«مديريت كوروش بزرگ» اثر گزنفون عنوان كتابي است كه به كوشش دكتر محمدابراهيم محجوب به فارسي ترجمه شده است. پيتر دراكر معتقد است كه اين كتاب نخستين و بهترين كتاب در زمينه مديريت و رهبري است كه فرازهايي از سخنان كوروش را دربردارد.\
آشنايي چون كوروش كه همواره در نخستين صفحههاي كتابهاي تاريخمان با نام او آشنا شدهايم، درباره كشورگشاييهايش خواندهايم، از پهناوري سرزمينمان در دوران پادشاهياش به خود باليدهايم ولي كمتر از چگونگي مديريتش سخن به ميان آوردهايم. كمتر بر آن بودهايم كه بياموزيم از پندار و گفتار و كردار مديري كه به گفته ويل دورانت اداره يكي از خوش ادارهترين دولتهاي همه دورههاي تاريخي را بر دوش داشته سخني بگوييم.
پيتر دراكر اين كتاب را نخستين و هنوز بهترين كتابي ميداند كه در زمينه رهبري به نگارش درآمده است. در اين كتاب، پدر مديريت نوين، تعريف نويني از رهبري و مديريت ارايه ميدهد، به اين معني كه رهبري يعني رساندن افراد به اوج شايستگي. كوروش بزرگ باورمند است كه «اگر بتوانيد با دامن زدن به همكاري افراد براي رسيدن به هدفهاي مشترك، بدگمانيهاي ميان آنها را كاهش دهيد، تفاوت آنها، بيشتر نيروزا خواهد بود تا تنش زا».
به باور كوروش توانافزايي كاركنان را ميتوان در جايجاي گفتار و كردار او يافت. وي به افرادش ميگويد: شما بينديشيد، من هم نظرم را ميگويم» و يا در جايي ديگر رابطه دوسويه خود و افراد زيرفرمانش را اين گونه تعيين ميكند «شما بايد چشم از من برنداريد تا ببينيد آيا به آن چه ميگويم عمل ميكنم يا نه. من نيز شما را زير نظر دارم تا هر كدام را كه شايسته بزرگداشت بوديد گرامي بدارم» و شايد بتوان سخن را در اين مورد كوتاه كرد و به سرچشمه آزادمنشي رهبري او اشاره كرد و باور داشت «بردگي شايسته انسان نيست.»
امروزه كشورمان چه بسيار نيازمند آموختن شاه كليدهايي است كه سرزمين پهناور پارسيمان را ساخت. شاه كليدهايي مانند سختكوشي و نهادينه كردن فرهنگ كار، شايسته است كه كار را به شيوه كوروش ارج نهيم و سخنش را به گوش گيريم كه «هرگز هنگام شام لب به خوراك نميگشودم مگر اين كه در درازاي روز چنان كار كرده باشم كه شايسته خوردن باشم. حتي اسبانم براي دريافت علوفه بايد عرق ميريختند» و اين كه «هموراه آروز داشتهام هيچ كسي در سپاه من دست به خوراك دراز نكند مگر اين كه به فراخور آن كوششي كرده باشد.»
جاي بسي شادي است كه گزنفون تاريخنويس باستان گوشههايي از گفتهها و كارهاي كوروش بزرگ را، اگر چه بسيار اندكتر از آن چه بايد، به نوشته درآورده است. اين گنجينه پر ارزش بارها و بارها به زبانهاي گوناگون و با ويرايشهاي متفاوت در دسترس جهانيان قرار گرفته است. دكتر محجوب مترجم اين كتاب معتقد است كه آشنايي با شيوه مديريت كوروش بزرگ از هر نظر آموزنده است. نخست اين كه او به هر حال نخستين مدير برجسته ديواني كشور ماست. ما در هر سازماني كه بخواهيم كار كنيم، نخست بايد پيدا كنيم كه آن سازمان چگونه فرهنگي دارد و چگونه پا گرفته است. كوروش يكايك جنبههاي امروزين رهبري را در نظر داشته و دنبال ميكرده است.
بنا به دانش مديريت امروزي، مدير نيز مانند رهبران نظامي سه دغدغه اصلي دارد، تعريف هدف، طراحي استراتژي شايسته و اجراي آن براي رسيدن به هدف و توزيع دستاوردها كه عملكرد كوروش هخامنشي نشان ميدهد او در هر سه جنبه موفق بوده است. كوروش هدفهايش را جوري تعريف ميكرد كه هر يك از افراد، گروهها، طوايف و اقوام باور ميكردند هدف او هدف خودشان است.
