کتاب :: نگاهي به رمان «مرگ در آند» اثر ماريو بارگاس يوسا
نگاهي به رمان «مرگ در آند» اثر ماريو بارگاس يوسا
10مرداد 1389
سرزمين هيچكس
رمان «مرگ در آند» بهدلايل گوناگون با اغلب كارهاي يوسا متفاوت است و اين تفاوت با كمي دقت در شيوه روايت و درونمايه اثر قابل درك است. گروهبان «ليتوما» و همكارش تمام تلاش خود را بهكار ميگيرند تا سرنخي از ناپديد شدن سه نفر توريست در كوههاي آند بهدست آورند و همين تلاش آنها آرام آرام پرده از وقايعي هولناك بر ميدارد و... رمان «مرگ در آند» با ضرباهنگي تند شروع ميشود بهگونهاي كه خواننده احساس ميكند با اثري در زمره آثار پليسي مواجه است، اين شيوه آغاز كه ميتوان از آن به عنوان يك تكنيك داستاني غافلگيركننده نام برد در روند داستان دچار تحول ميشود و سويهاي ديگر از دلهره را به نمايش ميگذارد. گروهبان ليتوما در آغاز داستان شخصيتي است كه به هيچ چيز ديگر بهجز انجام وظيفه نميانديشد، او كه به تنهايي مي خواهد ابهت و امنيت از دست رفته منطقه را بازگرداند متوجه ميشود كه در اين بازي تنها مانده وتلاش او به دليل رسوخ نا امني در همه اجزاي اجتماع نه تنها نتيجه نميدهد بلكه باعث تشديد آن ميشود. ماريو بارگاس يوسا در رمان «مرگ در آند» ظاهرا هيچ اميدي به آينده كشورش يعني پرو ندارد، زيرا در اين اثر همه وقايع از اوج شروع ميشوند و به رخوت مي رسند، رخوتي كه ريشه هاي تاريخي دارد و به هيچ عنوان نميتوان با آن مقابله كرد. وسا با زيركي تمام حس قدرتطلبي سران درجه اول كشور پرو و نقش آنها در ايجاد ناامنيها را مورد كنكاش قرار ميدهد، در اين اثر سران قدرت و مبارزان مدعي آزادي و آزادگي به يك شكل حيثيت كشور را پايمال ميكنند و طبيعي است كه در اين گير و دار افرادي وظيفهشناس چون ليتوما تنها بمانند چراكه مبارزان گروهي چريكي تحت عنوان «راه درخشان» در ظاهر براي مبارزه با حكومت در پيچ و خم كوههاي آند هر كه را كه دست شان برسد بهگونهاي وحشيانه تيرباران ميكنند و شعار انسان دوستي سر ميدهند. اين گروه كه در تفكر اوليه دچار تناقض است در عمل همان كاري را انجام ميدهد كه به اشكال ديگر توسط حكومت انجام مي شود، كاري كه به هيچ عنوان نميتوان از آن هيچ برداشت ديگري بهجز آرزوي قبضه قدرت داشته باشيم. يوسا در «مرگ در آند» عمده تمركز وقايع داستاني اش را بر مكاني گذاشته كه منشا پيدايش افسانههاي غرورانگيز است، مكاني كه هم اكنون در سيطره تضادها گرفتار است و گروه چريكي راه درخشان به گونهاي و حكومت به گونهاي ديگر در پايمال شدن زير ساخت هايش دخيل هستند. دنياي «مرگ در آند» دنياي وارونه همه اجزاي بشري است و يوسا كوشيده است كه جايگزين شدن ضدارزشها با شعارهاي رنگارنگ ارزشهاي انساني را به باد انتقاد بگيرد. نكته جالب توجه در «مرگ در آند» وجود لايههاي متعدد داستاني است كه همراه با وقايع گوناگون يكي يكي كنار ميروند و پرده از رازهايي ميگشايند كه سخت هراسآور است. يوسا در اين اثر مرثيه هميشگي كشورش را سروده و عقبگرد دهشتناك يك جامعه به عصر حجر را مورد ارزيابي قرار داده است. در اين اثر گروه راه درخشان كه اعضاي خود را از ميان دهقانان و افراد فرو دست جامعه انتخاب مي كند و همواره در تلاش است كه قدرت خود را هم به همين قشر نشان بدهد و بر همين اساس شاهد جنايتهايي هستيم كه يك گروه به ظاهر مبارز، عليه قشري كه از آن برخاسته انجام ميدهد. همان گونه كه روايت رمان «مرگ در آند» از سادگي به پيچيدگي ميرسد درونمايهاش هم از يك واقعه به ظاهر كوچك به مصيبتهاي بزرگتري ميانجامد كه تعليقي پيچيده در هراس و لذت را براي خواننده رقم ميزند. رمان «مرگ در آند» داراي لحظاتي تاثيرگذار است كه ممكن است براي هميشه در ذهن خواننده باقي بمانند، صحنه هايي مانند قتلعامهاي گروه« راه درخشان» و توصيف وحشت دو توريست فرانسوي كه تا آخرين لحظه مرگ را باور نمي كنند حسي از نفرت ايجاد ميكند كه نويسنده بر آن تاكيد دارد. ناامني و وجود هراس هاي گوناگون در جامعهاي كه حرف اولش را گروهي بيمنطق مانند «راه درخشان» و حكومتي بيتفاوت ميزند باعث مي شود كه «ليتوما» در آغاز رمان، انگشت اتهام ناپديد شدن افرادي در كوههاي آند را بهسوي افرادي از قشر فرودست و گروه «راه درخشان» نشانه برود. اين مسئله نشان ميدهد كه در چنين جامعهاي همه افراد متهمند مگر آن كه خلافش ثابت شود و نيرويي موثر چون گروهبان ليتوما هم اين بههمريختگي توازن اجتماعي را دريافته است. رمان «مرگ در آند» برخلاف عقيده بسياري از منتقدان بر آن نيست كه ارزشهاي افسانه گون قوم «اينكا» به عنوان پشتوانه معنوي فرهنگ كشورهاي آمريكاي لاتين را نفي كند، بلكه بر آن است كه شكل امروزين آن را به سخره بگيرد. يوسا بر اين باور است كه اگر قوم اينكا بر اساس يك آيين اجدادي يك انسان را در هر سال قرباني نيروهاي مافوق طبيعي ميكرد، امروزه هر تنابندهاي در پرو به خود حق ميدهد كه بدون اعتقاد به چيزي ديگران را قرباني مقاصد خويش كند. رمان «مرگ درآند» با تمام زيادهگوييهايش رماني چندوجهي است كه هر شخصيتي در آن داراي ماجرايي جداگانه است، ماجرايي كه در نگاه نخست بيارتباط با كليت رمان است، اما با پيشرفت كار به جزئي جداييناپذير از پيكره اصلي تبديل ميشود. «مرگ در آند» متعلق به سرزميني است كه ظاهرا از آن هيچ كس نيست،اما مشتاقان به ظاهر سينه چاكي دارد كه براي آباد كردن خانه خود روز به روز ويرانترش ميكنند.