:در روزهاي اخير خبرهاي خوشحال كننده اي از دنياي ادبيات شنيده ايم. انتشار قطعي يا قريب الوقوع تازه ترين كتابهاي چند نفر از منتقدان ادبي ، شاعران و داستان نويسان بنام از جمله محمدرضا شفيعي كدكني ، ضيائ موحد، محمد حقوقي ، قيصر امين پور، نادر ابراهيمي ، اميرحسين فردي ، سيدمهدي شجاعي ، سهيل محمودي و...از خبرهايي بود كه طي روزهاي اخير در خبرگزاري ها و مطبوعات بازتاب داشت. به عبارت ديگر تابستان امسال تابستان پررونقي براي ادبيات ماست و با وجود همه گلايه ها و پستي و بلندي ها، شاعران و داستان نويسان و منتقدان ايراني همچنان به عرضه ، انتشار و خريد و مطالعه آثار خود اميد دارند و اين بازار از رونق و گرمي نيفتاده است. حوزه ادبيات كشور مدتي بود در ركود و خموشي به سر مي برد و آنچه بيشتر به گوش مي رسيد دلخوري از وضع موجود بود؛ اما رفته رفته به ميدان آمدن بزرگان اين عرصه و چهره هاي شناخته شده و تاثيرگذار اين ركود را مي شكند و جنب و جوشي به اين بازار بي سودا مي دهد. هفته گذشته برگزاري نشست رونمايي تازه ترين رمان سيدمهدي شجاعي به يكي از خبرهاي اصلي و برجسته صفحات اول بسياري از روزنامه ها تبديل شد. بررسي ارزش هاي فني و ضعف و قوت اين كتاب ، بحث مفصل و جداگانه اي مي طلبد، اما آنچه در اين نوشته به آن مي پردازم ، اصل همين بازتاب و توجه است. در هياهوي اخبار و گزارش هاي سياسي و اقتصادي در جامعه اي كه از بيماري سياست زدگي رنج مي برد، تيتر شدن موضوع كتاب (از سوي هر نويسنده اي با هرگرايش سياسي و فكري) و توجه جامعه به سمت ادبيات اتفاق فرخنده اي است. در سالهاي اخير كمتر به ياد داشته ايم كه انتشار كتاب يك نويسنده به خبر برجسته روزنامه هاي كشور تبديل شود؛ اما آنچه هفته گذشته و به مناسبت رونمايي كتاب شجاعي روي داد اين طلسم را شكست و همين بن بست شكني ، في النفسه ارزشمند و قابل ستايش است.