محور اصلي اين كتاب، نوشته تاريخي گزنفون است كه تا كنون دست مايه تقريبا تمام مورخان علاقهمند به شرق بوده است. «لاري هدريك» ويراستار اصلي كتاب افسر بلندپايه پيشين نيروي هوايي ايالات متحده است كه طبعا از ديد يك رهبر نظامي به سرنوشت كوروش نظر داشته و به همين تناسب آن را ويراسته است اما مترجم كوشيده با توجه به تاريخهاي ديگر، هر جا كه لازم بوده مطالبي به شكل پانويس در تكميل برداشتهاي هدريك در صفحات مربوطه بياورد.
مترجم كتاب «مديريت كوروش بزرگ» باورمند است كه در ويرايش اين متن تاريخي، محور داستانگويي گزنفون را پيراسته و بخشهايي را كه در گذر زمان زنگار بستهاند كنار گذاشته است. همچنين در نوشتن اين نسخه كوروش، ترجمه سال 1906 «هنري گراهام داكينز» را مبنا قرار داده است و داستان گرنفون را به زباني واگو كرده كه دانشجويان و حرفهايهاي ميدان كسب و كار به آساني آن را دريابند.
افزون بر اين، با گذاشتن عناوين فرعي در برشهاي مناسب، آن دسته از اصول رهبري را كه كوروش ميآموزاند يا در لابهلاي كردارش به چشم ميخورد، آشكار كرده است. عنوانهاي نوبت فصلهاي كتاب را نيز با اين نيت برگزيده است كه نشانه راه باشد.
مترجم كتاب براي اين كه اثر پندهاي كتاب را پر رنگتر كرده باشد در چند نقطه، روايت را اندكي كش داده و در بافت نقشهها، سر نخهاي رها را گره زده است. همچنين با بهرهگيري از تورات عزرا، برخي مطالب را به سرگذشت قهرمان گزنفون افزوده است كه بيان ميدارد چگونه كوروش بزرگ عبريان را از زندانهاي بابل آزاد كرد و نام برخي از شخصيتهاي گزنفون را اندكي تغيير داده تا آسانتر تلفظ شوند و در يادها بماند.
در روايت اصلي، كوروش عموما در مركز توجه است ولي گزنفون قهرمان خود را با سوم شخص ياد ميكند و از خواندن ذهن وي براي ما سخت دوري ميجويد. مترجم تصميم گرفته است داستان را از زبان اول شخص بيان كند كه اين شيوه به وي كمك ميكند پيچيدگيها و نازوكيهاي شخصيت كوروش را بيش از آن چه در روايت اصلي آمده وابشكافد.
دكتر فريبا لطفي مدير عامل انتشارات فرا معتقد است كه مديران امروز ايران زمين كه پاسدار دستآوردهاي گرانقدر كوروش هخامنشي و بسياري ديگر از بزرگان اين سرزمين گرانمايهاند، چون كوروش با پروردگار خود پيمان بنديم كه «شايسته آفرينش» باشيم و چنان به مديريت كوچه كوچههاي اين كشور پهناور بپردازيم كه در پايان بتوانيم سرافرازانه بر خود بباليم كه بر پيمانمان استوار ايستاديم.
فرازهايي از كتاب «مديريت كوروش بزرگ» از زبان پدر مديريت نوين: - رهبري يعني رساندن افراد به اوج شايستگي. - بايد تعيين كني هر كس به تو خدمت ميكند روان شاداب و جسم سالم دارد. - با ايزدان پيمان بسته بود در امپراتوري پارس ستم و دروغ نباشد. - اين بود وظيفه من: خلق انگيزه براي دستيابي به هدفهاي والا در كنار رسيدن به هدفهاي فردي. - انسان گاه از خشم خويش آسيبي ميبيند كه هيچ دشمني قادر به وارد آوردن آن نيست. - سربازي كه فرصت تفكر نداشته باشد همواره سرباز خواهد ماند. - شما بايد چشم از من برنداريد تا ببينيد آيا به آن چه ميگويم عمل ميكنم يا نه، من نيز شما را زير نظر دارم تا هر كدام را كه شايسته بزرگداشت بوديد گرامي بدارم. - ما بايد يكديگر را پيوسته هشدار دهيم تا به جاي خدمت به مردم مانند انگلي در دام رسيدگي به خويش بيفتيم. - از ديگر كارهاي مهمي كه انجام دادم سرعت بخشيدن به گردش اطلاعات بود. - بردگي شايسته انسان نيست. آزادي، سربلندي و بينيازي سه خواسته بزرگ انسان است، خواه پادشاه، خواه برده - من با كوشش خود گيتي را چنان كه ميخواستم سامان دادم؛ نه به زور بازو، به نيروي خرد.
«مديريت كوروش بزرگ» اثر گزنفون با ترجمه دكتر محمدابراهيم محجوب در 195 صفحه و با شمارگان 3000 نسخه با بهاي 45000 ريال به كوشش انتشارات فرا، ناشر مديريت فردا منتشر شده و ميتواند هديه خوبي براي مديران ايران زمين بهشمار آيد.
ایبنا
|