كتاب «جنسيت در زندگي روزمره» تاليف «ماري هولمز»(جامعهشناس استراليايي) با ترجمه محمدمهدي لبيبي و مقدمهاي از دكتر ناصر فكوري از سوي انتشارات افكار منتشر شد. نگارنده در فرآيند نگارش اين اثر سعي دارد تا اطلاعات مفيدي درباره تحول مفهوم جنسيت در طول زمان و مثالهاي گوناگوني از زندگي واقعي را براي درك موضوعات مرتبط با آن ارايه كند.\
«جنسيت» يكي از مفاهيم بحثانگيز و قابل بررسي در روزگار كنوني و به صورت دقيقتر در جامعهشناسي كنوني دنيا به شمار ميرود. تاكنون كتابهاي متعددي در حوزه جامعهشناسي جنسيت در دنيا تاليف شدهاند كه مفاهيم «مردانگي» و «زنانگي» را تشريح كردهاند. از جمله اين كتابها در ايران ميتوان به كتاب «جامعهشناسي جنسيت» اثر دكتر خديجه سفيري اشاره كرد.
جديدترين كتاب در حوزه جنسيت، كتاب «جنسيت در زندگي روزمره» است كه در راستاي گسترش نگرش انسانها به موضوع جنسيت تاليف شده است.
«ناصر فكوري» در بخشي از مقدمه اين كتاب مينويسد: «در كتاب حاضر؛ جنسيت در كنار روزمرگي، مطرح ميشود. نظريههاي فمينيستي در طول سه دهه اخير از طرف نظريهپردازان و تحليلگران عميقتر نظري "دانا هاناوي" و "ليلا ابولقود" طرح شدند كه ديدگاههاي بسيار روشنتري را هم در رابطه با مفهوم «زن بودن» و هم در رابطه با پيوستار زنبودگي جنسيتي و زنبودگي فرهنگي مطرح ميكردند كه نشاندهنده نوعي گسست با نسل اول متفكران اين حوزه به ويژه با بنيانگذار آن «سيمون دو بووار» مولف كتاب «جنس دوم» است. كتاب در رويكرد عمومي خود عمدتا به مفهوم جنسيت و به صورت خاص به جنسيت زنانه ميپردازد، اما امتياز اساسي آن در اين است كه جنسيت را در قالب روزمرگي و به دور از مثالهاي انتزاعي و مباحث نظري كلگرايانه تحليل و توصيف مينمايند. اين امر ارزش آموزشي كتاب را به شدت بالا ميبرد و آن را به منبعي مفيد براي پرداختن به دو موضوع جنسيت و زندگي روزمره در قالبهايي كه در حال حاضر در جامعهشناسي و انسانشناسي در جهان مورد توجه هستند، تبديل مي كند.»
براساس محتواي اين اثر، تمامي رفتارهاي انسان از جامعه، خانواده به ويژه پدر و مادر متاثر ميشوند. نويسنده اين كتاب به ريشهيابي زيستشناختي و اطلاعات كروموزومي افراد ميپردازد و به اين نتيجه ميرسد كه افرادي كه دچار اختلالات كروموزومياند، در جامعه دچار دردسر ميشوند و جامعه نيز نميداند اين افراد را در شمار چه گروهي به حساب آورد.
دكتر محمدمهدي لبيبي، مترجم اثر در بخشي از مقدمه خود مينويسد: «ماري هولمز در اين كتاب سعي ميكند نقش مهم فرهنگ را در شكلگيري روابط اجتماعي و به ويژه تفاوتهاي رفتاري انسانها نشان دهد. او با ارايه مطالعهاي تطبيقي اين تفاوتها را ريشهيابي كرده و سعي در نشان دادن ريشههاي تاريخي آنها دارد. هولمز بر آن است تا نشان دهد، تصور ما از مفاهيم خاص در طي گذشت زمان دچار تحول ميشود. لذا بايد بپذيريم در زمان حاضر با باورها و اعتقاداتي سروكار داريم كه شايد در گذشته وضعيتي ديگر داشت. او با تاكيد بر نقش رسانههاي جمعي نشان ميدهد كه در دنياي غرب رسانههاي جمعي و به ويژه تلويزيون، سينما و اينترنت بر رفتار زنان و مردان تاثير گذاشتهاند و با ارايه الگوهايي خاص آنها را در جهت تطبيق با ايدهآلهاي رفتاري خود ترغيب و تشويق ميكنند.»
