کتاب :: نگاهی كوتاه به كتاب «ناصر و فردين»اثر رضا كیانیان
نگاهی كوتاه به كتاب «ناصر و فردين»اثر رضا كیانیان
24شهريور 1389
«رضا كيانيان» علاوه بر پرداختن به حرفه اصلياش، بازيگري،در برخي ديگر از رشتههاي هنري از جمله مجسمهسازي و عكاسي و از همه مهمتر چاپ و نشر كتابهاي تخصصي در حوزه بازيگري و سينما و عكس تاكنون موفق به چاپ 9 كتاب شده كه آخرين كتابش (اين مردم نازنينـ شامل مجموعهقصههاي كوتاه از برخوردش با مردم و هوادارانش)با استقبال فراواني مواجه شد.گرچه ساير نوشتههاي كيانيان،اغلب كتابهايي در حواشي سينما هستند كه بهعنوان كتاب آموزشي و مرجع ميتوانند كمكحال علاقهمندان به اين حوزه باشند ولي او كتاب ديگري دارد به نام«ناصر و فردين»كه دو گفتوگوي نَهچندان بلند كيانيان با دو چهره پيشكسوت سينماي پيش از انقلاب را در خود جاي داده است؛ ناصر ملكمطيعي و محمدعلي فردين. با آنكه زندهياد«فردين»چند سالي است به رحمت خداوند رفته و عمرش حتا به اندازه ديدن انتشار اين كتاب مصاحبهاش كفاف نداد ولي كاري كه كيانيان كرد،خاطره و حرفهاي ناگفته و مهمي را تا ابد زنده و در دسترس نگه داشت.مصاحبههاي موجود در اين كتاب كمحجم،ميتوانند براي نسل گذشته و كساني كه جوانيشان را در دهه چهل و پنجاه به تماشاي فيلمهاي فارسي دوستداشتني و خاطرهانگيز گذراندهاند،نوستالژي شيريني باشد.ناصر و فردين و چند تن از ديگرستارگان محبوب سينماي پيش از انقلاب، بعد از سال پنجاهوهفت تا امروز ناگهان ناپديد شدند و از سينما،نه اينكه فاصله بگيرند،كه كنار گذاشته شدند، با آنكه مردم هنوز آنها را ميخواستند و دوست داشتند. پاسخ به اين پرسش كه چرا از اين بازيگران پرطرفدار ديگر استفاده نشد و راز ماندگاري و شهرت و محبوبيتشان نزد مردم چه بود،همه چيزيست كه كيانيان به قصد كشف آنها،سراغ دو تن از مهمترين هنرپيشههاي آن دوره رفته و در گفتوگو با آنها به پاسخهاي جامع و مناسبي رسيده است.چنينكتابهايي،ميتوانند سَنَدهاي معتبر و مهمي باشند براي آينده كه يادمان نرود براي شكلگيري و حفظ و سَر پا ماندن اين سينما،چه افرادي و از چه زماني،چه مرارتهايي را تحمل كردند تا سينماي ما،سينما شد و ما چه بيرحمانه آن آدمهاي نازنين را به فراموشي سپرديم.كتاب حاضر در حقيقت،آن روي سكه زندگي اين هنرمندان را عيان ميكند.كيانيان با مصاحبههاي خواندنياش در اين كتاب،ابرهاي تيره زندگي اين بازيگران را از چهرهشان كنار ميزند تا نيمه پنهان ماه،قبل از آنكه خيلي دير شود،از پس ابرها برآيد و شب تيره سينماگران حقيقي و نوستالژيك سينماروها را روشن كند. مصاحبههاي اين مجموعه،زنده و جاندار و صميمي از كار درآمدهاند و اين نشان از تبحر ديگر رضا كيانيان در حرفه روزنامهنگاري است!
در بخشي از پاسخ«ناصر ملكمطيعي» به يكي از پرسشهاي كيانيان مبني بر دليل ماندگاري در خاطرات مردم و رسيدن به موفقيت در صفحه بيستوششم ميخوانيد: «اين كار چارچوب و قانون خاصي ندارد، وگرنه همه اين قانون را رعايت ميكردند و موفق ميشدند.من فكر ميكنم با نقشهايي كه بازي كرديم و وضعي كه داشتيم يك مقدار به مردم نزديكتر بوديم.مردم كوچه و بازار ما را ميپسنديدند چون ما زندگي مردم را روي پرده ميآورديم و قهرمان داستانهاي خيالي مردم بوديم.در فيلمها كارهايي نميكرديم كه مورد نارضايتي آنها شود،يعني نقشهايي را بازي ميكرديم كه ايدهآل مردم بود.مردم ما روياپرداز هستند و دوست دارند با محبت و دوستداشتن زندگي كنند و در آرزوها و افكار خودشان باشند.اين كه من در فيلم آدم خوبي بودم و امين مردم بودم،شخصيتي بود كه مردم دنبالش ميگشتند...»