اخیراً كتاب امید و دلواپسی، خاطرات سال 1364 آقای هاشمیرفسنجانی را خواندم. كتابهای خاطرات سالهای قبل وی را قبلاً خوانده بودم. اما نوشتههای این سال به دلایل مختلف خواندنیتر از گذشتهها بود. اصل اینكه آدمی در اندازهی هاشمیرفسنجانی در آن روزهای پرمشغله كه عملاً همهكاره كشور بعد از امام بوده است، چند خطی هم كه شده حوادث مهم را یادداشت میكرده، كاری است كارستان. سه محور اصلی در این برهه تاریخی وجود دارد. یكی مساله جنگ كه هاشمیرفسنجانی فرماندهی آن را داشته است. مساله اختلاف سپاه و ارتش و تلاشهای نسبتا ناكام هاشمیرفسنجانی برای هماهنگی آنان كه در بسیاری از موارد به عدم موفقیت در جنگ منجر میشده، از موارد آزاردهندهی تاریخی خواهد ماند. محور مهم دیگر خاطرات هاشمیرفسنجانی مربوط به انتخابات دور دوم ریاستجمهوری آیه الله خامنهای است. از یكسو عدم علاقهمندی رئیسجمهور به انتخاب مهندس موسوی به عنوان نخستوزیر و از سوی دیگر اصرار امام بر این كار و تلاشهایی كه هاشمیرفسنجانی انجام میدهد كه نهایتاً به عدم رضایت امام و اعلام نخستوزیری مهندس موسوی منجر میگردد. مساله انتخاب آیه الله منتظری به قائممقام رهبری توسط خبرگان رهبری و نگرانی از مخالفت روحانیون سنتی و نهایتاً انتخاب ایشان به این پست و اعلام آن هم یكی از ماجراهای سال 64 است. البته پیدا كردن امكانات نظامی در غربت آن روزهای جنگ و سفرهای مهم هاشمی رفسنجانی به ژاپن و كره و چین و سوریه و لیبی هم قابل توجه است. بیشك خاطرات هاشمیرفسنجانی كه در سه دهه گذشته در مركز تصمیمگیری و قدرت بوده است، مهمترین مرجع تاریخ 30 سال گذشته خواهد بود. آقای هاشمی به دلیل اهمیت مسائل آن سالها، قبل از چاپ یك نسخه از آن را به دفتر امام و یك نسخه را به دفتر رهبری داده است. لابد آنها هم نظراتی دادهاند. شنیدهام قسمتهایی از آن را هم حذف كرده است.