نگرش هولمز انتقادي خوشبينانه است. او معتقد است نظام پدرسالاري خصوصي اينك به شكلي عمومي در آمده و زنان در عرصههاي اجتماعي حضور فعالي پيدا كردهاند كه در كشور ايران نيز شاهد اين تحولات بزرگ هستيم. اينك بيش از نيمي از فضاي دانشگاهها را دانشجويان دختر تحصيل ميكنند و زنان به مقامها و پستهاي مملكتي و سياسي والايي دستيافتهاند.
دكتر لبيبي در بخش ديگري از مقدمه كتاب مينويسد: «هولمز بر نقش پوشش و لباس در دنياي كنوني ما تاكيد زيادي دارد، او نيز مانند بورديو اين مساله را در قالب تمايز مينگرد و تحليلي از روابط بين طبقات در اين زمينه ارايه ميدهد. در اينجا آنچه كه "اشتور" درباره اهميت اين موضوع بيان ميكند، قابل تامل است. "اشتور" معتقد است هدف عمده نمايشهايي كه در آنها لباسهاي زنانه در معرض ديد گذاشته ميشود، با هدف كسب منافع اقتصادي است و از آنجا كه مشتريان اصلي اين نمايشها، افراد طبقه مرفه جامعه هستند، طراحي لباسها با اعتباري كه نام آنها يا نام تجاري حك شده بر روي لباسهايشان دارد، ارزش كالاي عرضه شده را بالا ميبرد. هولمز ميگويد كه بسياري از اين لباسها شايد در اصل تفاوت چنداني با لباسهاي معمولي عرضه شده در فروشگاههاي عادي شهر نداشته باشند.»
«هولمز» در آينده جنسيت، بدنبال آينده تيره و تاريك از انسانها نيست، بلكه او معتقد است عواملي نظير؛ پيشرفتهاي علمي و فنآوري همانطور كه بر تمامي جنبههاي زندگي انسان موثر واقع شدهاند، موضوعي مانند جنسيت را نيز تحت تاثير خود قرار ميدهند.
شروع مباحث اين كتاب از اين نقطه آغاز ميشود كه هر جامعهاي چگونه ميان مردان و زنان تمايز قائل ميشود و آنها را از زواياي گوناگون مينگرد. جنسيت، نشاندهنده تمايزاتي است كه توسط نظام اجتماعي و ارزشهاي حاكم بر آن ساخته ميشود و به اين صورت مفاهيمي مانند زن بودن يا مردن بودن معنا پيدا ميكند.
براي رسيدن به اهداف اين رساله بايد شش فصل اصلي اين نوشتار را مطالعه كنيم. بخش نخست با عنوان «مرد بودن و زن بودن تنها تفاوت جسمي» به شش بخش تقسيم شده است و درباره مباحثي نظير؛ سابقه مردن و زن بودن، نگرش انتقادي و ساختار اجتماعي بدنها، مسايل مهمي را مطرح كرده است.
بخش دوم نوشتار «يادگيري جنسيت و رفتار مطابق با آن در زندگي روزمره» شامل هفت فصل است كه از جمله فصول آن ميتوان به سابقه رفتار جنسيتي، مدلهاي مردانه و زنانه، مقايسه طبقات اجتماعي با يكديگر اشاره كرد.
بخش سوم نيز به مباحث «روابط جنسيتي در زندگي روزمره» با فصولي مانند زنان خشن، تغيير خشونت در روابط جنسيتي و خشونت خانگي پرداخته و بخش چهارم با عنوان «مقاومت در برابر جنسيت در زندگي روزمره» بحث و گفتوگوهايي نظير مقاومت در برابر كليشههاي جنسيتي، مقايسه مخالفتها و اعتراضات، فردگرايي و مخالفتها را انجام داده است.
كتاب با اين سوالات به پايان ميرسد كه آينده جنسيت در دنيايي كه شاهد تحولات بزرگي در زمينههاي علمي و اجتماعي هستيم، چگونه خواهد بود؟ وضعيت مردان و زنان از نظر ايفاي نقشهاي اجتماعي به كدام سمت سوق خواهد يافت؟
چاپ نخست كتاب «جنسيت و زندگي روزمره» در شمارگان 1100 نسخه، 204 صفحه و 50000 ريال از سوي نشر افكار راهي بازار نشر شد.
ایبنا
|