صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    14 آذر 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 1963
    ديروز: 3812
    جمع کل: 30596044
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: درباره سرزمين گوجه‌هاي سبز سومين رمان هرتا مولر برنده جايزه ادبي نوبل
    درباره سرزمين گوجه‌هاي سبز سومين رمان هرتا مولر برنده جايزه ادبي نوبل

    3 شهريور 1389

    سرزمين گوجه‌هاي سبزكتاب سرزمين گوجه‌هاي سبز، سومين رمان هرتا مولر نويسنده روماني- آلماني است كه برنده جايزه ادبي نوبل سال 2009 شد و اولين‌بار در سال 1993 در برلين به‌چاپ رسيد. اين كتاب در ايران نيزبا ترجمه غلامحسين ميرزاصالح از سوي انتشارات مازيار منتشر شد. انگيزه نگارش اين كتاب از آنجا در مولر شكل مي‌گيرد كه يك روز او را از كارخانه تراكتورسازي اخراج مي‌كنند و او روي پله‌هاي كارخانه مي‌نشيند و گريه مي‌كند و همانجا تصميم مي‌گيرد چنين كتابي بنويسد.كتاب سرزمين گوجه‌هاي سبز، در زمينه ادبيات سياسي نوشته شده ونمادي از خفقان است. در پشت جلد كتاب دو چشم سياه ترسيده مي‌بيني، نگاهي وحشت‌زده كه پشت ميله هاست با لب‌هايي خاموش و بسته… داستان جامعه سال‌هاي 60 تا 90 روماني را به تصوير مي‌كشد جايي كه زير سلطه ديكتاتوري ستمگر به نام نيكولا چائوشسكو است و به دستور او شهر پر شده از ماموران مخفي حكومت كه در كوچه وخيابان‌ها پرسه مي‌زنند و هميشه جيب‌ها و دهان‌شان پر است از گوجه سبز. تصوير هولناك ديگر نگهبان‌هايي هستند كه خون گرم حيوانات را مي‌نوشند و حتي ديكتاتورهم به بهانه سرطان خون،مثل خون آشام خون مي‌خورد.جوانان اين جامعه تا حدي زير فشار هستند كه اگر سن‌شان از 25 سال بگذرد و هنوز مجرد باشند بايد به دولت ماليات بدهند.داستان با عده‌اي دانشجو شروع مي شود كه زندگي فقيرانه خود را ترك مي‌كنند ودر آرزوي زندگي بهتر به شهر مي‌آيند، اما آرزوهايشان در شهري كه زير سيطره ديكتاتوري خون آشام است به باد مي‌رود. راوي داستان زن جواني است كه در خوابگاه دانشجويي با سه هم اتاقي‌اش زندگي مي‌كند. آنها هميشه در خفقان و وحشت از رژيم كمونيستي به سر مي‌برند ودغدغه آنها پنهان كردن كتاب‌ها و اشعارشان است چراكه داشتن يا سرودن شعرممنوع بود و جرمش مرگ.آن جوان‌ها نسلي سوخته هستند كه خصوصي ترين مسائل زندگي‌شان زير ذره بين است و مدام مورد بازجويي قرار مي‌گيرند. او دختري روياپرداز است كه با دنيايي از آرزوها به دانشگاه آمده و زبان روسي مي‌خواند اما اسير مرداني مي‌شود كه او را طعمه اميال حيواني خويش قرارمي دهند.بخش دردناك اين رمان آنجاست كه هر يك از دوستان راوي داستان نيز يا راه خيانت به او را در پيش مي‌گيرند يا دست به خودكشي مي‌زنند و گاه هر دو را و او هميشه تنهاست و روز‌به‌روز تنهاتر هم مي‌شود او اسير حكومت پليسي‌اي است. بارها احضار و بازجويي مي‌شود و دست آخر راوي داستان چارهاي جز فرار نمي‌يابد. فرار از سرزمين گوجه‌هاي سبز و فراموش كردن سرزميني كه جز نفرت خاطره‌اي از آن ندارد. سبك نويسندگي مولر،شاعرانه و نمادين است. داستان با سرگذشت لولا آغاز مي‌شود اما در ادامه با آدم‌هاي متفاوتي ادامه مي يابد. مشكل اينجاست كه خواننده در طول داستان به هيچ كدام از شخصيت‌هاي داستان بايد و شايد نزديك نمي‌شود. حتي خود راوي داستان هميشه درهاله‌اي ازابهام است. داستان بيشتر حالت روايت يك زندگينامه حقيقي دارد تا يك داستان خيالي. نويسنده اين رمان داستان سرايي نمي‌كند، براي خواننده قصه نمي‌گويد و او را در رويا فرو نمي‌برد بلكه رويا را از خواننده مي‌گيرد. داستان پر است از تلخي و غم و گويي رهايي از اين غم امكانپذير نيست.تمام داستان به نوعي بازگوكننده دوران كودكي نويسنده است كه زير سلطه ديكتاتوري چائوشسكو بوده و در اكثر كارهاي ادبي خود نيز از آن دوران بسيار سخن گفته است. جملاتي از كتاب: «آيا كسي تابه‌حال پدر خود را انتخاب كرده است؟ هيچ كس از من نپرسيد كه در كدام خانه، دركجا، پشت كدام ميز، در كدام تخت خواب و در كدام مملكت دوست دارم راه بروم، بخورم، بخوابم يا چه كسي را از سر ترس دوست داشته باشم. بچه‌هاي مدرسه نمي‌توانند حتي در مورد چيزي كه به آن مي بالند، جمله‌اي بدون واژه مجبور بودن بيان كنند.آنها مي‌گويند: مادرم مجبور بود كفش جديدي براي من بخرد. خود من همين كار را مي‌كنم. مثلا من مجبورم هر شب از خودم بپرسم كه آيا فردايي خواهد بود؟»

     

     

    شيما اسلامي‌فخر

    تهران‌امروز

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی