهن خويش را مسافر سرزمينهاي ناآشناي خيال كردهاند اما شايد از ميان همه آنها زياد نباشد تعداد كساني كه همچون عسكري به ارتباط مخيل مشروطهطلبي و نظام پادشاهي (و نماد آن يعني قاجار) و همچنين عاشقي و سياستورزي، پي برده است. در اينجا البته بايد به ارتباط شروع و رواج عكاسي در دوره قاجار و سليقه اين دوره در زيباييشناسي چشم و ابرو و همچنين پارادوكس باسابقه همراهي ابزار جنگ و عشق توجه كرد.