کتاب :: نگاهی كوتاه به كتاب «جامعهشناسي خبر»اثر فریدون وردی نژاد و شهلا بهرامی
نگاهی كوتاه به كتاب «جامعهشناسي خبر»اثر فریدون وردی نژاد و شهلا بهرامی
4 مهر 1389
«خبر چيزي است كه بعضي ميخواهند آن را پنهان كنند. بقيه هم تبليغات است!» شايد اين تعريف وقتي در كنار تعاريف كلاسيك خبر قرار گيرد بدبينانه به نظر برسد اما جرقهاي را در ذهن ايجاد ميكند، آنهم در عصري كه تبليغات هم به سوي واقعي شدن ميرود مثلا تبليغ فيلم عكاسي فوجي كه در آن پدر و مادري را به همراه دو فرزندشان در ساحل دريا ميبينيم بيش از آنكه تبليغ فيلم عكاسي باشد، تبليغ و نشانهاي از اميد است! جرقهاي كه تعريف اين روزنامهنگار آمريكايي در ذهن ايجاد ميكند از آنجاست كه ميبينيم هنوز در عصر انفجار اطلاعات رسانههاي زيادي در گوشه و كنار جهان با تاكتيكهايي مانند استفاده از دو خبر واقعي براي بيان يك خبر ساختگي اعلام خبر دروغ و كشف آن توسط خود منبع و... كه زيرمجموعه تاكتيك كلي منبع نقابدار قرار ميگيرند به جعل و وارونهسازي خبر ميپردازند.
كتاب «جامعهشناسي خبر» كه تقديم به كساني شده كه «توش و توان خود را براي شوكت و شكوه اين مرز و بوم بيهيچ چشمداشتي در عرصه رسانهها تقديم مردم نجيب ايران كردهاند» در پنج فصل و دو پيوست به آستانه برخورد خبر و مخاطب ميپردازد، نظريه گروه گلاسكو كه پايه بسياري از مطالب اين كتاب بر آن گذاشته شده بر غيرطبيعي بودن پديده خبر تاكيد دارد و در زيرشاخه نحوه برخورد رسانهها با مخاطب كمي شبيه نظرات مك لوهان است كه ميگويد رسانهها با دادهها به ماساژ مخاطبان ميپردازند و پيامهاي رسانهاي بدون تحريك آستانه حسي مخاطبان وارد ذهن آنها ميشوند.
فصل اول اين كتاب به 10 شيوه زيست متنها در طي تاريخ ميپردازد. تعدادي از اين نقشها كه در طول زمان تعريف شدهاند، عبارتند از: متن به عنوان حامل و شيوه انتقال، متن عامل پيوند، متن به عنوان ارتباط سياسي، متن معناي مذاكره، متن ابزار مذاكره و متن به عنوان اشياي مرزي! كه بهطور مفصل توسط نويسندگان بازگشايي ميشوند. در «متن به عنوان ارتباط سياسي» نظريه اندرسون مورد بررسي قرار ميگيرد كه اعتقاد دارد ظهور روزنامهها اگرچه تاثير زيادي در ايجاد ملتها داشته اما اين تنها به دليل محتواي روزنامهها نبوده بلكه بيشتر به سبب قدرت انتشار گستردهشان در جامعه بوده كه با ايجاد حس مطلق در بين تودههاي پراكنده توانسته بخش چشمگيري از جمعيت را هماهنگ كرده و به ظهور ملت انقلابي كمك كند. با اين وجود اندرسون اين جامعه را نه جامعهاي خيالي كه جامعهاي تصوري ميداند. تعاريف خبر و ارتباط و مراحل دگرديسي مهمترين نظريههاي ارتباطي شاكله فصل دوم كتاب را تشكيل ميدهد. سادهترين تعريف ارتباط اين است: پيوند «الف» با «ب» در مورد «ش» كه «الف» همان فرستنده و «ب» گيرنده تلقي ميشود. اين فرستنده و گيرنده گاه هردو انسانند، گاه فرستنده انسان و گيرنده ماشين است مانند برنامهنويسي كامپيوتر، گاه گيرنده انسان ولي فرستنده ماشين است مانند سيستم كيلومترشمار و چراغ راهنمايي و رانندگي و گاه هر دو ماشين هستند مانند سيستم CAM.
