کتاب :: نگاهي به رمان«تسلي ناپذير» اثر كازوئو ايشي گورو
نگاهي به رمان«تسلي ناپذير» اثر كازوئو ايشي گورو
23 شهريور 1389
شيوه ديگري از نوشتن
كازوئو ايشي گورو شايد يكي از مشهورترين نويسندگان ژاپني تا كنون باشد،نويسندهاي كه اغلب آثار او به اكثر زبانهاي زنده دنيا از جمله فارسي ترجمه شدهاند. ايشي گورو در رمان«تسلي ناپذير» شيوه ديگري از نوشتن را تجربه كرده و تا حد قابل قبولي هم موفق عمل كرده است. گرچه اغلب منتقدان حوزه ادبيات داستاني اين رمان را در رديف كارهاي ضعيف نويسنده قرار دادهاند و آن را كاري تقليدي از رمان «قصر» اثر كافكا پنداشتهاند، اما واقعيت اين است كه«تسلي ناپذير» با تمام دور شدن فني و محتوايي نويسنده از كارهاي پيشين باز هم كاري قابل مطالعه در كشف سويهاي ديگر از ذهنيت يك نويسنده سخت كوش است.
تنها ايرادي كه درون مايهاي كه ايشي گوروبراي خلق «تسلي ناپذير» انتخاب كرده درون مايهاي نيست كه به آن همه طول و تفصيل نياز داشته باشد، او ميتوانست همه ذهنيت خودرادر حجمي بسيار كمتر از حجم كسالت آوركتاب به مخاطباش انتقال دهد كه به حق بر اين كار وارد است تلاش بيش از حد نويسنده براي ورود به دنيايي ديگر است. دنيايي كه نويسنده از هر زاويه در آفريدن آن كوشش كرده و حتي تا حدودي به ورطه تكرار و زياده گويي افتاده است. درون مايهاي كه ايشي گورو براي خلق «تسلي ناپذير» انتخاب كرده درون مايهاي نيست كه به آن همه طول و تفصيل نياز داشته باشد، او ميتوانست همه ذهنيت خودرادر حجمي بسيار كمتر از حجم كسالت آوركتاب به مخاطباش انتقال دهد. هجوم منتقدان به رمان«تسلي ناپذير» و عدم موفقيت آن در كسب جوايز ادبي باعث شد كه اين اثر مدت مديدي به بوته فراموشي سپرده شود، اما عمق و اصالت كارهاي پيشين گورو باعث شد كه بخشي از منتقدان و خوانندگان حرفهاي ادبيات داستاني در خلوت خود سراغ آن بروند و سايه روشن هايش را كشف كنند.
يكي ازمشخصات بارز رمان«تسلي ناپذير» رها شدن يك تخيل وحشي است،تخيلي كه گويي به يكباره ظهور كرده و يكباره نتيجه داده است.
ايشي گورو در اين كار ظاهرا هيچ حد و مرزي را در شيوه روايت به رسميت نشناخته و اجازه داده كه كازوئو ايشي گورو در«تسلي ناپذير» چندين رشته از وقايع را به همديگر گره زده ومعجوني پديد آورده است كه از دل آنها چندين روايت بيرون ميزند،روايتهايي كه در نهايت به شخصيت نخست اثر و دلمشغولي هايش ختم ميشوند. شخصيت نخست او يعني«رايدر»به تمام جوانب يك شخصيت سردر گم ميان مسئوليتهاي اجتماعي و مسئوليتهاي هنري سرك بكشد و لحظههاي ناب بيافريند. شخصيت پردازي ايشي گورو در اين رمان،خصوصا در مورد پردازش شخصيت رايدر به اوج خلاقيت نزديك شده است، زيرا رايدر با تمام يأسهاي فلسفي و سردر گميهاي آزار دهنده توانايي اين را دارد كه عمق ذهنيت افراد ديگر را واكاوي كند و همين امر تا حد زيادي از كسالت محض زياده گوييهاي نويسنده كاسته است. كازوئو ايشي گورو در«تسلي ناپذير» چند رشته از وقايع را به همديگر گره زده و معجوني پديد آورده است كه از دل آنها چندين روايت بيرون ميزند،روايتهايي كه در نهايت به شخصيت نخست اثر و دلمشغولي هايش ختم ميشوند. يكي از فصول درخشان رمان«تسلي ناپذير» زماني است كه رايدر به عنوان يك هنر مند پيانيست به جامعه اروپا وارد ميشود،جامعهاي كه به تعبير نويسنده هيچ نشاني از جوامع پيشرفته ندارد و ركود فرهنگي و سكوت هنري در آن بيداد ميكند،در چنين جامعهاي يك هنرمند
به رغم رايدر به محض ورود به اين هتل متوجه يك نوع رازآلودگي و تعليق ميشود،تعليقي كه متعلق به ذات شخصيت صاحب هتل است و حالا گويي از دروديواربر ساكنان هتل ميبارد.
