يوديت هرمان از مطرحترين و محبوبترين نويسندگان نسل جديد ادبيات آلمان است. آليس سومين اثر داستاني او پس از مجموعه داستانهاي هيچ جز ارواح و خانه تابستاني بعداً است كه در قالب پنج داستان به هم پيوسته و با نثري ملايم و لحني بيسابقه در ادبيات آلماني به موضوع مرگ و تاثيرات آن ميپردازد و آليس شخصيت محوري هر پنج داستان است. در اين رمان، آليس را در برشهاي مختلفي از زندگياش ميبينيم به ويژه در مواجهه با مردهايي كه سر راهش قرار ميگيرند و يك به يك ميميرند. كتاب با مرگ ميشا شروع ميشود؛ شعبدهباز قهاري كه گرفتار بيماري سرطان است و در بيمارستاني در شهري دور از خانه و كاشانه بستري است. پزشكان هر روز وعده مرگ او را ميدهند اما او نميميرد. آليس به دعوت همسر ميشا يعني مايا نزدشان رفته و او را در اين انتظار تلخ همراهي ميكند. در بخشهاي بعد هم كنراد و ريشارد از دوستان آليس ميميرند. كنراد و لوته زوجي 70 سالهاند كه آليس را به خانهشان در ايتاليا دعوت كردهاند و او به همراه دوستش آنا و معشوق رومانيايياش نزدشان رفته است. كنراد درست قبل از رسيدن آنها دچار تب و عفونت شده و بستري است. او پس از چند روز و در حالي ميميرد كه تا آخرين لحظه اميدوار بود از بيمارستان مرخص شده و بتواند با بقيه به تفريح و شنا برود. ريشارد هم مردي بيهوش و در حال مرگ است و بنا به پيشبيني همسرش مارگارت تا سه هفته ديگر خواهد مرد. آليس همه چيز را براي مراسم خاكسپاري آماده كرده و منتظر شنيدن خبر مرگ اوست. در داستان چهارم آليس به دنبال دلايل خودكشي عمويش مالته در 40 سال قبل است و به همين خاطر ميزبان فريدريش دوست قديمي او در برلين است. فريدريش پير يادداشتها و نامههاي مالته را به آليس ميدهد و قدري دربارهاش صحبت ميكنند. اما مالته مرده و ديگر با اين كارها چيزي عوض نميشود. در داستان آخر هم آليس را پس از مرگ همسرش رايموند ميبينيم كه با ديدن هر يك از وسايل و لباسهاي او در خاطرهاي شيرين و دستنيافتني فرو ميرود. اگرچه در جايجاي اين كتاب با موتيف مرگ روبهرو هستيم اما تاثيرات آن هم به همان اندازه مورد توجه نويسنده بوده است؛ تاثيراتي مثل انزواي آدمها و تنهايي و كسالتشان در رويارويي با مرگ. او توانسته به خوبي اين مفاهيم را در قالب زباني موجز و لحني اندوهگين توام با خونسردي و فارغ از هر گونه احساساتيگري بيان كند.
يوديت هرمان در سال 1970 در برلين متولد شده و هماكنون ساكن اين شهر است. آثار او با استقبال فراواني روبهرو شده و جوايز زيادي كسب كرده و همين طور به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. رمان آليس را نشر افق در سال گذشته به ترجمه محمود حسينيزاد، در 176 صفحه و 2000 نسخه منتشر كرده است.