«هفت پيكر» نظامي گنجهاي كه نخستين بار در سال 77 منتشر شده بود، بار ديگر با بررسي دوباره و ويرايش مجدد، از سوي انتشارات اميركبير روانه بازار نشر شد.\
«هفت پيكر» كه نام ديگر آن «بهرامنامه» است، چهارمين مثنوي از خمسه نظامي به شمار ميآيد.
اين مثنوي از هفت داستان به ترتيب زير تشكيل شده است: داستان گنبد سیاه (داستان شهری با مردم سیاه پوش)، داستان گنبد زرد (داستان شاهی بياعتماد به زنان و كنیزك زرد رو)، داستان گنبد سبز (داستان بشر پرهیزگار و ملیخای بدطینت)، داستان گنبد سرخ (داستان بانوی حصاری)، داستان گنبد پیروزهای (داستان ماهان و دیوان)، داستان گنبد صندلی (داستان خیر و شر)، و داستان گنبد سپید(داستان دختر و پسری كه قصد وصل داشتند و میسر نمیشد).
شخصيت اصلي اين مثنوي كه به "كرپه ارسلان" حاكم احمديلي تقديم شده، بهرام گور است كه هم وجود تاريخي داشته و هم در ادب فارسي داستانها و افسانههاي زيادي با نام او گره خوردهاند. ميتوان به ياد آورد كه در همان زماني كه در قرن چهار و پنج هجري، اسپهبدان طبرستان به نام آل زيار، خود را از نژاد قباد ساساني معرفي ميكردند و آل ساسان نسب خود را بهرام چوبينه ميرساندند، آل بويه خود را از نسل بهرام گور ميدانستند.
«هفت پيكر» از شاهكارهاي شعر فارسي در قالب مثنوي محسوب ميشود. اين بخش از خمسه نظامي به لحاظ استحكام لفظ، ارزش تصويري و شيوه داستانپردازي، در كنار ديگر شاهكار نظامي، يعني مثنوي «خسرو و شيرين» قرار ميگيرد. مهمترين ويژگي اين بخش از خمسه، رمزي بودن كل داستان است.
هفت گنبد، هر يك رمزي هستند و هر يك از هفت دختري كه ماجراي آنها را براي بهرام بازگو كردهاند نيز، رمزي. رنگ گنبدها هم هر يك در نظام رمزگاني خاصي، مدلولهاي ويژه خود را بازتعريف ميكنند. بر اساس همين موارد و نكتههاي بسيار ديگر اين مثنوي بود كه حورا ياوري، استاد ايراني ادبيات تطبيقي دانشگاه كلمبيا، چند سال پيش به مطالعه و پژوهشي تطبيقي بين اين متن و متن بوف كور صادق هدايت پرداخت.
ثروتيان نيز در مقدمه اين مثنوي آورده است: هفت افسانه هفت پيكر – بيرون از سرگذشت بهرام گور – قهرمان داستانها را از نظر رواني و ارتباط دروني و معنوي ايشان با خدا تحت نظر دارد و جنبههاي اخلاقي و اجتماعي آنان را در ارتباط با جامعه، و اداره كردن آن مورد تحقيق قرار ميدهد. حكيم هنرمند، موجودي زنده به نام انسان را در صحنه عالم فيزيك و متافيزيك به معرض تماشا ميگذارد، و نقاط ضعف اخلاقي و احتماعي و سياسي انسانها و جوامع بشري را ميكاود، و با همه ظاهر هوس انگيز افسانهها و بستگي آنها با نفس و غريزههاي طبيعي موجودات زنده، همه جا شرع و قوانين آن را حاكم و لازم ميداند و خدا را ناظر بر اعمال و اقوال و حتي نيات انسان ميبيند و كتابي منظوم و دلپسند در تدبير منزل و سياست مدن؛ يعني اخلاق عملي ميآفريند.
جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف نظامی معروف به نظامی گنجوی در حدود سال ۵۳۷ قمري متولد شد و در ۶۰۸ درگذشت. او سفر كوتاهی به دعوت قزل ارسلان (۵۸۱-۵۸۷) به یكی از نواحی نزدیك گنجه كرد و در آنجا ماند تا در سال ۶۰۲ در همین شهر در سن شصت و سه سالگی درگذشت و به خاك سپرده شد. بعضی درگذشت او را بین سالهای ۵۹۹ تا ۶۰۲ و عمرش را شصت و سه سال و شش ماه نوشتهاند.
ایبنا
|