شعر طبيعت و عشق
رمان «بلنديهاي بادگير» اثر اميلي برونته يكي از آثار پر طرفدار ادبيات كلاسيك محسوب ميشود و چاپهاي متعددش در سراسر جهان هنوز هم طرفداراني دارد.
محبوبيت رمان «بلنديهاي بادگير» به خاطر ساخت و ساز در تكنيكهاي داستاني نيست بلكه به خاطر سادگي بيش از اندازه است.
«بلنديهاي بادگير» راوي ماجرايي است كه امروزه به عنوان يك موضوع پيش پا افتاده به آن نگاه ميشود و كتابهايي از اين دست به عنوان كتابهاي بازاري مطرحاند؛ اما نوع نگاه برونته در اين كتاب به گونهاي است كه به شدت در ذهن خواننده رگهاي از حس باور ايجاد ميكند، باوري كه باعث جاودانه شدن يك نويسنده شده است.
اميلي برونته به عنوان يكي از پيروان مكتب رمانتيسيسم در تنها اثرش به زاويهاي ديگر از شخصيت يك زن نگاه كرده است، نگاهي كه امروزه به عنوان يك سويه تاثيرگذار اجتماعي به لحاظ فهم منطقي شخصيت زنان، مورد پذيرش پژوهشگران اين حوزه قرار گرفته است.
رمان «بلنديهاي بادگير» با تمام سادگيهايش داراي وجوهي نمادين است كه در نوع خود قابل مطالعهاند، به عنوان مثال بلنديهايي كه در اين اثر به آنها اشاره ميشود نمادي از بيحفاظ بودن محيط خانوادهاي است كه هرگز نميتوانند خود را از شر بادهايي كه همواره زندگيشان را تهديد ميكند رهائي بخشند.
عنصر بلنديها در اين اثر حكايت آشفتگي اهل خانهاي است كه معماري رمان بر محور آنها ساخته شده است، خانوادهاي كه بيشباهت به خانواده خود نويسنده نيست.
يكي از نكات قابل توجه كه اغلب منتقدان به آن اشاره داشتهاند وجه بسيار درخشان استفاده از عنصر تصويرسازي در «بلنديهاي بادگير» است، عنصري كه باعث شده است تا كنون دهها فيلم سينمايي و تلويزيوني بر اساس آن ساخته شود.
اوج هنر تصويرسازي در اين اثر به گونهاي است كه فضا و بسياري ديگر از عناصر حسي به شخصيتهاي داستاني تبديل شدهاند، يعني اين كه اميلي برونته به خوبي توانسته است از اين منظر حال و هواي روحي آدمهاي داستانياش را به گونهاي موثرتر ارائه دهد و به اعماق وجود آنها سرك بكشد. رمان «بلنديهاي بادگير» به دلايل گوناگون در رديف آثار
درگيري انسان با طبيعت قرار ميگيرد اما برونته به طور مستقيم به اين امر اشاره نكرده و عصيان طبيعت را با عصيان دروني شخصيتها در يك رديف قرار داده و از آن به زيباترين وجه استفاده كرده است.
رمان «بلنديهاي بادگير» از جمله آثاري است كه تا كنون توانسته است هم با مخاطب عام و هم با مخاطب خاص ارتباط برقرار كند، اين اثر براي خوانندگاني كه به دنبال يك خط سير معمولي و به دور از تكنيكهاي داستاني هستند اثري خواندني و لذتبخش است زيرا داستاني عاشقانه را روايت ميكند كه درست طبق سليقه خواننده كتابهايي از اين دست پيش ميرود و پايان مييابد اما اين قضيه همه درونمايه اثر را در بر نميگيرد.
نكته بسيار جالبي كه در مورد رمان «بلنديهاي بادگير» وجود دارد اين است كه اميلي برونته به دليل محدوديتهاي اجتماعي زنان در جامعه انگليس مجبور شد اثرش را براي اولين بار با نام مستعار و البته مردانه «اليس بل» به چاپ برساند، نسخهاي كه به تازگي در يك حراجي شهر لندن با قيمت قابل توجه 225 هزار دلار به فروش رسيد.
رمان «بلنديهاي بادگير» طبق نظرسنجي چند موسسه معتبر جهاني يكي از پر خوانندهترين آثاري است كه تا كنون منتشر شده است، رماني كه به اشكال گوناگون ميتوان از آن به عنوان نمايندهاي شايسته از ادبيات قرن نوزدهم نام برد.
آن گونه كه پيداست اميلي برونته «بلنديهاي بادگير» را در سنين بيست تا بيست و پنج سالگي نوشته است، اين نويسنده كه از دوران كودكي با بيماري سل دست و پنجه نرم ميكرد در سن سي سالگي از دنيا رفت اما با تنها اثرش توانست نام خود را در عالم ادبيات جاودانه كند.
اميلي برونته كه در خانوادهاي اهل فرهنگ به دنيا آمد و شانس اين را داشت كه در فرصتي بسيار اندك با ادبيات و اسطورههاي اروپا آشنا شود اما عمر كوتاهش مجالي به او نداد تا از همه تواناييهايش در امر خلق آثار بزرگتر استفاده كند.
رمان «بلنديهاي بادگير» نخستين بار در سال 1847منتشر شد و اميلي برونته توانست سركشيهاي انسانهاي هم عصرش را با سركشيهاي طبيعت پيوند بزند و اثري پديد بياورد كه هميشه براي خواندن مناسب باشد.
اميلي برونته در خانوادهاي به دنيا آمد كه همگي اهل ادبيات بودند. خواهرانش يعني «شارلوت برونته» و «آني برونته» به ترتيب با رمانهاي ماندگاري چون «جين اير» و «آگنس گري» در عالم ادبيات حضوري هميشگي دارند.
اشاره به اين موضوع شايد خالي از لطف نباشد كه اثر مورد بحث تا كنون به لحاظ فروش در صدر آثار عاشقانه جهان قرار داشته و توانسته است كه از اين منظر در سطح آثاري چون «غرور و تعصب» نوشته جين آستين، «رومئو و ژوليت» اثر ماندگار ويليام شكسپير و «برباد رفته» اثر مارگارت ميچل قرار گيرد. طبق يك نظرسنجي جديد معلوم شده است خوانندگاني كه تا كنون موفق به خواندن «بلنديهاي بادگير» شدهاند بيش از هر مورد ديگر به وجه شاعرانه اين اثر اشاره دارند كه البته اشاره بسيار درستي است زيرا زبان اميلي برونته در اين اثر زباني كاملا شاعرانه است، زباني كه در روند پيشرفت رمان استحكام بيشتري پيدا كرده و اين گونه به پايان رسيده است: «... در ميان گورهاشان درنگ كردم، زير آسمان بيآزار و به پروانگان چشم دوختم كه لابلاي برگ و پونههاي بيشه پرپر ميزدند و به سنبلهاي كوهي چشم دوختم و به بادهاي ملايم گوش دادم كه لاي علفها نفس ميكشيدند و در عجب ماندم كه چگونه هر كسي ميتواند به خواب ناآرام بينديشد براي خفتگان خاك آرام».
تازهترين چاپ از «بلنديهاي بادگير» به تازگي با ترجمه نگار غلامپور توسط نشر روزگار عرضه شده است.
|