۱۰ خرداد ۱۳۸۷
به منظور بررسي تاثير شاهنامه بر فرهنگ و ادبيات ترك از نظر عناصر اساطيري، داستاني، افسانهاي و تاريخي، كتابي با همين نام در تركيه منتشر شد.
به گزارش ايرنا، كتاب ياد شده از سوي بكير شيشمان و محمد كوزوباش به رشته تحرير در آمده و از سوي موسسه انتشارات اوتوكن، استانبول در ۱۸۴صفحه منتشر شده است.
كتاب از يك مقدمه و دو فصل تشكيل شده است. در مقدمه كتاب پس از اشاره به شاهنامه خوانها در ادبيات ترك از تاثيري كه شاهنامه در ادبيات ترك به ويژه در دوره تكوين ادبيات ديواني بر جاي گذاشته، سخن به ميان ميآيد.
از شاهنامه همچنين به عنوان منبعي بسيار مهم ياد ميشود كه بعضي از نقاط تاريك جنگ ايرانيان و تورانيان را روشن ميكند.
در مقدمه كتاب با اشاره به وجود نامهايي چون بهزاد، جم، بهرام، جمشيد ، فرهاد، خسرو، اسكندر، كيقباد، كيخسرو، قباد، نريمان، شيرين و سياوش در جوامع ترك آمده است اين موضوع نيز نشان ديگري از تاثير شاهنامه بر تركان است.
فصل اول (صص (۱۵-۷۹حاوي ترجمه خلاصهاي از شاهنامه (از آغاز خلقت تا دوره خسروپرويز) است. فصل دوم (صص (۸۱-۱۷۲از ۹بخش تشكيل شده است.
در بخش اول از ماهيت شاهنامه سخن رفته است و در بخشي از آن ميخوانيم: اين تاثير را ميتوان به سه دوره تقسيم كرد، در دوره اول حوادث اساطيري، در دوره دوم داستانهاي قهرماني و در آخرين دوره وقايع تاريخي مورد اشاره قرار گرفته اند. ولي در مشاهده كل اثر، اين سوال پيش ميآيد كه آيا شاهنامه يك متن اساطيري است، يك رزمنامه است، يا يك متن تاريخي به شمار مي آيد؟ البته كه جواب اين سئوال به آساني به دست نميآيد ... (ص.(۸۱ نويسندگان در اين بخش با توسل به آثار نويسندگان و پژوهشگران مختلف چون ناساكلي و محمد آچا كه به تحقيق درباره بعضي اساطير شرقي مبادرت ورزيدهاند نتيجه ميگيرند كه بهتر است شاهنامه به عنوان يك رزمنامه تعريف شود، ولي تعريف اين اثر به شكل داستان افسانهاي اساطيري نيز نمي تواند درست نباشد. (ص(۸۵ در بخش دوم عناصر اساطيري شاهنامه مورد مطالعه قرار گرفته است: در شاهنامه بعضي از عناصر و انسانها ماهيت اساطيري خود را از دست داده اند.
نخستين انسانهاي اساطيري در اين اثر به شكل انسانهاي فوقالعاده و پادشاهاني با عمر دراز به تصوير كشيده شده اند.
عناصر پهلواني شاهنامه در بخش سوم مورد اشاره قرار گرفتهاند كه در راس آنها رستم جاي گرفته است. نويسندگان در اين بخش به مقايسه عناصر پهلواني در شاهنامه و آثاري مانند غريب نامه عاشق پاشا كه از سوي تركان فراهم شده، پرداخته اند.
در بخش چهارم عناصر داستاني شاهنامه از قبيل ديو، كشور ديوها، كوه قاف ،سيمرغ و ... مورد مطالعه قرار گرفته است.
بخش پنجم ساختار نمادين شاهنامه را ترسيم ميكند. از ميان اين عناصر نمادين به ترتيب از اسب (كه مظهر صداقت و وفاداري نسبت به صاحبش است)، افسون و جادوگري (مثلا آشنايي تهمورث با علم جادوگري)، دعا (مثلا سام كه بر اثر دعا صاحب فرزندي به نام زال شد)، فال و فالگيري ( توسل افراسياب به فالگيران)، خضر (به عنوان وزير اسكندر كه همراه با وي دنبال آب حيات مي گشت)، مكرو حيله (افراسياب به شكل يك تاجر در ميآيد و ارجاسب را ميكشد) ، انتقام (مبارزه رستم و افراسياب)، خواب و تعبير خواب (خواب ديدن ضحاك) صحبت به ميان آمده است.
در بخش ششم از بعضي عرف و عادات و اعتقادات ايرانيان كه در شاهنامه مورد اشاره قرار گرفته، سخن به ميان آمده است.
