کتاب :: به بهانه انتشار مجموعه «من سرباز هخامنشي بودم»
به بهانه انتشار مجموعه «من سرباز هخامنشي بودم»
1مهر 1389
بالندگي و بلوغ يك گونه ادبي را بايد در كجاي آن جستوجو كرد؟ در تعدد متون ادبي و يا تعدد نويسندگاني كه متون ادبي را به وجود ميآورند؟ بالندگي يك گونه ادبي در مزهمزه كردن گونههاي متعدد روايت توسط نويسندگان آن است و يا در به بلوغ رساندن يك گونه ادبي توسط جمعي از نويسندگان آن؟ در ساحت نظريهپردازي ميتوان براي هر كدام از سوالات بالا و براي دست يافتن به نظر و مقصودي معين ساعتها و جملهها نوشت اما در يك نگاه كلي ميتوان گفت كه بالندگي يك گونه ادبي با در اختيار داشتن تمامي اين فاكتورها و نيز بسياري از فاكتورهاي نانوشته ديگر با در دست داشتن يك واقعيت محقق ميشود كه چيزي جز توانايي و جسارت آن گونه ادبي در تجربه كردن و آموختن و اندوختن نيست.
از انتشار نخستين آثار ذيل نام ادبيات دفاع مقدس و يا ادبيات پايداري در كشور ما چيزي بيش از 25 سال ميگذرد و در اين مدت بخش وسيعي از خروجي اين گونه ادبي نه تنها به تكرار مكررات توجه نشان داده است بلكه بسياري از وجوه عاطفي و حماسي دفاع مقدس نيز در ذيل عنوان توليدات كم كيفيت و از قضا احساساتي صرف و كليشههاي داستاني هنوز مدفون مانده است. با اين وجود آنچه امروزه باعث ميشود ادبيات دفاع مقدس را ادبياتي بالنده و در آستانه دستيابي به تحولي بزرگ بدانيم، جسارت و توانمندي اين ادبيات در پذيرش تجربيات تازه در بستر خود به منظور بروز وجوه تازه آن براي مخاطباني است كه عمدتا اين واقعه را از نزديك نديده اند.
حوادثي همچون انتشار كتاب «دا» يا «بابانظر»يا «ضربت متقابل» و در اين اواخر «مهتاب خين» كه در ظاهر از نظر فرم روايت به يك دسته تعلق دارند اما در باطن روايت هر يك فرمانده قبيله خويش به شمار ميروند و يكي از مهمترين نمونههاي شاهد بر اين مدعي است. ادبيات پايداري اما در آغازين روزهاي چهارمين دهه از پيروزي انقلاب اسلامي در كشور رو به سمت تجرب قالبها و سبكهاي تازهاي براي مواجهه با مخاطبان خود شده است كه به خدمت در آوردن و بومي سازي گونههاي روايي مدرن روايت ادبي از جمله ميني ماليسم از جمله آنها به شمار ميآيد. هر چند ميني ماليسم در نگاه نخست خاستگاه فرم گريزي و كاهش وقت و در نتيجه تمركز مخاطب را به دنبال داشت اما رفته رفته با گذر زمان و عمق يافتن اين نوع روايت در بستر ادبيات و فرا رفتن و عبور آن از حصار مرزهاي جغرافيايي به يكي از مهمترين ابزارها براي توجه دادن مخاطبان به نكتهها و لطايف و ظرايفي از يك ماجرا و يا شخصيت سوق داد كه هيچ داستان بلندي قادر به رونمايي از آن نبوده است.
كتاب«من سرباز هخامنشي بودم» نوشته حسين علي جعفري كه به تازگي از سوي انتشارات سوره مهر روانه بازار كتاب شده است نمونهاي قابل توجه و در خور تحسين از در اختيار در آوردن اصول ميني ماليسم براي يك روايت و حس بومي براي مخاطباني است كه ميتوانند غير بومي نيز متصور شوند. جعفري پيش از اين نيز در مجموعه داستان«ساعتها همه خوابند» كه توسط همين ناشر ارائه شده بود، خود را در مقام نويسندهاي روايتگر و در عين حال ساختار شكن به خوبي معرفي كرده بود. روايتهاي جعفري در اين مجموعه حاوي 79 داستانك نيز به طبع آن به قالب روايت كمتر اعتنا كرده است اما در ساخت فرم با چيره دستي مقصود و هدف از خلق داستانك و در نگاه كلي تر ميني ماليسم را در خدمت مقصود خود در آورده است. داستانكهاي جعفري در مجموعه «من سرباز هخامنشي بودم» هر چند از نظر تكنيكي و نيز ميزان توجه به اصول روايي ميني مال از جمله پايانبندي داستاني داري شدت و ضعف است اما مقصود نويسنده از تمركز و توجه بر برشي از وقايع و نيز انسانهاي حاضر در مقطعي تاريخي با عنوان دفاع مقدس را به خوبي احصا كرده است. نگاه جعفري به روايت جنگ در اين مجموعه صرفا يك دغدغه تكنيكي نيست، او سعي ندارد چيزي را به رخ كسي بكشد اما در يك نگاه كلي او تمام تلاش خود را براي توجه دادن مخاطب خود به بعد حماسي و نيز عاطفي انسان در موقعيت جنگ و نيزبازآفريني موقعيتي به نام نبرد و حماسه و ايثار در پهنه جغرافيا و اقليم فكري جامعه خود به كار ببندد. در اين مجموعه گاه با روايتهايي روبهرو هستيم كه داراي وجه داستاني نبوده و برشي خاطره گون از زندگي يك انسان در مواجهه با موقعيت جنگ است و همين موضوع بهرغم وجود خلأ نسبي خلاقيت در داستانها، به دليل بداعت جعفري در انتخاب موقعيتها و شخصيتها اثر را به سمت خواندني و قابل اعتنا بودن هدايت كرده است. «من سرباز هخامنشي بودم» را بايد يك تجربه جدي، عيني و تاثيرگذار در عرصه ادبيات دفاع مقدس دانست كه نويسندگان اين عرصه را به خوبي به سمت تلفيق موقعيت و شخصيت به عنوان دو عنصر كليدي داستان، در قالب روايتي غير متمركز به پيش ميبرد و آيا چيزي جز اين نوع تجربه پذيري را بايد نماد بالندگي يك گونه ادبي بدانيم؟