ساكنان آن بايد چيزي فراتر از يك نوازنده باشد و آنها دوست دارند كه رايدر علاوه بر ايجاد فضايي هنري در كسوت يك ناجي اجتماعي هم ايفاي نقش كند و همين امر به سردر گميهاي او دامنه بيشتري ميبخشد.
كازوئو ايشي گورو در رمان«تسلي ناپذير» هنگامهاي از قدرت ساخت فضاهاي بيروني و داخلي را ايجاد كرده است، به گونهاي كه ميتوان از فضاي داخلي هتل «گوستاو» به عنوان شاهكار فضاسازي داخلي نام برد.
رايدر به محض ورود به اين هتل متوجه يك نوع رازآلودگي و تعليق ميشود،تعليقي كه متعلق به ذات شخصيت صاحب هتل است و حالا گويي از در و ديوار بر ساكنان هتل ميبارد. ايجاد فضايي شبه پليسي در داخل هتل و پيوند آن با روان اغلب شخصيتها يكي ديگر از نكات بارز اين اثر است،نكتهاي كه زماني طولاني خواننده را به دنبال خود ميكشد، بدون آن كه او احساسي از خستگي داشته باشد. عنصر تخيلي كه پيشتر به آن اشاره شد دريكي از زيباييهاي رمان«تسلي ناپذير» عدم رعايت چارچوبهاي متداول در نويسندگي است و ايشي گوروظاهرا براي دست يافتن به آن به همه موفقيتهاي پيشين پشت پا زده و سعي نكرده كه صلابت خود را به قيمت كنار گذاشتن تجربه حفظ كند. كار ايشي گورو نمادي گسترده دارد.به گونهاي كه او به راحتي يك دنياي منسجم را با استادي تمام از هم تفكيك ميكند و مجددا از زاويهاي ديگر پيوند ميدهد،كاري كه در سراسر اثر ساري و جاري است. يكي از زيباييهاي رمان«تسلي ناپذير» عدم رعايت چارچوبهاي متداول در نويسندگي است و ايشي گورو ظاهرا براي دست يافتن به آن به همه موفقيتهاي پيشين پشت پا زده و سعي نكرده كه صلابت خود را به قيمت كنار گذاشتن تجربه حفظ كند.
خوانندهاي كه ميخواهد رمان«تسلي ناپذير» را براي اولين بار بخواند بايد بيش از هر مورد ديگر به نحوه ساختن فضا و پيوند آن با عنصر ساخت شخصيتها توجه كند،نكتهاي كه در فضايي چون هتل به اوج خود رسيده است.
وجه كسالتآوري كه بسياري از منتقدان به آن اشاره كردهاند نكتهاي است كه بايد به صحت آن راي بدهيم، اما اين نكته را هم بايد مد نظر قرار داد كه بخش عظيمي از خستگيها به عمد ساخته و پرداخته شدهاند و جزئي از پيكره اثر به حساب ميآيند.