در اين قسمت كتاب به نظريههاي ارتباط ميان فردي هم پرداخته ميشود، تئوريهايي مانند «پراگماتيسم»، «پيمانشكني احتمالي»، «نيرنگ ميان فردي». در نظريه تلقيح يا واكسيناسيون كه از پزشكي گرفته شده براي ايجاد مصونيت جامعه در برابر يك خبر، خبرهايي به صورت بسيار ضعيف شده را در ابتدا به جامعه تزريق ميكنند و به گفتهاي ذهن جامعه را براي خبر اصلي آماده ميكنند. نظريههاي امپرياليسم فرهنگي، وابستگي رسانه و مارپيچ سكوت از ديگر تئوريهاي مطرح شده در اين كتاب به شمار ميآيند. در نظريه مارپيچ سكوت، رسانهها به ما تلقين ميكنند كه كدام ايدهها طرفدار داشته و در اكثريتند. اين كار باعث ميشود افراد هر چند داراي فكر درخشاني در مورد يك ايده باشند از ترس انزواي اجتماعي آن فكر را براي خود نگهدارند و اين مسئله در لايههاي مختلف تسري مييابد تا مارپيچي از سكوت درباره آن ايده مهم يا موضوعگيري خاص ايجاد شود. صفحات پاياني اين فصل به تعريف شايعه و جنگ رواني ميپردازد، شايعه عبارت است از: «ميزان اهميت يك موضوع ضرب در ميزان ابهامات آن موضوع در محيط!»
فصل چهارم كتاب كه تكنولوژيهاي ارتباطي و رسانهها را بررسي ميكند يكي از فصلهاي جذاب كتاب است. آيا تكنولوژيهاي ارتباطي طبق نظريههاي بسياري از صاحبنظران واقعا گسترشدهنده آزادي بيان و دموكراسياند؟! آيا سلطهاي كه در آلمان نازي به وجود آمد، يا در چين و شوروي جز با قدرت يكسانسازي رسانههاي جمعي ممكن بود؟!
به نظر ميرسد انعطافپذيري بيحد و حصر فنآوريهاي ارتباطي قابليت گستردهشدن در هر دو زمينه مثبت و منفي را دارند، در اين قسمت دكتر فريدون وردينژاد و همكارش به تكنولوژي و تناقضات پنجگانه آن ميپردازند. مانند تمركزگرايي يا تمركززدايي، افزايش تقاضاي مردم يا افزايش كنترل دولت، كارتهاي شناسايي رايانهاي، كارت رايانهاي حسابهاي بانكي و تعاملات فردي و گروهي كه از طريق شبكههاي كامپيوتري انجام ميشود به خوديخود بستري براي كنترل بيشتر دولتها بر شهروندان بهوجود ميآورد. پنجمين تناقض، تناقض قدرت، انسان يا فنآوري است، الوين تافلر ميگويد در جنگهاي آينده نه تنها سلاحهاي مادي كه تروريسم الكترونيكي نيز به كار گرفته خواهد شد. او ادعا ميكند كه يكي از ماموران سابق «سيا» را ميشناسد كه كاملا مسلط به هوش مصنوعي است و قادر است با 20 نفر و يك ميليون دلار آمريكا را به تعطيلي بكشاند! كتاب دو پيوست نيز دارد؛ پيوست اول به خبرگزاريهاي جهان ميپردازد و مراحل تكوين و اهداف و خطمشي آنها را بررسي ميكند، خبرگزاريهاي قديمي و باسابقه مانند آسوشيتدپرس، رويترز، آلمان و ... و خبرگزاريهاي كشورهاي در حال توسعه مانند «شينهوا»ي چين، اينترپرس كه مهمترين خبرگزاري جهان سومي است و... پيوست دوم نيز راهنماييهايي براي وبنويسهاست كه در آن پيشنهادهايي براي نوشتن در وب ارائه ميشود. «جامعهشناسي خبر» را انتشارات ثانيه در شمارگان 1100 نسخه منتشر كرده است.