از ميان اين عرف و عادات كه بيشتر در ميان تركان نيز ديده ميشود، نامگذاري (مثلا وقتي رودابه با زحمت و درد بسيار از زادن فرزند فارغ مي شود لفظ رستم بر زبان خود جاري ميكند كه در مفهوم رهيدم و يا نجات يافتم است)، عزاداري (وقتي منوچهر درگذشت مردم ايران ماتم گرفتند و مشغول عزاداري شدند)، پرچم كه نماد موجوديت و استقلال هر ملت است و نزد همه مقدس است (درفش كاوه آهنگر)، اعياد ( ازجمله عيد نوروز و جشن سده)، دين و اعتقاد (از جمله دين مزدك)، دعا براي نجات از گرفتاري ها، خوشگذراني و سرگرمي ها، هديه و جشن نامزدي مورد مطالعه قرار گرفته است.
ردپاي تاريخ انبيا (طوفان نوح، نجات حضرت موسي از دست فرعون، قصه حضرت يوسف، داستان حضرت ابراهيم و نمرود، ... ) را ميتوان در بخش هفتم ملاحظه كرد.
در بخش هشتم روابط ايران - توران از منظر شاهنامه بررسي شده است.
نويسنده معتقد است فردوسي شاهنامه را براساس مليت گرايي فارس استوار ساخته و بدين جهت همسايگان ايران اعم از ترك، عرب و يوناني را وابسته به ايران ميدانست و ميگفت كه همه آنان از نسل و تبار ايرانيان آمده اند.
در اين بخش از مبارزه بيامان دو ملت كه گاهي به پيروزي يكي و شكست ديگري ميانجاميد، سخن رفته است.
آخرين بخش فصل دوم حاوي اعلام است و در آن نام اشخاص، حيوانات و اماكن مهم كه در شاهنامه ديده ميشوند و بيشترشان به شعر تركي راه يافته اند، ذكر شده است.
كتاب با بخش نتيجه (صص (۱۷۳-۱۷۴به پايان ميرسد. در اين بخش از تعامل فرهنگي ميان تركان و ايرانيان سخن رفته و اشاره شده است كه ارزشهاي شاهنامه را نميتوان منحصر و محدود به ايرانيان دانست، كه ارزشهاي مشتركي در آن وجود دارد كه يا همزمان از يك منبع مشترك گرفته شدهاند يا در زواياي تاريخ از تركان به ايرانيان منتقل شده اند.
نويسندگان در تدوين كتاب از منابعي استفاده كردهاند كه بخشي از آنها را در كتابشناسي پايان كتاب (صص (۱۷۵-۱۷۷و بخشي ديگر را ضمن پاورقي ها معرفي كرده اند. ترجمه تركي شاهنامه از سوي نجاتي لوغال (در ۴جلد) و ترجمه شريفي (در ۴جلد) كه اولي از سوي وزارت آموزش ملي و ديگري از طرف بنياد تاريخ ترك منتشر شده اند، بيش از ساير منابع مورد استناد مولفان قرار گرفته است.
اين كتاب هر چند به اختصار به تحليل محتواي شاهنامه دست زده، ميتواند تا اندازهاي نياز شاهنامه پژوهان تركيه را برطرف سازد، اما و شايد مهمترين قسمت كتاب آخرين بخش فصل دوم باشد كه در آن ورود و نفوذ بعضي از اعلام شاهنامه در شعر تركي بررسي شده است.
بكير شيشمان يكي از نويسندگان اين كتاب در سامسون چشم بر جهان گشود.
در سال ۱۹۹۱از رشته زبان و ادبيات تركي در دانشكده ادبيات دانشگاه آتاتورك (ارزروم) فارغ التحصيل شد و به ادامه تحصيل در دانشكده اون دوقوز ماييس دست زد و به اخذ درجه فوق ليسانس نائل آمد. وي در سال ۱۹۹۸درجه دكترا از دانشگاه حاجت تپه گرفت و پس از مدتي خدمت در دانشگاه اون دوقوز ماييس و دريافت مرتبه دانشياري به قزاقستان و سپس به آلمان رفت و به تحقيق پرداخت.
محمد كوزوباش نيز در سامسون متولد شده و پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در سامسون به ادامه تحصيل در رشته زبان و ادبيات ترك در دانشگاه اون دوكوز ماييس پرداخت. پس از دريافت درجه فوق ليسانس در رشته ادبيات باستان ترك به ادامه تحصيل در همان رشته دست زد و در سال ۲۰۰۷به دريافت درجه دكترا موفق شد. از وي سه كتاب به نامهاي : مثنوي تحفه الازهار ، مقايسه مخزن الاسرار و نفحات الانس و ديوان نائل عباس حلمي پاشا تاكنون منتشر شده است .
|