کتاب :: درباره رمان «تروريست خوب» نوشته دوريس لسينگ
درباره رمان «تروريست خوب» نوشته دوريس لسينگ
6 شهريور 1389
بهرغم نامي كه بر پيشاني دارد، نمايشي از فروپاشي آرمانهاي ايدآليستي در برابر واقعيتهاي يك نظامِ سست و بيپايه و اساس است. اين رمان بلند داستانِ زندگي گروهي شبهنظامي چپگراست كه در خانهاي مصادرهاي در جنوب لندن به سر ميبرند. داستان از طريق راوي داناي كل محدود به ذهنِ زني به نام آليس روايت ميشود كه به نوعي سركرده گروه نيز محسوب ميشود. آليس زني است در آستانه چهل سالگي كه در طولِ روايت در برابر واقعيت عريان و بيرحمِ اضمحلالِ آرمانهاي ايدهاليستي خود و نيز روياي بياساسِ عشق به مردي به نام جاسپر قرار دارد.
داستان با تلاش آليس و جاسپر براي يافتن خانهاي كه گروه بتوانند در آن جمع شوند و زندگي تشكيلاتي تازهاي را در پيش بگيرند، آغاز ميشود. توصيفات مربوط به فضاي خانهاي كه درست مانند آرمانهاي گروه در حال فروپاشي و ويراني است و روحيه مادرانه آليس كه با همه قوا و نيرويي كه مدام در حال تحليل رفتن است، ميكوشد خانه را حفظ و سرِپا بكند و از تخريب و فروپاشي آن جلوگيري كند، در تقابل با مبارزات اعضاي گروه قرار دارد. گويا آليس مامن يا حلقه و محل اتصالي است براي آسايش و آرامش اعضاي ديگر؛ كساني كه به سوداي تحقق تمام آرمانهاي خود، هرگونه آسايش و راحتي را از خود دريغ ميدارند. در واقع آليس و جايگاه او در ميان آن گروه چيزي بجز نمادِ برقراري و اميد نيست. او تلاش ميكند خانه برقرار و برپا بماند و اعضاي گروه در آسايشي نسبي به سر ببرند. آنهم به هر قيمتي. اما واقعا چرا آليس تا اين حد خودش را مسئول ميداند؟ آنهم در مقابل شخصيتهايي نظير مري و رگي كه درست در نقطه مقابل آليس قرار دارند!
در حقيقيت و در درون چنين مضموني است كه لسينگ كوشيده به تحليل رفتار و واكنش آدميان در موقعيت بپردازد. آنچه از مري، رگي، جيم، جاسپر، پت، برت و بقيه شخصيتها ميخوانيم تنها توصيف رويدادها در رماني شخصيتمحور نيست. بلكه بازتابي از تحليل و تعمق لسينگ در مسئله روابط ميان آدميان با سرشت سياسي و اجتماعي است آنهم از منظر كسي كه در جريان حركت و مبارزهاي قرار داشته كه سرانجامي جز پوچي و ندامت نداشته است.
از اينرو، يكي از ويژهگيهاي برجسته رمان «تروريست خوب» شخصيتپردازيهاي كمنظير آن و پرداخت و تمركز اثر بر روي تحليل و نقدِ يك رويكرد و نظامِ عقيدتي است و نيز بررسي شرايطي نظير آنچه در سالهاي بينِ دهه 40 تا 80 ميلادي بر اروپا و روسيه حاكم بوده است.
در واقع لسينگ در خلال چنين پرداختي به تحليل و نقد تفكراتِ آرمانگرايانه خود در دورهاي از زندگياش نيز پرداخته است. ضمن اينكه ميتوان اينطور تفسير نمود كه شخصيت آليس و ترديدهاي او نمايشي اعترافگونه از ترديدهاي لسينگ در فاصله ورود به حزب كمونيست نيز هست. لسينگ در «تروريست خوب» نشان داده است كه باور و آرمان چطور ميتواند سايه بر همه وجوه زندگي انسانها بيفكند و چطور تشكيلات حزبي بدل به بتي پوچ و توخالي ميشود.
اما به رغم تمام آنچه گفته شد، موفقيت رمان «تروريست خوب»، تنها محدود به نكاتي كه برشمرده شد نيست بلكه بيش از هرچيز، مديون داستان قوي، خواندني و پركشش آن است كه با محوريت شخصيتهايي كه بسيار خوب توصيف و پرداخت شدهاند، روايت ميشود. اين جذابيت و تصاوير قوي رمان به حدي است كه مخاطب ضمن خواندن رمان در فضاي آن غرق ميشود؛ گويي در برابر پرده نقرهاي قرار دارد. بعد از خواندن «تروريست خوب» آليس، جاسپر و جريانات خانه تشكيلاتي جنوب لندن را هرگز از ياد نخواهيد برد.
اين رمان با برگردان بسيار خوبي از الهه مرعشي و با همت نشر مرواريد در دسترس قرار دارد.