توني موريسون از آن جمله نويسندگاني است كه در ايران خوانندگان بسياري دارد و اغلب آثارش بارها تجديد چاپ شدهاند، اين نويسنده كه اولين بار با رمان «دلبند» به خوانندگان ايراني معرفي شد توانست با رمان «بهشت» جايگاهش را مستحكمتر كند.\
خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) ـ اين نويسنده در سال1931در ايالت اوهايوي آمريكا به دنيا آمد. او خانوادهاي فقير داشت كه همواره به خاطر سياهپوست بودن مورد اذيت و آزار قرار ميگرفتند و به همين دليل پس از مدتي به شمال آمريكا مهاجرت كردند كه اوضاع نسبتا بهتري داشت.
توني موريسون از آن جمله نويسندگاني كه همواره مسائل ريز و درشت جامعه آمريكا را به نقد كشيده و سيستم غيرانساني تبعيض نژادي را به سخره گرفته است.
اين نويسنده كه در سال 1993موفق به كسب جايزه ادبي نوبل شد در سراسر فعاليتهاي ادبياش رگهاي از مبارزه با دنياي خشونت بار آمريكائي را گنجانده است، نكتهاي كه بيش از هر موردي در كارهايش نمود دارد.
رمان «بهشت» كه اولين اثر موريسون پس از كسب جايزه نوبل است به زعم بسياري از منتقدان حوزه ادبيات داستاني به مثابه تولد مجدد يك نويسنده محسوب ميشود، نويسندهاي كه هرگز دامنههاي شهرت را به عقايد انسانياش ترجيح نداده و مانند بسياري ديگر از برندگان نوبل به نويسندهاي محتاط مبدل نشده و باز هم دست به تجربهاي تازه زده است.
به جرات ميتوان گفت كه جهان داستاني موريسون در رمان «بهشت» تا حد قابل ملاحظهاي با آثار ديگرش تفاوت دارد، تفاوتي كه نه در نوع نگرش او به جهان بلكه در سبك و سياق نويسندگي متجلي شده است.
توني موريسون در رمان «بهشت» اين دغدغه را دنبال ميكند كه اصولا بهشت كجاست و به چه كساني تعلق دارد.
رمان «بهشت» از آن جمله آثاري است كه به دلايل گوناگون در جامعه آمريكا ناديده گرفته شد و منتقدان اين كشور تلاش كردند آن را اثري فاقد معيارهاي اصولي رمان قلمداد كنند اما كسب محبوبيت اين كار در خارج از مرزهاي آمريكا نشان داد كه حتي فعالان ادبي كشور زادگاه نويسنده هم نميتوانند بسياري از انتقادهاي واقعي را تحمل كنند.
يكي از برخوردهائي كه به محض انتشار اين كتاب صورت گرفت نقد غيرمنصفانه يكي از نويسندگان نيويورك تايمز بود، نقدي كه موضعگيري بسياري از منتقدان را به دنبال داشت و خود نويسنده هم اين گونه دربارهاش اظهار نظر كرد: «به نظر من اختلاف نظر در آنچه ذات كتاب است و آنچه از كتاب برداشت ميشود همواره وجود دارد چون بعضي از افراد كتاب را از يك ديدگاه خاص مطالعه ميكنند و بر همين اساس نقد روزنامه نيويورك تايمز در خصوص رمان «بهشت» بسيار غيرعلمي و فاقد استانداردهاي يك نقد مدرن و كاملا زننده بود....»
رمان «بهشت» از آن جمله آثاري است كه فارغ از هرگونه شعارپردازي به اصالت شخصيت زن پرداخته است، اين اثر كه به لحاظ قدرت نويسندگي يكي از كارهاي مثالزدني است بايد با دقت تمام خوانده شود تا همه زيبائيهاي پنهانش آشكار گردند.
نگاه موشكافانه موريسون در اين اثر از همان ابتدا خود را به ذهن نويسنده تحميل ميكند، نگاهي كه با آغاز غافلگير كننده رمان در هم ميآميزد و عمق شناخت او از سيستم تبعيض نژادي را به رخ ميكشد.
توني موريسون اين اثر را به گونهاي آغاز ميكند كه با آغاز اغلب كارهاي او متفاوت است، او از همان ابتدا موضع رمان را براي خواننده روشن ميكند و در چند جمله كوتاه به اعماق رنجآور زندگي سياه پوستان آمريكائي ميرود.
لحن گزارشي موريسون در رمان «بهشت» و خلق شخصيتهائي تكان دهنده نشان ميدهد كه بر خلاف نظرگاه منتقدان آمريكائي او نويسندهاي تمام شده نيست بلكه در صدد است كه از روزنهاي ديگر به جهان پيرامون خود بنگرد.
آنچه كه در روند رمان «بهشت» شاهديم عرض اندام نويسندهاي است كه در تمام عمر به اشكال گوناگون با كار شكنيهاي يك جامعه خشونتپرور مواجه بوده اما هرگز از حركت باز نمانده است.
موريسون در اين اثر به زيبائي توانسته است گذشته و حال جامعه سياه پوست آمريكائي را به تصوير بكشد، جامعهاي كه با گذشت از دورانهاي سياه و دادن ميليونها قرباني براي دستيابي به يك آزادي نسبي هم اكنون با گونهاي ديگر از مشكل بردهداري مواجه است.
توني موريسون در رمان «بهشت» به دنبال بهشتي است كه حالا ديگر نامش هم دور از ذهن است و يك سياهپوست فقط ميتواند از آن به عنوان يك مامن خيالي ياد كند و در گوشه ذهن خود به بازسازي آن بپردازد.
چاپ دوم رمان «بهشت» با ترجمه گيسو پارساي به تازگي توسط نشر روزگار به چاپ رسيده است.
|