کتاب :: درباره كتاب نقاشی و زندگی «فريدا كالو»اثر كتوفون وابرر
درباره كتاب نقاشی و زندگی «فريدا كالو»اثر كتوفون وابرر
13 شهريور 1389
مطاله كتابهاي زندگينامه يا سرگذشت انسانهاي مشهور به قلم ديگران،هميشه ميتواند يكي از لذتهاي علاقهمندان به كتابخواني باشد.چهاينكه خوانش چنين آثاري باعث ميشود با روحيات و شخصيت و راز موفقيت ديگر گونههاي بشري و همينطور رسوم و فرهنگ و تاريخ ساير قومها و ملل جهان آشنا شوند.كتاب حاضر،مروري كوتاه است بر زندگي پُرفراز و نشيب يكي از نامتعارفترين و البته محبوبترين زنان نقاش جهان،«فريدا كالو».او زندگي دردناكي داشت كه همواره اين غم و اندوه ناشي از زندگي سختش را در تصاوير جذاب و رنگارنگ تابلوهايش متجلّي ميكرد.فريدا در نوجواني سلامتياش را طي حادثهاي از دست داد و پس از آن تا پايان عمر،هرگز نتوانست دوباره سالم و قوي باشد و هميشه از تبعات و ضعفهاي ناشي از آن حادث رنج بُرد.او در مكزيك به دنيا آمد و همانجا زندگي كرد و مُرد.وي چنان تعلق خاطري به كشورش داشت كه ميگفت:«زمين براي من مكزيكو است.» فريدا اوايل دهه 80 به واسطه خودنگاريهاي فوقالعادهاش كشف شد و در مدت كوتاهي به شهرت رسيد كه اين شهرت تا پايان عمر همراهش بود.«ديهگو ريورا»،همسر فريدا،كه از نقاشان بنام مكزيك بود،درباره فريدا مينويسد:«او اولين زن در تاريخ هنر است كه با صراحت، بيرحمي و بدون ملاحظه به موضوعاتي ميپردازد كه تنها زنان با آنها برخورد ميكنند.»
فريدا در كارهايش بهنوعي فمينيسم و نقاشي را در هم ميآميخت تا از اين طريق به تصويري از واقعيت خود برسد.از اينرو وقتي«آندره برتون» در ملاقاتش با فريدا،او را سوررئاليست خواند،فريدا با آن موافقت نكرد و گفت:«من رئاليسم خودم را ميكشم.»
در فصل نخست اين كتاب جمعوجور،زندگينامه كوتاهي از سير حوادث و انديشهها و نقاشيها و سرانجام مرگ فريدا در سال1954 آمده و لابهلاي متن شرح زندگياش،تصاوير مستند و سياهوسفيدي از او،همسر،خانواده و دوستانش قابلمشاهده است و در فصل دوم با عنوان«تابلوها»،تصاوير رنگي سيوپنج تابلو از بهترين كارهاي فريدا با شرح و تفسير و معنا و مفهوم هر تابلو،نام نقاشي و اندازه و محل نگهداري آن چشمنواز است.رويا يا تختخواب،دو فريدا،خودْپرتره با ميمون،خودْپرتره با موهاي بُريده،من و طوطيهايم، بياُميد،گوزن كوچك،درخت اُميد قوي بمان و ديهگو و من،نام برخي از تابلوهايي است كه ميتوانيد در اين مجموعه مشاهده كنيد.نكته جالب آنكه سير تكويني اين تابلوها نشان ميدهد چگونه او از هنرجويي ساده به نقاشي بزرگ تبديل شده كه در زمان زندگياش، پيكاسو،اينيشتن و آندره برتون را مجذوب خود كرد و امروز در تمام دنيا مورد توجه است و حتا موزهاي بهنام«فريدا كالو» در مكزيكوسيتي ثبت شده است.امروزه به اين نقاش، عنوان«نقاش دردها»را دادهاند كه بهنظر،كار او را محدود ميكند.فصل نهايي كتاب به سالْشمار زندگي فريدا كالو اختصاص دارد.
اين كتاب ميتواند براي هنرجويان نقاشي و علاقهمندان به هنرهاي تجسمي، بهعنوان كتابي ارزشمند تلقي شود كه آنها را با مهمترين وقايع فرهنگي،هنري،تاريخي و سياسي مكزيك و يكي از نامآورترين چهرههاي شناختهشده در عرصه هنر نقاشي آشنا ميكند. جالب است بدانيد بر اساس زندگي و شخصيت اين نقاش مكزيكي،فيلمي سينمايي هم به نام«فريدا»(Frida)ساخته شده كه دو جايزه اُسكار در رشتههاي بهترين موسيقي و بهترين چهرهپردازي و بافت مو را كسب كرده است.
در صفحه پنجاهوچهارم كتاب و شرح تابلو خودْپرتره با موهاي بُريده ميخوانيد:«زماني دوستت ميداشتم به خاطر موهايت.حالْ كه كچل هستي،ديگر دوستت ندارم.»اين مصرعي از يك ترانه محلي مشهور است.ديهگو موهاي فريدا را دوست داشت.فريدا بعد از جدايي از ديهگو موهايش را بُريد.زن كچل براي فريدا مساوي با مرگ بود.در نوجواني بعد از تصادف وقتي در بيمارستان بستري بود،در نامهاي چنين نوشت:«كچلي(مرگ)به سراغ من نيامد.»